طنز > آهای هم‌کافه‌ای‌های عزیز... سلام. سلام و تبریک سفارشی به مناسبت سال نو که الکی‌الکی یک ماهش گذشت. می‌بینید تو رو خدا! یک ماه، یک ماه، الکی‌الکی می‌گذره و آدم تا می‌آد سرش رو بچرخونه خودش چرخیده و چرخ تو چرخ شده.

ولی نگران نباشید. با نگرانی کاری درست نمی‌شه. اگر بگویید و بخونید و بخندید و دنیا را یک جور دیگه ببینید بیش‌تر خوش می‌گذره. به هر حال کافه‌نیشگون همیشه و در همه حال با شماست و شما را با نیش‌های نوشیدنی سرحال می‌آورد.

قربان شما«کافه‌چي»

 

 

  • چت و مت

عجب زمانه‌اي شده!

نیش‌خشن: دیروز چیز خیلی عجیبی دیدم.

نیش‌فشن: چی دیدی دلبندم؟

نیش‌خشن: علم خیلی پیشرفت کرده‌ ها! خیلی خفن بود.

نیش‌فشن: چی بود حالا این خفن پیشرفته؟

نیش‌خشن: یه کفشدوزک دیدم اندازه‌ی یه گردو. خیلی خوشگل و ناز و ملوس بود. دوست داشتم عینهو زردآلو بخورمش.

نیش‌فشن: ای نادان! ای ابله..

نیش‌خشن: چرا توهین می‌کنی؟ مگه تو هم از این کفشدوزک‌ها دیده‌ای؟

نیش‌فشن: چرا حالیت نیست؟ این که تو دیدی کفشدوزک نبوده.

نیش‌خشن: ای بابا! پس چی بوده؟

نیش‌فشن: سوسک بوده جانم، سوسک.

نیش‌خشن: سوسک!

نیش‌فشن: بله، سوسک‌های جدید با انواع و اقسام عمل‌های زیبایی مثل بوتاکس...

نیش‌خشن: وی‌ی‌ی‌! پس خدا رحم کرد که نخوردمش.

نیش‌فشن: کاشکی می‌خوردی و می‌مردی و از شرت راحت می‌شدیم.

«یخ‌ چون چای»

 

 

  • نيش و نوش

آقا شما را به خدا این‌قدر آدم بدی نباشید که این رفیق ما احساساتی بشه. این‌قدر موقع تقسیم غذا حرص نزنید و کمی هم به فکر دیگران باشید، این‌قدر خودتون رو ضایع نکنید موقع کارهای اجتماعی.

مگر توی کتاب درسی‌تون ننوشته انسان موجودی اجتماعی است و اینا... خب، وقتی رعایت حقوق دیگران رو نمی‌کنید، این‌طوری می‌شه که قلب این رفیق ما به درد میاد و ترانه‌ای می‌خونه که موش‌های خیابون هم اشکشون در میاد.

به این ترانه توجه کنید و اگر دوست داشتید باهاش دم بگیرید:

 

آي آدماي نازنين

آی آدما! آی آدما! آی آدمای نازنین

آی آدما! آی آدما! آی آدمای نازنین

چند روزیه، مخلصتون گوش چپش می‌خاره

موی سرش سیخ می‌شه و ابر چشاش می‌باره

چند روزیه، چاکرتون یه گوشه ساکت می‌شینه

توی خیال خودشه، فیلم رمانتیک می‌بینه

چند روزیه، نوکرتون بی اشتها شده، ولی

چیزی نمی‌خوره به جز جوجه‌کباب منقلی

چند روزیه فکر می‌کنه فکر می‌کنه فکر می‌کنه

فکر می‌کنه حتماً باید نکته‌ای رو ذکر بکنه

نکته‌ای که باید بگه مخلصتون در این بهار

گوش کنید به حرف من، گوش کنید به این شعار

آی آدما! آی آدما! آی آدمای نازنین

با هم دیگه جنگ نکنید! حرص زیادی نزنین

با هم دیگه خوبی کنین، هی نکنین جور و جفا!

رو پای هم پا نذارین، موقع تقسیم غذا

آی آدما! آی آدما! آی آدمای نازنین!

آینده هم مال شماست حرص زیادی نزنین!

«یخ در بهشت»

 

  • نتيجه‌گيرى‌هاى خردمندانه

نقش غذا در رفتن به فضا

در زمان‌های نه‌چندان دور، دانشمندی بود به نام اشپلیوس. او می‌خواست در سمینار «نقش تغذیه در پرورش استعدادهای خاص» به همه ثابت کند که علم و شعور بستگی به غذا و خوردنی‌هایی دارد که موجودات مصرف می‌کنند. پس به آزمایشی دست زد که بسیار حیرت‌انگیز بود.

پس یک بچه خرگوش و یک کره‌خر را در طویله‌ی آزمایشگاه نگه‌داری کرد. از همان ابتدا به کره‌خر، هویج (توجه بفرمایید هویج) داد و به خرگوش کاه و یونجه (توجه بفرمایید کاه و یونجه!). اشپلیوس هرروز این کار را تکرار کرد و تکرار کرد. او خیلی به خودش اطمینان داشت و امیدوار بود.

