دراین دوران بود که قهوه خانههاجدا از کاربرد اصلی خود، دارای کاربرد فرهنگی نیز شدند. در قهوه خانهها شعرا سروده های خود را در معرض شنیدن و انتقاد دیگران قرار دادند و شاهنامه خوانی نیز یکی از سنت های رایج در این مکانها شد. شاعران و هنرمندان این دوره بجای تجمع در دربار صفوی در قهوه خانهها گرد هم می آمدند. اگر چه در ابتدا مراجعین قهوه خانهها عمدتاً طبقات مرفه جامعه بخصوص رجال حکومتی بودند، اما به تدریج توده مردم به ویژه اهل سخن و پیشه وران برای گذراندن اوقات فراغت به آنجا تردد می نمودند. در این محیط، نقاشانی نیز حضور داشتند که به تصویر کردن نقل های شاهنامه و مضامین مذهبی و قرآنی مشغول بودند و حتی سفارش نقاشی قبول می کردند.
با شکلگیری قهوه خانهها در دوران صفوی،هنر نقاشی مسیری جدا از نقاشی درباری را طی کرد و نوعی نقاشی مردمی پایهگذاری گردید که محل ارائه آن قهوه خانههابود. وجود قهوه خانهها و اجتماع مردم در چنین اماکنی، کم کم توانست نقالانی که در کوی و برزن سرگردان بودند را متمرکزنماید.
با روی کار آمدن حکومت قاجار (1174 - 1304ه.ق)باردیگر قهوه خانههابهعنوان نهادی شهری شکوفا شدندو این شکوفایی در زمان ناصرالدین شاه (1264-1313 ه.ق) به اوج خودرسید.
در این زمان قهوه خانهها دارای کارکردهای متفاوتی شدندومکانی برای گذراندن اوقات فراغت و کسب و کار مردان و داد و ستد و حل و فصل اموراتشان گردید. مردماز وقایع شهر و دیار خویش اطلاع یافته و گوشههایی از تاریخ و فرهنگ و دین خود را می شناختند و برای فعالیت های آئینی و مراسم مذهبی و غیر مذهبی دور هم جمع می شدند.
نقل است هنگام عبور ناصرالدین شاه از بازارتهران، نقاشی های موجود در یک قهوه خانه نظر وی را به خود جلب می نماید که گویا به مذاق شاه خوش نیامده و دستور به جمع آوری آنها می دهد. این نقلبیانگر آن است که قهوه خانه در عهد قاجار مکانی برای ارائه نقاشی هم بوده و در حد و اندازه نگارخانه های امروزی کاربرد داشته است.
در زمان مشروطه،قهوه خانهها یکی از کانون های تجمع مردمی بودند.با تولد مشروطیت و همگام با بیداری افکار عامه و رشد و تعالی اندیشه های آزادیخواهانه،نقش داستان های حماسی ومبارزات آزادیخواهانه،مذهبی و میهنی به ابزاری برای آگاهی و ایجاد حس مبارزه طلبی مردم تبدیل شد.
هنر این دوران نیز تحت تاثیر شرایط اجتماعی و وقایع فرهنگی قرار گرفته و دردوره قاجار، شاهد هجوم نمودهای دنیای مدرن و تقابل آن با سنت ایرانی هستیمکه یکی از عوامل تاثیرگذار بر هنر نقاشی درین عهد است. نقاشی ایرانی در این زمان، با دور شدن از جهان مثالی ِنگارگری و گرایش به هنر غرب به نوعی به واقع گرایی نزدیک شد.
عهد قاجار را باید نقطه اوج مراسم مذهبی شیعی بخصوص سوگواری واقعه کربلا برشمرد که به نوبه خود در هنرهای تجسمی بخصوص نقاشی انعکاس پیدا کرده است. در این دوران نوعی نقاشی همراه با حفظ تمامی ارزشهای منطقی هنر مذهبی و سنتی ایران به ضرورتنیاز و خواست مردم و به پاس احترام به باورهای آنان متولد گردید که با نامهای مختلفی از جمله نقاشی قهوه خانهای، نقاشی خیالی و یا نقاشی عامیانه خوانده می شد.
این نوع نقاشی روائی رنگ و روغن با مضامین مذهبی، رزمی و بزمی در دوران مشروطیت و بر اساس سنت های هنر مردمی و دینی و با اثر پذیری از نقاشی طبیعتگرانه مرسوم آن زمان بدست هنرمندان مکتب ندیده پدیدار شد که البته پدیدهای جدیدتر از سایر قالب های نقاشی عامیانه چون (پرده کشی، دیوار نگاری بقاع متبرکه، نقاشی پشت شیشه و...) که در عهد صفوی رواج داشته است می باشد.
خاستگاه و زمینه ساز نقاشی قهوه خانهای، سنت کهن قصه خوانی، مرثیه سرایی و تعزیه خوانی در ایران بوده است و پیشینهاش به قرنها قبل از پدید آمدن قهوه خانهباز می گردد اما دردورانناصری شکل و قالب رسمی خود را پیدا کرد.
