روزنامه اعتماد نوشت: نوروز ٩٥، آموزگاري جدي و كمي بيرحم براي ما بود؛ به يادمان آورد كه رسانهها ميتوانند غايب، تعطيل يا مشغول استراحت باشند اما خبر هيچوقت به خانه نميرود تا منتظر بازگشت شما پشت ميز تحريريههايتان بماند، به جريان گاهي پرفشار و گهگاه بيرمق، كمي تلخ و مقداري شيرين خود ادامه ميدهد و اين رسانههاي غايب در تعطيلات هستند كه خويشتن را از تيترهاي پرهيجان و جذاب كه ميتوانست خلق شود و چالش روزانه خبري محروم ميكنند.
از نظر تئوري اين را سالهاست ياد گرفتهايم اما همچنان كه بانكها و ادارهها و سازمانها و حتي مغازههاي پايتخت عادت به تعطيلات بلند آغاز سال دارند، رسانهها نيز بدون اينكه حق تعطيل شدن را داشته باشند، خودخواسته زير بار فشار فرسايشي كار روزمره در آغوش اين تعطيلي بلندمدت بيسابقه در جهان رسانه پناه ميگيرند تا بتوانند پس از استراحتي لازم، يك سال ديگر هم در ميدان مين مطبوعات دوام آورند. نوروز ٩٥، زنگهاي هشدار بلندتري را به گوش رسانهها آويخت، هم روزنامهها و هم دستگاه بيسروسامان ٤٠ هزار پرسنل صداوسيما كه هر روز بيش از ديروز رقابت را به شبكههاي اجتماعي و در صدر آنها تلگرام و اينستاگرام و توييتر و فيسبوك باختهاند.
ديگر چشم مردم خيره به خبر ساعت ٩ شب شبكه يك نيست، ديگر خيلي انتظار فردا بامداد و تيترهاي رنگارنگ روزنامهها را نميكشند كه «خبردار» شوند؛ اكنون ميشود گفت به تقريب همه يا كيك بسيار بسيار بزرگي از بدنه فعال جامعه خبرها را در تلگرام ميخواند، در توييتر به طنز ميكشاند و واكنش فوري خود را بروز ميدهد، براي شنيدن تحليلها از چند دريچه به فيسبوك ميرود و تمام اينها را درست در زماني انجام ميدهد كه عكسهاي سفرها و دورهميها و ميهمانيها و ميزهاي شام و سلفيهايش را دارد در اينستاگرام منتشر ميكند.
براي همين هم هست كه رسانههاي رسمي كشور ساعت ٨ بامداد روز نخست فروردين ٩٥ و در لحظه تحويل سال، در پاسارگاد غايبند اما به چند ساعت نميكشد كه عكسهاي اجتماع مردم در لحظه تحويل سال در تمام ايران منتشر ميشود، پيش از آن، پيام تبريك سال نو محمدرضا شجريان تنها در دو دقيقه و سي ثانيهاي بود كه به زلزلهاي خبري ميمانست، تصوير رنجور پادشاه موسيقي سنتي ايران را صداوسيما پخش نكرد اما ديگر چه كسي منتظر تلويزيون ميماند، تنها انتشارش در يوتيوب و آپارات كافي به نظر ميآمد كه آغاز سال را به نام او كند، به نام محمدرضا شجريان كه ناغافل خبر از «ميهمان ١٥ سالهاش» ميداد و بيتشريفات و صميمي ناله مرغ سحر را مينواخت در «شرح هجران» ياران.
براي فرهنگ و هنر ايران، انگار سال خوشيمني نيست كه دو روز بعد، خبر بستري شدن عباس كيارستمي نيز آمد؛ اگر استاد تمام موسيقي ايران به سرطان كليه مبتلاست، سرطان روده نيز به سراغ استاد تمام سينماي ايران و جهان آمده و فغان از اين بلاي مرموز و ويرانگر.
همين خبرها كافي است تا بدانيد وزير بهداشت چه نوروز پركاري را داشته است. او هم پيگير درمان شجريان بود، هم دو بار بر بالين كيارستمي حاضر شد تا از نزديك روند جراحيهاي برنده نخل طلاي كن ١٩٩٧ را زيرنظر بگيرد و هم بخشي از جملههاي خبرساز نوروز براي او بودند؛ نخستين خداحافظي سال به نام حسن هاشمي نوشته شد كه گفت در پايان دولت يازدهم روحاني عطاي وزارت را به لقايش ميبخشد و ميرود. اين را براي راحت كردن خيال آنهايي گفت كه ميگويند او در فكر كانديداتوري در انتخابات رياستجمهوري است. مرد خبرساز كابينه البته جمله خبرسازتري هم داشت آنجا كه گفت؛ «از سوي شخص رييسجمهور موظفم پيگير سلامت افراد در حصر باشم»...
