ايشان در بياناتي بهمناسبت روز درختكاري، تخريب محيطزيست و تهاجم به جنگلها را خلاف مصلحت برشمردند و بر مسئوليت انسان در قبال حفظ و حراست محيطزيست تأكيد ويژهاي كردند. پروفسور پرويز كردواني، استادتمام دانشگاه تهران و پدر علم كويرشناسي ايران يكي از معدود صاحبنظراني است كه براي حل مشكلات محيطزيستي، نظريات و راهكارهاي خاصي دارد كه در عين جذاب و بديع بودن، ميتواند براي مردم و مسئولان نيز قابل تأمل باشد. از نظر او مشكلات زيستمحيطي در ايران 2دليل عمده دارد: يكي فرهنگ غلط استفاده از آن و يكي هم سياستهاي اشتباه دولتها در حوزه محيطزيست.او در اين زمينه به طرحهاي عجيب و غريبي نظير تراشيدن كوه دماوند براي انتقال هواي شمال به مركز ايران، يا كشيدن كانال كشتيراني از درياي خزر به خليج فارس اشاره مي كند.موضوعي كه در دولت فعلي هم به عنوان طرح انتقال آب از درياي خزر به كوير سمنان در حال بررسي است.پروفسور كردواني معتقد است علاج تمام بحرانهاي زيستمحيطي ، داخل خود طبيعت موجود است.
- با توجه به پراكندگي و تنوع محيطي- اقليمي در كشورمان، چگونه ميتوان از اين پراكندگي استفاده بهينه كرد؟
كشور ما يك كشور استثنايي در جهان است. جالب است بدانيد كه ايران هم بايد مثل بعضي از كشورهاي همسايه، سراسر بيابان ميشد، اما خوشبختانه بهدليل چينخوردگي و وجود كوهستان در كشورمان، آبوهواي متنوع پديد آمده است. از نظر تنوع محيطي، ايران و آمريكا در جهان با بقيه كشورها متفاوتاند؛ يعني در زماني كه قله البرز پوشيده از برف و يخ است، در چابهار بهراحتي ميتوانيد در آب گرم دريا شنا كنيد. هر محصولي كه در دنيا كاشته ميشود، در ايران هم به عمل ميآيد. من جايي گفتم در ايران فقط قهوه نداريم. چند وقت بعد، يكي از دانشجوهايم قهوه آورد و گفت اين قهوه محصول شهر ميناب است. تنوع محصولات قابل كشت در كشور ما اينگونه است. از سوي ديگر، شما در صنعت توريسم ببينيد كه ايران چه تنوع توريستي ميتواند جذب كند. شايد براي همه جالب باشد بدانند همين كويري كه خيليها آن را بيفايده ميدانند، براي كشورمان سرشار از نعمت است. كوير يك نعمت الهي و بسيار قابل استفاده است. حتي يك وجب از اين كوير بدون استفاده نيست. مادههاي شوينده، شيشهسازي، كاغذسازي، جداسازي آهن از سنگآهن بهوسيله سولفات سديم و... همه از كوير بهدست ميآيد. همچنين ميتوان با استفاده از پنلهاي خورشيدي، برق تمام ايران را از بيابانها بهدست آورد. يعني در كشورمان چنين پتانسيلي داريم. سال گذشته، رهبر معظم انقلاب هم در ديدار با مسئولان و فعالان محيطزيست به همين موضوع اشاره كردند كه برويد از آقاي كردواني بپرسيد كه همين كوير داراي چه ظرفيتهايي است.
- متأسفانه بعضي مواقع شاهد تخريب محيطزيست و از دست دادن چنين ظرفيتهايي هستيم. اين در حالي است كه رهبر انقلاب با استناد به آيه شريفه «خلق لكم ما في الارض جميعا» همه پديدههاي محيطزيست را از نعمات الهي و تخريب آنها را حرام ميدانند.
