در اين مدت، هر زمان درگيريهاي پراكنده در منطقه قرهباغ رخ داده، هر يك از طرفين ديگري را به آغاز درگيريها متهم كرده است. بهنظر ميرسد اگر اين بار دولت آذربايجان آغازگر درگيريها بوده، بهدنبال بيرون آوردن بحران مسكوت مانده قرهباغ از حالت انجماد است.
آذربايجان معتقد است 20درصد از خاك كشورش در اشغال ارمنستان است و جامعه جهاني و بهطور خاص سازمان امنيت و همكاري اروپا بهعنوان ميانجي اين بحران، ساكت نشسته و اقدامي در راستاي حل آن انجام نداده است. آذربايجان ميگويد جمعيت آذري منطقه قرهباغ خواستار بازگشت به اين منطقه هستند. از طرف ديگر، دولت آذربايجان دائما در معرض سؤال افكار عمومي خود است.
اين كشور طي سالهاي گذشته بودجه هنگفتي را صرف آموزش و تجهيز نيروهاي نظامياش كرده، از مستشاران غربي براي آموزش اين نيروها استفاده كرده و با هدف افزايش قدرت خود به ناتو نزديك شده است. ماشين جنگي آذربايجان طي 3دهه اخير بهطور كامل بازسازي شده و بخش قابل توجهي از بودجه سالانه اين كشور صرف هزينههاي نظامي ميشود؛ بودجهاي كه بسيار بيشتر از بودجه نظامي ارمنستان است. سؤال اساسي مردم آذربايجان از دولت اين كشور اين است كه با صرف اين همه هزينه، چرا كشورشان همچنان درگير بحراني به نام بحران قرهباغ است و چرا دولت براي پايان دادن به اين بحران، اقدام جدي نميكند. دولت آذربايجان بهخاطر هزينه بالاي نظامي خود ناچار است پاسخگوي مردم باشد و به همين دليل ممكن است در شرايط كنوني بهدنبال طرح جدي مسئله قرهباغ با هدف حل آن باشد.
در كنار درگيري ميان آذربايجان و ارمنستان بر سر قرهباغ، بايد درگيريهاي ديگر در منطقه قفقاز جنوبي يعني درگيري در مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي را نيز مورد توجه قرار داد. در حقيقت، بحران قرهباغ را بايد در كنار اين دو منطقه تحليل كرد. آبخازيا و اوستياي جنوبي در گرجستان پس از درگيريهاي سال 2008با دولت گرجستان، اعلام استقلال كردند؛ رخدادهايي كه با حمايت روسيه از جدايي طلبان و حضور نيروهاي نظامي روس در اين مناطق همراه بود.
روسيه پس از فروپاشي اتحاد شوروي، حضور مستقيم خود را در منطقه قفقاز از دست داد. اين منطقه، حائلي ميان درياي سياه، درياي خزر و آسياي مركزي است و از نظر ژئوپلتيك براي روسيه از اهميت بالايي برخوردار است. در حقيقت دروازه ورود غرب به مناطق اطراف روسيه، منطقه قفقاز است و حضور غرب در اين منطقه يا نزديكي كشورهاي منطقه به غرب براي روسيه خطري بزرگ تلقي ميشود.
بنابراين روسيه هميشه بهدنبال حضور در اين منطقه با هدف جلوگيري از تكميل حلقه محاصره غرب بوده است. در شرايط كنوني قفقاز، روسيه در 3منطقه جاي پاي محكمي دارد؛ يكي در شرق درياي سياه در منطقه آبخازيا، يكي در دامنه جنوبي كوههاي قفقاز يعني منطقه اوستياي جنوبي و ديگري در كوههاي قرهباغ كه متحد آن يعني ارمنستان حضور دارد. حضور روسيه در اين 3منطقه، ميتواند هرگونه حضور غرب در قفقاز را خنثي كند. از اين منظر، حضور ارمنستان در قرهباغ در راستاي منافع روسيه قرار ميگيرد.
در سوي ديگر بحران قرهباغ، دولت تركيه قرار گرفته كه طيماههاي اخير با روسيه دچار تنش شديد شده است. تركيه با ارمنستان هممرز است اما اعلام كرده تا زماني كه ارمنستان اختلافاتش با آذربايجان را برطرف نكند، با اين كشور وارد مناسبات جدي نخواهد شد. آذربايجان طي اين سالها هميشه در عرصه روابط بينالملل مورد حمايت تركيه بوده و ارتش تركيه، بهعنوان يكي از اعضاي ناتو، تقويت نيروي نظامي آذربايجان را دنبال كرده است. تركيه همپيمان و همزبان آذربايجان است و آذربايجانيها اساسا تركيه را الگوي توسعهاي خود ميدانند. از اين رو، درگيري ميان آذربايجان و ارمنستان، بهمعناي رويارويي غيرمستقيم تركيه و روسيه نيز هست.
اگر بخواهيم دوطرف درگيري در بحران قرهباغ را وزن كشي كنيم، بايد شرايط را در 2سطح ديد: در سطح اول، يعني درگيري مستقيم آذربايجان و ارمنستان، آذربايجان بهدليل قدرت نظامياش دست بالا را دارد، اما در سطح دوم، يعني حاميان مستقيم اين دو كشور، ميان تركيه و روسيه اين روسها هستند كه قدرت برترند. با اين حال، بهنظر ميرسد بهرغم شدت اتفاقات اخير، اين درگيريها نيز موقت بوده و ادامه پيدا نكند. با اين سطح درگيريها، توجه جهاني بار ديگر به سوي بحران قرهباغ جلب شده و اين براي آذربايجان كفايت ميكند.
اما سمت مهمتر اين معادله، روسها هستند. دغدغه اصلي روسيه در منطقه قفقاز دغدغه ژئوپلتيكي است و اگر آذربايجان در نهايت به روسيه چراغ سبز نشان دهد و به سمت اين كشور چرخش كند، بهنظر ميرسد روسها آماده كنار آمدن با آذربايجان و حل بحران قرهباغ باشند. ارزش استراتژيك آذربايجان براي روسيه بسيار بيشتر از ارمنستان است. خود آذربايجانيها و ارمنستانيها هم معتقدند كليد حل مسئله قرهباغ در دستان روسيه است.
- كارشناس مسائل اوراسيا