نوروز به ديگر مردان كابينه روحاني هم چندان خوش نگذشته است. در دومين شنبه سال، سخنراني مناسبتي محمدباقر نوبخت، سخنگوي دولت روحاني در هويزه با شعارهاي ساماندهي شده گروه فشار نيمهتمام ماند، كمي شبيه به سفر اروپايي ناتمام حسن روحاني كه «به زمان ديگري موكول شد». رييسجمهور كه نخستين دقيقههاي سال ٩٥ را به اميد «برجام ٢ داخلي» آغاز كرده بود، در همين تعطيلات روزهاي دشواري را پشت سر گذاشت، به گفته برخي ناظران از سفرش به پاكستان چندان دست پر بازنگشت و به اتريش هم كه نرفت.
همزمان شيريني پيروزي هفتم اسفند و «يكسره كردن كار از سوي مردم تهران» برايش به تلخي گراييد؛ يك ماه پس از پايان انتخابات، شوراي نگهبان هنوز انتخابات تهران را تاييد نكرده و خبر تلختر هم اينكه مينو خالقي، منتخب سوم شهر اصفهان را «شبهردصلاحيت» كرده؛ شبهردصلاحيت درست به اين مفهوم توضيح وزارت كشور كه ميگويد؛ «اصلا نميدانيم جريان ابطال راي منتخب اصفهان چيست».
نوروز ٩٥، به دولتي كه از امروز تنها يك نوروز ديگر عمر دارد، آمادهباش يك سال دشوار و پرهياهو را داد و يادآوري كرد كه «سال رقيبان» در راه است، رقيباني كه يك سال ديگر، همين وقتها آماده رفتن به وزارت كشور براي ثبتنام در انتخابات رياستجمهوري هستند و از همين امروز هم براي گلاويز شدن با كارنامه حسن روحاني حاضر به يراق به نظر ميآيند. دشواريهاي نوروزي امسال در كمين متحد و پشتيبان اصلي دولت روحاني نيز نشسته بود. آيتالله هاشمي كه اكنون مستحضر به راي تاريخي مردم تهران است، از هفتم اسفند همركاب با رييسجمهور در تلاش براي ترسيم فضاي سياسي تازهاي در كشور بوده و بخشي از اين تلاش در شبكه اجتماعي توييتر بازتاب مييابد.
توييتهاي دوگانه اما همداستان روحاني و هاشمي، در يكي، دو ماه اخير از داغترين خبرهاي سياسي كشور بود اما توييت چهارم فروردين اكانت @rafsanjani_fa با اين مضمون؛ «دنياي فردا، دنياي #گفتمانهاست نه موشكها...» بحث فراواني در كشور به دنبال داشت تا آنجا كه سايتي منتسب به آيتالله اكانت توييتر وي را از بيخ و بن انكار كرد.
اگر در حوزه داخلي، سالي دشوار پيشروي تكنوكراتهاي ايراني است، دولتهاي چپ و راست اروپايي و دولت ميانهروي امريكا هم چالشهاي دردناكي در پيش رو دارند. ديدار تاريخي باراك اوباما از كوبا در نخستين ساعتهاي سال ٩٥، خيلي زود با صداي هولناك انفجارهاي بروكسل از سكه افتاد تا داعش به جهان پيام دهد كه «وحشت ادامه دارد». ٣٢ تن در قلب اروپا جان باختند و طالبان پاكستان براي آنكه از هيبت وحشت نيفتد، تنها چند روز بعدتر دست به كشتار بيش از ٧٠ زن و كودك در لاهور زد؛ نوروز خونيني بود، بسيار خونين و متاسفانه تلفات جادهاي ايران نيز هيچ چيز كم از اين وحشت نداشت، بيش از دو برابر تلفات دو حادثه تروريستي جهان، در جادههاي ايران جان باختند؛ ٣٢٤ نفر در ١٥ روز، ٢٣ تن روزانه و به بيان ديگر در هر ساعت نوروز، يك نفر جان خود را در سانحه رانندگي از دست داد، انگار آنهمه هشدار راهنمايي و رانندگي، همه بر آب بودند!