مشكلات زيستمحيطي در ايران 2دليل عمده دارد؛ يكي فرهنگ غلط استفاده از آن و يكي هم سياستهاي اشتباه در سطح كشور كه شايد اين موضوع پررنگتر باشد. تصميمات كلاني بهاشتباه گرفتهايم كه ميتوانست آسيبهايي بهمراتب بيشتر به محيطزيست كشورمان وارد كند. جالب اينكه اين موضوع در همه دولتها، با وجود تفاوتهايي كه بهلحاظ رويكردي باهم داشتهاند، اتفاق افتاده است. بگذاريد چند نمونه از آنها را برايتان بگويم. در ابتداي دهه60، طرحي داده شد مبني بر اينكه قسمتي از كوه دماوند بهشكل ذوزنقه (در سمت مازندران، به طول 7كيلومتر و در سمت تهران به طول 5كيلومتر) تراشيده شود. با اين توجيه كه رطوبت حاصل از درياي خزر به نواحي مركزي ايران وارد شود و بتوانيم آبوهواي ايران را عوض كنيم. با توجه به اين نكته كه ايران در منطقه پرفشار قرار دارد، اين تصميم بسيار غيركارشناسانه و مبتدي بود، درحاليكه 5سال روي آن مطالعه شده و بودجه زيادي براي آن هزينه شده بود. در نهايت با اعتراض اينجانب، طرح متوقف شد.
يا در نمونهاي ديگر، در سالهاي پاياني دهه60 و در زمان روي كار آمدن نخستين دولت بعد از جنگ، طرحي آماده شد تا بزرگترين كانال آبراه جهان از درياي خزر تا خليجفارس ساخته شود كه امكان كشتيراني از درياي خزر تا آبهاي آزاد فراهم شود. اين طرح از بندر تركمن آغاز ميشد و در بندر تياب به اتمام ميرسيد؛ يعني فاصلهاي در حدود 2هزار كيلومتر. كشتياي كه از درياي خزر وارد اين كانال ميشد، ميتوانست 12كيلومتر را در هر ساعت طي كند؛ يعني ۱۶۶ ساعت (تقريباً يك هفته) طول ميكشيد تا به خليجفارس برسد، آنهم با اين فرض كه در همه نقاط اين كانال، 5.5 متر آب وجود داشته باشد. بنابراين عملاً اين طرح مقرونبهصرفه نيست؛ چراكه مدتزمان انتقال يك بار، يك هفته طول ميكشيد، درحاليكه از طريق راههاي ديگر ميتوان بهمراتب زمان كمتري صرف كرد. به همين دليل، اين طرح پس از مدتها و صرف حدود 300ميليون تومان در آن زمان، بهاصرار و اعتراض بنده متوقف شد.
اما در سال ۱۳۷۹، يعني در دولت بعدي، همين طرح كه رد شده بود دوباره به جريان افتاد با نام «ايرانرود» كه از بندر تركمن به بندر جاسك ميرسيد. اين طرح از طرح قبلي هم ضعيفتر بود و آنهم سرانجام متوقف شد. در همين سالها بود كه احداث بيرويه سدها در كشور رونق گرفت و موجب خشكي باتلاقها و درياچهها شد. توجه كنيد كه فقدان افراد متخصص چقدر هزينهبر و چهاندازه براي محيطزيست و كشور مضر است. متأسفانه به تعريف محيطزيست كه شامل خاك، آبوهوا و زيستگاه موجودات زنده، ازجمله انسانها، گياهان و جانوران است، توجه نميشود و تنها به توسعه شهرها و كلانشهرها اهميت داده ميشود. همين امر باعث بهوجود آمدن وضعيت فعلي شده است. جالبتر آنكه در دولت بعدي هم اين طرح را مطرح كردند، اما آنجا هم رد شد.