پس از گذشت یک‌سال از هردو حیوان آزمون و تست هوش گرفت. روزی که نتیجه‌ی آزمایش خود را در سمینار ارائه کرد، همه از تعجب کف کردند و برایش کف زدند. کره‌خر نفر اول آزمون‌های هماهنگ شده بود، لیکن خرگوش همانی بود که بود. یعنی هیچ پیشرفتی نکرده بود.

همه‌ی محققان برای اشپلیوس هورا کشیدند و به این نتیجه رسیدند که خوردن مواد غذایی مفید در شکوفایی مغز و ذهن خیلی مؤثر است. در نهایت به دکتر اشپلیوس جایزه‌ی طلای طلایی دادند.

اما...

یک ماه بعد خبر هولناکی رسانه‌ها را پر کرد: دوپینگ کره‌خر، در روز مسابقه. پس از آن بود که اشپلیوس دچار افسردگی شدید شد و رفت یک فلافل‌فروشی باز کرد.

 

نتیجه‌گیری:

اول: خرها هم دوپینگ می‌کنند. به هیچ‌کس نمی‌شود اطمینان کرد.

دوم: نقش موادغذایی در پرورش استعدادهای خاص؛ مثل ریختن دوغ است توی ماست.

سوم: به دانشمندان مشکوک نباید الکی مدال طلا داد. بعضی‌وقت‌ها هویج طلایی هم از سر بعضی‌ها زیاد است.

چهارم: هیچی بهتر از انسانیت نیست.

«شنگول خنگول‌آبادی»

 

تصويرگري‌ها: مجيد صالحي

 

ضرب‌المثل‌هاى به‌روز

  چُرت اول به از خواب آخره.

قدیم‌ها می‌گفتند: جنگ اول بهتر از صلح آخر است. منظورشان هم این بود که آدم باید اول هرکاری حرفش را بزند که بعداً طرف دبه نکند و دعوا نشود که آخرش بخواهند با هم صلح کنند.

اما حالا می‌گویند چُرت اول بهتر از خواب طولانی مدت است. یا به عبارتی لذتی که در چرت‌زدن هست، در خواب نیست! به‌نظر نگارنده، آدم اگر اولش یک چرت هشت ساعته بزند بهتر از این است که 24 ساعت بخوابد و از کار و زندگی بیفتد.

 

  چشمت نره توي گوشِت!

یا چشمت نره تو گوشیت. این ضرب‌المثل بر اساس این مثل است که می‌گوید: شست پات نره توي چشمت. البته قدیما معنی‌اش این بود که این‌قدر دست‌وپا چلفتی هستی که آخرش انگشت پایت می‌رود توی چشمت.

فکرش رو بکن! انگشت پا بره توی چشم. چه شود؟! ولی حالا با این گوشی‌های لمسی همیشه چشمتان توی گوشتان است. فکرش را بکن! چشم توی گوش.

 

 آسانسور خراب، چه توی طبقه‌ي هفتم گیر کنه، چه طبقه‌ی اول.

منظور این ضرب‌المثل این نیست که سوار آسانسور نشو. بلکه منظورش این است که چیزی که دردسر دارد، دردسر دارد. چشمت را از آن گوشی بردار و دنبال دردسر نرو. بالأخره روزی این دردسر خودش را نشان می‌دهد.

قدیم‌ها می‌گفتند بار کج هیچ‌وقت به مقصد نمی‌رسد. این‌بار راست است که به مقصد می‌رسد. این قضیه یک داستان دیگر هم دارد که می‌گوید: خشت اول گر نهاد معمار کج، تا ثریا می‌رود دیوار کج. پس سوار آسانسور خراب نشو که تا ثریا کج نری. ما که نفهمدیدم چی گفتیم. شما چی؟

«قهوه‌ی سفید»

 

 

  • نيش‌‌‌نهاد كتاب

بچه‌های امروز خیلی خفن تشریف دارند

بالأخره یک نویسنده مجبور شد اعتراف کند که «بچه‌های امروز معرکه‌اند»، این نویسنده یک طنزنویس مشهور و قدیمی است، این حرف را خیلی وقت پیش گفته.

البته کتابش تازه به کافه‌نیشگون رسیده، یعنی تازه توسط نشر مرکز چاپ شده و کافه‌چی رفته خریده. اسم کتاب همین است که عرض کردیم: «بچه‌های امروز معرکه‌اند» کتاب را که ورق زدیم دیدیم به شکل نامه‌نگاری نوشته شده.

دو دوست نوجوان که با هم همسایه هستند، به دلیل شغل پدرشان از یکدیگر دور می‌افتند و بعد شروع می‌کنند به نامه‌نگاری. در نامه‌هایشان داستان‌ها و حکایت‌هایی است که خنده‌دار هستند و در عین حال به روابط و ساختار زندگی نگاهی انتقادی دارند.

«عزیز نسین» نویسنده‌ی این کتاب 200 صفحه‌ای است. او یکی از طنزنویسان موفق کشور ترکیه است که کتاب‌هایش در ایران همیشه طرفدار داشته است. «داود وفایی» این کتاب را به‌خوبی ترجمه کرده که دستش درد نکند.

قیمت کتاب هم قابل شما را ندارد. یک چیزی تو مایه‌های 15500 تومان. پول یک پیتزای مخصوص. تلفن نشر مرکز 88970462 است. می‌توانید زنگ بزنید و اطلاعات بیش‌تری به‌دست بیاورید.

«خفن خوف‌آبادی»