این موضوع بسیاری از اهالی رسانه را كنجكاو كرد و به این خیابان كشاند. عدهای با رهگذران و تعدادی دیگر با «هومن اردبیلی» مصاحبه كردند. فردی كه به پیادهرو خیابان زرافشان جلوهای دیگر داده است. البته خالق بوستان لاله، خود از ساكنان خیابان پنجم زرافشان است و به گل و گیاه علاقهای خاص دارد و حتی بالكن خانهاش متفاوت با همه بالكنهاست و میتوان از خیابان انواع گلدانهای شمعدانی را با گلهای رنگارنگ در آن دید. اردبیلی گرچه گلهای لاله را به یاد مادرش كاشته اما حرفهای دیگری هم برای گفتن دارد.
- ازدحام در هر ساعت
فرق نمیكند صبح باشد یا عصر. این روزها در هر ساعتی خیابان زرافشان و بهویژه محدوده كوچههای سوم تا هفتم شلوغ است و شهروندان خود را به پیادهرو این خیابان میرسانند تا شاهد بوستان گلهای لاله باشند. در پیادهرو بیش از 30 هزار گل لاله مختلف با رنگهای زرد، سفید و سرخ دیده میشود. هومن اردبیلی بانی کاشت این لالهها میگوید: «به گل علاقه زیادی دارم. البته مادرم هم همینطور بود و به همین دلیل 3 سال پیش، بعد فوتش وقتی خواستم در یادبودشكاری كنم، بعد از كلی كلنجار با خودم برای اینكه غذا بدهم یا مراسم یادبود برگزار کنم، در نهایت تصمیم گرفتم كه در باغچه سر كوچه لاله بكارم. برای همین سال اول با 6 هزار گل شروع شد. سال بعد به 10 هزار لاله رسید و امسال 30 هزار گل كه با استقبال مردم مواجه شده است.»
- فرزند بانوی خیّر
پیازهای لالهها توسط اردبیلی و همسایهها اواخر پاییز كاشته شده و از اواخر اسفند هم به بار نشسته است و تا نیمه اول اردیبهشت هم دوام دارد. البته برای افزایش طول عمر لالهها، دكتر اردبیلی سایبانی در طول پیادهرو زده است. میگوید: «مادرم همیشه در كارهای خیر فعالیت داشت و با هدفی مشخص در دوران حیاتش، چند بچه بیسرپرست و 2 خانم بدون همسر را تحت پوشش قرار داد و ما در محیط خانه یاد گرفتیم كه هركاری را با هدف پیگیری كنیم. من از كاشت لالهها هدف مشخص داشتم و خوشحالم رضایت مردم را كسب كرده و یاد مادرم زنده شد.»
- خواستهای از شهروندان
اردبیلی در محلهای سكونت دارد كه فضای سبزش كم نیست اما او گاهی در برخی از محدودهها شروع به كاشت گل میكند. میگوید: «اهالی یادشان نرود كه همیشه نباید منتظر ماند تاشهرداری در محدودهای گل بكارد یا تمیزش كند. اگر هر كدام از ما گوشهای از كار را به عهده بگیریم، نه تنها محلهای زیبا خواهیم داشت، بلكه صنعت گل در كشور توسعه پیدا میكند. چراكه صنعت گل وابستگی شدیدی به مصرفكننده دارد و اگر خریدی نباشد، فعالان این عرصه نمیتوانند به كارشان ادامه دهند.»
- آموزش عملی به شاگردان
علاوه بر شهروندان كه در ساعتهای مختلف روز به خیابان زرافشان میآیند تا به تماشای گلها بنشینند، عكس یادگاری بگیرند و... گویا مدارس هم مشتاق شدهاند كه شاگردانشان بازدیدی از محل داشته باشند. چراكه در ساعتی كه در محل بودیم، چند اتوبوس با دهها دانشآموز به خیابان زرافشان آمدند و شاگردان به تماشا ایستادند. «مسعودینیا» مربی تربیتی یكی از این مدارس میگوید: «ما به دانشآموزان همیشه در كلاس یاد میدهیم كه كار خیر انجام بدهند. به فضای سبز احترام بگذارند و گل و گیاه بكارند. حالا همه موارد را به شکل عملی یاد گرفتند.»
- تشویق همسایهها به كاشت
ساكنان خیابان زرافشان از تردد زیاد عابران و توقف ماشینها در این خیابان شكایتی ندارند و رفتار بازدیدكنندگان برایشان جذاب است. در این میان ازدحام مقابل منزل دكتر«محمدعلی فلاح» رئیس شبكه بهداشت شركت نفت بیشتر از همه است. چراكه گلها در جلو خانهاش كاشته شده است. دكتر هر روز پس از بازگشت از محل كارش با مردم همراه میشود و به گلها نگاه میكند. البته آبیاری گلها توسط آب خانه دكتر بوده و او هم گلهای ندارد. میگوید: «با این حركت همسایهام، من هم تشویق شدم كه در حیاط خانهمان گل و گیاه بكارم و حال حیاط خانهام سرسبز و زیبا شده است.»
- شهر گلباران میشود اگر...
مسئولیت كاشت و مراقبت از گلها، این روزها به عهده «حسین موسوی» نگهبان خیابان پنجم است. او به همراه آقای اردبیلی، پیاز 3 هزار گل لاله را در زمین كاشته، آبیاری كرده و حال مراقب است كه كودكان وارد محوطه نشده و آسیبی به گلها وارد نشود. میگوید: «دكتر كار بزرگی كرد و خوشحالم كه توانستهام در این كار خیر سهمی داشته باشم. معتقدم اگر فرهنگسازی شود و هركسی بنا به تواناییاش در گوشهای گل و گیاهی بكارد، شهر گلباران میشود.»
- یادداشتهای ماندگار
«كاش مادرت بودم.» «دكتر شما با کاشت این لالهها روح همه ما را شاد كردی.» «كار نمادین شما قابل قدردانی است.» اینها نمونههایی از نوشتههای رهگذران بر روی مقواهای بزرگ نصب شده در گوشهای از خیابان است. البته این روزها روی مقواها جای نوشتن نیست اما هر بیننده و رهگذری تلاش میكند كه از كوچكترین فضا برای به یادگار گذاشتن احساسات خود استفاده كند و مطلبی بنویسد. دكتر اردبیلی درباره این نوشتهها میگوید: «سالهای گذشته هم مردم مینوشتند و همه را نگه داشتهام. شاید روزی از آنها نمایشگاهی دایر كردم.»