- درحاليكه بسياري از كشورهاي پرجمعيتتر و كممساحتتر از ايران، مشكل آلودگي هوا را حل كردهاند، اين مسئله سالهاست در شهرهاي صنعتي ايران ادامه دارد. دليل اين امر چيست و ديگر كشورها براي حل آنچه كردهاند؟
بايد مديريت و سياستگذاري در چگونگي مواجهه با محيطزيست را تغيير دهيم، وگرنه با روند فعلي، بههيچعنوان وضعيت آلودگي هوا بهبود پيدا نميكند. كشورهايي هستند كه جمعيتشان بسيار بيشتر از ماست و بالطبع چند برابر ما وسايل نقليه موتوري دارند، اما از هواي سالمي برخوردارند. دليل اين امر، رعايت چند نكته است. اول اينكه وسايل نقليه ما بهروز نيستند؛ يعني هم بيش از حد سوخت مصرف ميكنند و هم احتراق كامل ندارند كه همين باعث توليد گاز مضر منواكسيدكربن ميشود. نكته دوم عمر زياد وسايل نقليه در ايران است؛ يعني خودرويي كه بهطور استاندارد احتراق ندارد، وقتي قديمي بشود، بدتر عمل ميكند. بايد چارهاي بيابيم تا ماشينها و موتورهاي فرسوده را جمعآوري كنيم و نگذاريم عمر اين وسايل طولاني شود، چون به ضرر خودمان و محيطزيستمان است. نكته سوم كيفيت پايين سوخت عرضهشده در كشور است كه نقش مستقيمي در آلودگي هوا دارد. هم بنزينمان بيكيفيت است و هم در گازوئيلمان گوگرد وجود دارد. نكته چهارم فرهنگ غلط استفاده از خودروي شخصي و موتور است كه اكثراً تكسرنشين هستند. يك نكته خيلي مهم، بهويژه درباره تهران و اصفهان، جانمايي اشتباه صنايع است؛ يعني اكثر كارخانهها و صنايع و حتي فرودگاه مهرآباد، در بخش غربي تهران واقع شده است و اتفاقاً جريان وزش باد هم از سمت غرب به شرق است؛ يعني باد تمام آلودگي اين صنايع را به داخل شهر تهران ميآورد. همين مشكل در اصفهان هم وجود دارد. تمام صنايع در سمت نائين است و باد هم از همان جهت ميوزد. نكته ششم اينكه بايد كارخانهها و صنايع خودمان را به دستگاه تصفيه مجهز كنيم. اين يك امر لازم، ضروري و واجب است. ما در كشورمان نياز به توسعه پايدار داريم. سند صيانت از محيطزيست وجود دارد، اما همه دستگاهها و قوا بايد ملزم به رعايت تماموكمال آن بشوند. توسعه پايدار يعني اينكه هم جنگل حفظ شود، هم درياچه و رود و تالاب و درعينحال كشاورزي و صنعت هم زنده و پررونق باشد، نه اينكه فقط به توسعه شهر فكر كنيم ولاغير.
- كشور ما سالهاست با پديده حركت ماسهها، يعني پديدهاي كه موجب جابهجايي ماسهها و بهمرور از بين رفتن پوشش گياهي ميشود، مواجه است. چگونه ميتوان با اين پديده مقابله كرد؟
متأسفانه سالهاي طولاني در ايران براي تثبيت ماسه، از پخش مالچ نفتي استفاده ميشود. امروز هم در ايران براي مقابله با ريزگردها، از پوشش مالچ نفتي استفاده ميشود؛ كاري كه 50سال پيش، يعني در سال ۱۳۴۲ انگليسيها در ليبي انجام ميدادند. ما از آنها ياد گرفتيم و هنوز هم اين كار را انجام ميدهيم، درحاليكه مالچ نفتي اثرات منفي بسياري دارد. متأسفانه ما همچنان بدون نوآوري، همان كار 50سال پيش را تكرار ميكنيم. بايد با خلاقيت و استفاده از ظرفيتهاي بومي و محلي كشورمان، براي اين معضل پاسخي ابداع كنيم كه كمترين هزينه و بيشترين بازدهي را داشته باشد. توليد مالچ نفتي بهلحاظ مالي هم به ضرر ماست. توليد آن چند مرحله دارد كه بسيار پرهزينه است. در مرحله نخست، نفتي را كه ميتواند خود به كالاهاي مصرفي و سودآور تبديل شود و از آن چندين برابر استفاده ببريم و ثروتآفريني كنيم، تبديل به قير ميكنيم. در مرحله دوم، به اين دليل كه قير سنگين است و قابليت پاشيده شدن ندارد، ۴۸ درصد قير را با ۵۰درصد آب و ۲ درصد آنيوم يا كاتيوم مخلوط ميكنيم تا رقيق شود. در زماني كه اين مخلوط