ای کاش که تو به جای من میبودی
آقا پسرِ درونِ آیینهی من!
- رباعی دوم
هر قدر تلاش میکنم بیهودهست
تا بوده همیشه روی من کم بودهست
ماندهست که سنگ پای قزوین بشود
من مبتدیام! هنوز خیلی زود است
- رباعی سوم
داداش گلم! چهقدر رو داری تو
هی با همه بحث و گفتوگو داری تو
شرمنده که من خجالتی و چیزم!
شرمنده که داداش ببو داری تو!
- رباعی چهارم
هم اینکه نخوردهست زبانم را موش
هم اینکه نه منگ و خنگم و نه کمهوش
برعکسِ شما، اهل سکوتم، یعنی
سایلنتام و روی ویبرهام یا خاموش
تصويرگري: رسول آذرگون