اين فعاليت تهاجمي فقط به بسيج كشورهاي عرب و غيرعرب منطقه پيرامون اهداف مورد نظر سعوديها خلاصه نميشود و به تغيير لحن در مقابل همپيمانان و حاميان سنتي مانند آمريكا هم كشيده شدهاست. در رسانههاي 2كشور اين روزها شاهد موج بيسابقهاي از تك و پاتكها و حتي تهديد و اعمال فشار عليه يكديگر هستيم. شايد به همين دليل است كه تركيالفيصل از شاهزادههاي سياستگذار سعودي همزمان با سفر باراك اوباما به رياض در آخر هفته گذشته، به سيانان گفت: رابطه آمريكا و عربستان هرگز مانند گذشته نميشود حتي بعد از رياستجمهوري باراك اوباما.
حاكمان عربستان بيمحابا در منطقه (سوريه، يمن، لبنان، عراق) و حتي در مقابل آمريكا و روسيه (در بازار نفت) سياست همه يا هيچ را در پيش گرفتهاند. سياستي كه عربستان در پيش گرفته، سياست باخت - باخت است. يعني پيشروي بدون امتياز دادن و امتياز گرفتن، به قيمت تخريب همهچيز. نمونه آن در منطقه جنگ يكساله در يمن، و در جهان سرريز كردن نفت در بازار و مورد اخير آن تهديد به فروش اوراق قرضه و داراييهاي سعودي در آمريكاست.
بعد از علني شدن اين تهديد سعوديها، اكنون روزهاست كه تحليلگران اقتصادي و سياسي آمريكا در رسانههاي اين كشور مشغول سبكسنگين كردن اين تهديد هستند. حرف همه آنها اين است كه عملي كردن چنين تهديدي براي اقتصاد سعوديها هم به اندازه آمريكا ويرانكننده خواهد بود. اما اين ويرانكنندگي به معني آن نيست كه رياض اين تهديد را عملي نكند. چرا كه در يمن هم عربستان بازي دو سر باختي را پيش ميبرد كه حاضر به توقف آن نيست.
يكي از دلايلي كه غرب را دستكم در يك سال اخير متوجه خطر سياستهاي عربستان كرده همين در پيشگرفتن بازي دوسر باخت از سوي سعوديهاست. كشوري كه فقط از قدرت سخت آن هم به بيمنطقترين شيوه استفاده ميكند و به جاي شنيدن، فقط حرف ميزند، حتما از سوي جهان خطري براي ثبات شناخته ميشود. شرايط كنوني بازار انرژي و موقعيت نفت، به اين تغيير نگاه جهان بهويژه نگاه غرب به سعوديها و توجه به سياست خارجي بيثبات كنندهشان دامن زدهاست.
عربستان ديگر عامل تعيينكننده در بازار نفت نيست و در نتيجه غرب ديگر به اين دليل به ديده اغماض به سعوديها نگاه نميكند. از دست دادن اين موقعيت در كنار خيزشهاي مردمي سال2011 در جهان عرب، حاكمان سعودي را به هراس انداختهاست. به اين ترتيب عربستان در دور باطلي گرفتار شدهاست. از يك سو بهدليل هراس از به خطر افتادن موقعيت و بقايش سياست تهاجمي در منطقه و جهان را درپيش گرفته و از سوي ديگر همين سياست تهاجمي بقايش را با تهديد مواجه ميكند.