آماده ميشود نيز نياز به ماشينهايي است كه بتوانند آن را روي زمين پخش كنند. به همين دليل، اين يك فرايند بسيار پرهزينه است. پس از اينكه اين پوشش نفتي روي سطوح طبيعي پاشيده شد نيز منظره سياه و ناخوشايندي در تمام محيط بهوجود ميآورد. بهدليل سياهرنگ شدن زمين، ضريب حرارتي دماي آن منطقه نيز افزايش پيدا ميكند. از سوي ديگر، اين ماده وقتي روي زمين مينشيند، موجب از بين رفتن تمام گياهان و حتي موجودات درون زمين، مثل كرم، هزارپا و... ميشود. نكته منفي ديگر مالچ نفتي، بوي تعفني است كه در محيط پخش ميشود و زندگي را براي مردم آن منطقه سخت و دشوار ميكند. همچنين مانع از نفوذ آب باران در زمين ميشود. تازه با اين همه مضرات، اين مالچ نفتي نهايتاً پس از 4سال از بين ميرود و خودش تبديل ميشود به ريزگرد كه استشمام ذرات آن باعث سرطان ميشود.
- پس چاره كار چيست؟
براي حل مشكل حركت ماسهها، 2راهحل جديد داريم كه بسته به محيط جغرافيايي، روشهاي مختلفي را شامل ميشوند. پاسخ نخست در منطقه خوزستان است كه بهدليل جنس خاك ماسهاي و ميزان بارندگي، تنها لازم است در آنجا پوشش گياهي مناسب ايجاد شود؛ يكبار و براي هميشه. يعني فقط لازم است بذر گياهاني مانند علف سوداني در اين مناطق كاشته شود. در مدتزمان كوتاهي، اين مناطق سبز ميشوند و ديگر مشكل حركت ماسهها در اين منطقه وجود نخواهد داشت. پاسخ دوم براي مناطقي غيراز خوزستان است كه بايد براي آن مناطق از مالچ رسي-ماسهاي استفاده كنيم. با مخلوط كردن ۴۰ درصد رس، ۱۰ درصد ماسه و ۵۰ درصد آب، يك تركيب جديد بهوجود ميآيد كه هيچكدام از مضرات مالچ نفتي را ندارد و همان خاصيت نگهدارندگي را در خاك ايجاد ميكند. علاوه بر آن، چون رنگ اين پوشش روشن است، دماي محيط را كاهش ميدهد. اين ماده بسيار ارزانتر و سريعتر از مالچ نفتي تهيه ميشود و در نهايت منظره زيباتري نيز ايجاد ميكند.
- يكي ديگر از مشكلات محيطزيستي كشور در سالهاي اخير، كه هموطنان ساكن جنوب و غرب كشورمان با آن درگير هستند، پديده ريزگردهاست. علت بهوجود آمدن اين پديده چيست؟
ريزگردها ذراتي هستند كه قطر آنها از0/002 ميليمتر كمتر است. اين ريزگردها 2دستهاند. يك دسته از آنها منشأ آلي دارند، مثل نفت كه خيلي خطرناكاند. نوع ديگر آنها منبع كاني دارند؛ يعني از سنگ و خاك هستند. اين نوع هم باز 2قسمت ميشود. يكسري از خاك رس هستند و نوع ديگر از سنگهاي سيليكاتي كه خيلي خطرناك است و اگر وارد شش انسان شود، ريه را سوراخ ميكند. تصور كنيد مادهاي از جنس شيشه، بهعنوان ريزگرد وارد ريه آدم شود. در اين صورت چه اتفاقي ميافتد؟ اين ذرات قادرند هزارها متر بالا بروند و هزارها كيلومتر هم افقي پرواز كنند. در سال ۱۳۴۹ كه در سوئد بودم، اين ريزگردها از صحراي آفريقا تا آنجا آمده بودند. ما در ايران ريزگرد را نميشناختيم و تازه 10سال است كه با آن مواجه شدهايم. علت بهوجود آمدن آن هم از بين رفتن پوشش گياهي در كشورهاي همسايه، خشك شدن باتلاقهاي منشعب از دجله و فرات بهدليل ساخت سدهايي روي اين دو رود است. در ابتدا ما با ريزگردهايي مواجه شديم كه برونمرزي بودند و منشأ آنها غرب شهر بغداد بود. بعد از آن، شرق اردن، عربستان، صحراي آفريقا و در سالهاي اخير هم تدمر در صحراي شام جزو مناطقي هستند كه منشأ ريزگردهاي برونمرزي ما بهشمار ميروند. با ادامه اين ريزگردها و تغييراتي كه در نتيجه حفر بيرويه چاهها و خشك شدن تالابها و باتلاقها در محيط جغرافيايي ايران بهوجود آمده است، هم اكنون شاهد ريزگردهايي با منشأ داخلي هستيم كه در استان خوزستان و سمنان، اصفهان و قم بهوجود ميآيند.