شايد اين خبرهاي بد نوروزي را تنها ميشد با شبهاي بيدار تهران تسكين بخشيد. هرچند بسياري از كسبوكارها تمام اين ١٣ روز را در تعطيلات بهسر ميبردند اما در خواب بهاري تلويزيون كه پيشكش قابل تماشايي براي عيد ٩٥ نداشت، برخي سينماهاي پايتخت شبانهروزي شده بودند؛ سانسهاي چهار و پنج صبح سينما آزادي و پرديس كوروش حتي يك صندلي خالي هم نداشت و لقب خوشبختهاي آغاز سال را ميتوان به صاحبان سينما و دستاندركاران فيلمهاي اكران نوروزي بخشيد كه روزهاي كمنظيري را سپري كردند. اين صفهاي طولاني در برابر سينماها، رابطه معكوسي با مشتريان تلويزيون داشت كه يكي از بدترين سالهاي خود را ميگذراند و در تمام ٢٤ ساعت تنها دو محصول كمي قابل تماشا به مردم ارايه ميداد؛ مهران مديري كه با «دورهمي»
اجراي متفاوتي داشت و كمي بعد روشن شد گروه او، دورهمي كار را از يك برنامه مشهور هندي كپي زده و گمان ميكرده ممكن است كسي نفهمد و در كنار اين كپي درخور توجه، اتفاق ويژه تلويزيون «صفر صفر» با اجراي رضا رشيدپور كه كوشيد «ديد در شب» را به تلويزيون آورد و موفق هم بود. امسال نه از «پايتخت»، نه «كلاهقرمزي» و نه حتي «دودكش» آماده پخش در كنداكتور نوروزي صداوسيما خبري نشد تا مردم بيش از هر سال ديگري ترجيح دهند به تلويزيونهايشان استراحت دهند يا به آن سوي آبها نگاهي بيندازند.
شايد تلويزيونهاي فارسيزبان ماهوارهاي نيز امسال چنگي به دل نزده باشند اما يك سرگرمي جدي نوروز امسال مانند چند ماه گذشته براي اهلش تعقيب رقابتهاي انتخابات رياستجمهوري امريكا بود. در اردوگاه جمهوريخواهان كارزار ترامپ و كروز به بازي با نام و عكس زنان يكديگر كشيد كه يكي از هجوآميزترين مبارزههاي انتخاباتي درون حزبي امريكا را به نمايش گذاشت اما اين هجو و طعن و لعن همچنان در صعود ترامپ بيتاثير ماند تا كمكم دوراهي دشواري پيش روي كنوانسيون حزبي جمهوريخواهان قرار بگيرد؛ كروز ميگويد كه بدون ترديد ترامپ گزينه نهايي حزب نميشود و ترامپ هم تهديد كرده هرگز از انتخابات به سود كروز كنار نخواهد كشيد و به اين ترتيب ممكن است در زمستان امسال انتخابات امريكا سهپاره شود. در اردوگاه دموكراتها اما با وجود شكستهاي سنگين هيلاري كلينتون در ايالتهاي غربي، به نظر ميرسد كه به تصوير كانديداي نهايي دموكراتها هنوز خدشهاي جدي وارد نشده و سندرز براي آنكه اين ثبات را درهم بشكند تنها يك راه دارد؛ هم نيويورك را ببرد، هم كاليفرنيا را و هم تمام ايالتهاي باقيمانده را و هنوز اين كافي نيست، او بايد در تمام انتخاباتهاي آتي، دو سوم نمايندگان حزبي را از آن خود كند!
نوروز امسال به جز تمام اينهايي كه نوشتم، خبرهاي ديگري هم داشت؛ براي داعش به جز مانور خونين بروكسل، سخت گذشت چون هم شهر باستاني پالميرا را از دست داد و هم سه تن از رهبرانش در دو هفته هدف شليك هواپيماهاي ائتلاف قرار گرفتند. در تركيه تداوم درگيري دولت و كردها و انفجار استانبول در صدر خبرها بودند، موفقيت افبيآي بدون كمك شركت اپل در شكستن قفل آيفون رضوان فاروق، عامل كشتار سن برناردينوي كاليفرنيا نيز براي بسياري جالبتوجه به نظر ميرسيد و خبر هواپيماربايي در خط هوايي اسكندريه- قاهره نيز كه به شوخي شباهت داشت. در كنار تمام اينها تعطيلات براي ورزش ايران هم تلخ و شيرين تمام شد؛ تيم ملي ايران مقتدرانه به دور دوم مقدماتي جام جهاني صعود كرد و در سيد نخست آسيا قرار گرفت اما كارلوس كيروش محبوب در پايان آخرين بازي در برابر عمان دور استاديوم آزادي را زد و غزل خداحافظي خواند ...
كشكول خبرهاي نوروزي البته باز هم گستردهتر از اين است اما در تمام اين خبرها، روزنامهها غايب بودند و تلويزيونها خاموش.