- رهبر معظم انقلاب بر حل اين مشكل تأكيد كردهاند، ازجمله در ديدار فعالان محيطزيست فرمودند: «مسئله و مشكل پديده غبار بايد علاج بشود. مشكل پديده غبار فقط تنفس مردم نيست؛ به بنده گزارش دادند كه جنگلهاي غرب كشور - جنگلهاي بلوط - بهخاطر اين پديده غبار در خطر نابودي است.» راهحل شما براي مقابله با ريزگردها چيست؟
براي حل بحران ريزگردها، نياز به يك پاسخ دائمي و عقلاني داريم. پاسخي كه در طبيعت نيز وجود دارد. پاسخ اين مسئله استفاده از ريگ است. ريگ بهاندازه يك بند انگشت است. بايد از desert pavement يا همان پوشش سنگي بياباني استفاده كنيم. شما به مسير اردكان-جندق نگاه كنيد. هر دو سمت جاده، ريگزار است. همچنين در مسير يزد بهسمت بافق، دشتهاي منطقه پوشيده از ريگ است. به همين دليل، شديدترين بادها در اين دو ناحيه تأثيري ندارند و توليد ريزگرد نميكنند. براي كنترل ريزگرد، تنها كافي است روي بيابانها، پوشش ريگ درست كنيم. قطر اين پوشش نيز چند سانتيمتر باشد كافي است. همين كه يك غلتك از روي ريگها عبور دهيم تا آنها را محكم كند، ديگر هيچ ريزگردي از اين منطقه توليد نميشود. علاوه بر اين، برخلاف مالچ نفتي كه امكان عبور و مرور از روي مناطق را از بين ميبرد، پوشش ريگزار قابليت عبور و مرور دارد و دائمي است. تصور كنيد صدها هكتار از بيابانهاي كشور تحت اين پوشش قرار بگيرند. علاوه بر مقابله با ريزگرد، اين مناطق را ميتوان به پاركهاي تفريحي و علمي تبديل كرد كه براي عموم مردم قابل استفاده باشد. اين طرح علاوه بر اينكه بومي است، دقيقاً برمبناي استانداردهاي سازمان ملل است. يكبار براي هميشه بايد اين طرح را اجرا كنيم و ثمرات آن را ببينيم. متأسفانه شنيدهام كه مجلس مصوب كرده است 10هزار تن مالچ نفتي رايگان پاشيده شود. اين كار واقعاً به ضرر مردم و محيطزيست كشور است. تنها راه نجات محيطزيست ما اين است كه چشممان بهدست غربيها نباشد تا هركاري كه آنها گفتند، انجام دهيم. بايد با دانش و ابتكار عمل، پاسخهايي مبتكرانه و بومي و متناسب با شرايط اقليمي خودمان براي رفع مشكلات محيطزيست بيابيم و آنها را اجرايي كنيم.
- خاطرهاي از 2 ديدار
چند بار توفيق داشتم كه در ديدارهاي عمومي رهبري حضور داشته باشم و يكبار هم در حضور ايشان صحبت كنم. سال ۱۳۸۵كه رهبري به استان ما يعني سمنان سفر كردند، به بنده همزماني داده شد تا درحضور ايشان صحبت كنم. قبل از روز ديدار، با كساني كه قرار بود در محضر ايشان صحبت كنند، هماهنگ كرده بودند براي اينكه به همه وقت برسد، صحبتها خلاصه باشد و هر كسي حدود 5دقيقه صحبت كند. وقتي نوبت به بنده رسيد خيلي ساده پشت ميكروفون رفتم و رو به رهبر گفتم: صحبت كردن در مقابل شما خيلي سخت است. رهبر گفتند: چرا؟ گفتم: چون با علاقه زيادي كه شما به اين كشور داريد و اطلاعات جامعي كه داريد، كسي نميتواند در مقابل شما ادعاي دروغ يا واهي داشته باشد. با علم به اين قضيه، بنده ميخواهم در مقابل شما بگويم كه ايران يك كشور استثنايي از حيث جغرافيايي و منابع طبيعي است. اين كويرهايي كه تا الان فكر ميكرديم باعث بدبختي ما هستند، با تحقيقاتي كه انجام دادهام، نهتنها عامل بدبختي نيستند بلكه براي ما نعمتاند. همينطور كه گرم صحبت درباره استعدادهاي طبيعي ايران بودم، ديدم كاغذي براي من آوردند كه روي آن نوشته شده بود وقت شما تمامشده است. به رهبر انقلاب گفتم: رهبرا! به من كاغذ دادهاند كه وقتم تمام شده، اما هنوز حرفم تمام نشده است. ايشان لبخندي زدند و گفتند: «ادامه بدهيد». شروع كردم به ادامه حرفم درباره وضعيت جغرافيايي ايران و تنوع آب و هوايي بينظير آن، كه باز كاغذ دادند كه وقت شما به اتمام رسيده است. مجددا از رهبري اجازه گرفتم تا ادامه دهم. ايشان هم باز لبخندي زدند و اجازه دادند. اين رفتار چندبار تكرار شد تا اينكه 10دقيقه وقت من تبديل شد به بيش از نيم ساعت. وقتي حرفهايم تمام شد، رهبر با اينكه مدت زيادي نشسته بودند و خسته شده بودند، رو به جمعيت گفتند: «ببينيد آقاي دكتر كردواني چقدر زيبا و دلنشين صحبت ميكنند.» وقتي مراسم تمام شد، نزد ايشان رفتم و تمبر بزرگداشت چهره ماندگارم را به ايشان تقديم كردم. پس از چند دقيقه كه با ايشان خداحافظي كردم، شخصي آمد و گفت: رهبري خواستهاند كه با ايشان شام را ميل كنيد. بنده هم از خداخواسته، رفتم خدمت ايشان براي صرف شام. همانجا به ايشان گفتم همسرم هم براي شما سلام رساند و بعد هم سوابق و تأليفات همسرم را به ايشان معرفي كردم. پس از صرف شام وقتي كه رهبر انقلاب ميخواستند تشريف ببرند، ايشان گفتند آقاي پروفسور كردواني هم با من بيايند. ايشان دست من را گرفتند و تا محل خودرو، دست در دست ايشان با هم رفتيم و صحبت كرديم. موقع خداحافظي هم ايشان گفتند: «دفعه بعد كتاب خودتان و همسرتان را هم براي من بياوريد.» سال گذشته نيز براي ديدار با فعالان محيطزيست از من دعوت شد تا در ديدار حضور داشته باشم. از ديدار قبلي من با رهبري 8سال ميگذشت و تصور ميكردم كه ايشان از آن ديدار چيزي در ذهنشان نيست. اما ايشان زماني كه بنده را ديدند به گرمي از من استقبال كردند و گفتند: «من آن شب سخنراني شما در سمنان را فراموش نميكنم، حالتان چطور است؟ راستي حال همسرتان چطور است؟» من كه كاملا تعجب كرده بودم، از ايشان تشكر كردم. چند قدمي كه رهبر انقلاب به سمت حسينيه حركت كردند، دوباره برگشتند و رو كردند به من و گفتند: «حتما سلام بنده را به همسرتان برسانيد.»