نقاشی قهوه خانهای دنباله سنت نقاشی مردمی ایرانی است که به موازات نقاشی رسمی ایرانی که نگارگری و نقاشی دیواری بود شکل گرفت. نقاشی در آن زمان به ندرت در معرض تماشای مردم عادی بود و مردم کوچه و بازار پس از قرنها می توانستند هنرهای تصویری را بخشی از فرهنگ روزمره خود بدانند و با آن همنشینی و مجالست داشته باشند.اغلب نقاشی ها یا روی دیوار خانهها و یا در کتا بهای چاپ سنگی قابل مشاهده بوده و تنها جایی که مردم می توانستند نقاشی را از نزدیک ببینند قهوه خانهها، حسینیه ها، تکایا، حمامها، سقاخانه ها و. بودند. بعبارت دیگر می توان گفت چاپ سنگی و نقاشی قهوه خانهای از گونههای هنری عصر قاجاربودهکه حاصل تحولات سیاسی و اجتماعی و خروج هنرمندان از انحصار دربار و ورود هنر و آثار هنری بین عامه مردم است.
در طی سالیان اجرای این فرم از نقاشی، تغییرات اندکی را در آن مشاهده می کنیم. همه هنرمندان این عرصه سعی داشتند تا اصول این نقاشی و رنگ گذاری چهرهها حفظ گردد.
دوره رونق و شکوفایی این شیوه هنر نقاشی عامه در عصر قاجار به ویژه سالهای آخر سلطنت قاجار به این سو و در قهوه خانههای شهرهای بزرگ بوده است. در این دوران است که نقاشان ساختمان مانند همپالکیهای خود در دیگر مشاغل به قهوه خانهها آمدو شد داشته و اوقات فراغت خود را پای نقل نقالان و شاهنامه خوانان و مرثیه سرایان می گذراندند. شمار بسیاری از این صورتگران هنرمند، از میان همین نقاشان ساختمانی و نقش پردازان روی کاشی و گچ برخاستند.
این نقش پردازان از کار ساختمانی دست کشیدند و به کار نگارگری پرداختند و ازاین پس حرفه این نقاشان صورتگر، نشستن در قهوه خانهها و نقش انداختن روی دیوار ها و پردههای نقاشی شد.اکثر نقاشان این مکتب در خدمت قهوه خانهها در آمدند و به سفارش آنها نقاشی کردند و ازاین راه و از دستمزدی که در قبال نقاشی خود دریافت می کردند امرار معاش نمودند.
نقاشی قهوه خانهای به رعایت تکنیک خاص خود و اسلوب خودجوش ایرانی تکیه دارد و مستقیما از ذهن نقاش بدون استفاده از مضامین خارجی نشأت می گیرد. نقاش در این سبک با عدم پرداخت دقیق به آناتومی و پرسپکتیو، چهرههایی را می آفریند که کاملا زائیده تفکر اوست.ایننقشها، ترکیبی از واقع گرایی و خیال پردازی در ارائه پهلوانی، حق جویی و حق گرایی است.
درنهاد قهوه خانه دو مکتب مهم از هنرهای کلامی و تجسمی یعنی نقالی و نقاشی رشد و بالندگی ویژه یافته و در هریک از این هنرها هنرمندان برجسته و بزرگی تربیت شدند.
در این هنر مهمترین شاخصه از لحاظ ویژگیهای بصری،غیرواقع گرا بودن تصاویر است. شخصیت اصلی داستان از بقیه بزرگتر به تصویر کشیده شده است و برای تحقیر افراد معمولا اندام آنها کوچکتر نشان داده می شود که هر دوی این مطالب در تاریخ نقاشی ایران کم سابقه می باشد. دراینشیوه،کشیدن نیم رخ خیلی رایج نیست و در بسیاری از مواقع نام شخصیت ها درکنار تصویرشان نوشته شده است. ترکیبها اکثرا بصورت بسته بوده و خلوتی میان صحنهها به چشم نمی خورد. شخصیت ها و صحنهها آن چنان درهم وبصورت فشردهبا هم درگیرند که کار انتقال از صحنهای به صحنه دیگر براحتی ودر چشم برهم زدنی انجام می پذیرد.خیال برانگیز بودن و عدم بازنمایی طبیعت، وجود مفاهیم ذهنی نمادین ونگاره های فاقد پرسپکتیووتاکید بر مفاهیم، شاخصه این شیوه هنری است.عدم سایه روشن،تقابلانرژیهای ایستا در تصاویر،فضاسازی های چند ساحتی و ترکیب بندیهای غیر متمرکز از دیگر ویژگیهای این شیوه می باشد.
پیشکسوتان نامدار این مکتب دو نقاش بنام های «حسین قوللر آقاسی» و «محمد مدبر» بودند.استاد قوللر آقاسی در هنر چهره سازی و خلق قهرمانان و صحنههای رزمی و بزمی شاهنامهو استاد محمد مدبر در ساختن پردههای نقاشی از چهرههای حماسه سازان تاریخ مذهب تشیع و واقعه های دینی مهارت و استادی بی نظیری از خود نشان دادند.
استاد قوللر آقاسی نقاشی قهوه خانهای رابه زبان ساده اینگونه به مردم معرفی می نماید:
«از همان ابتدا از طبیعت سازی پرهیز کردیم. کتابی که نخوانده بودیم و دنیا را هم که ندیده بودیم.مداحی نوحه ای خواند و آقایی منبری رفت و نقالی شاهنامه ای خواند و ما هم چیزهایی در خیالمان پروراندیم و جرات بخرج داده و نقش این خیال را اشکار ساختیم. اگر طبیعت سازی می کردیم و اصول نقاشی را رعایت می نمودیم، آنگاه دیگر جایمان در قهوه خانه نبود و نقاش مردم نمی شدیم».
استاد محمد مدبر دومین بنیانگذار مکتب قهوه خانه است که قلمی پرتوان و شکوهمند درهنر تصویر سازی در زمینه وقایع کربلا و حماسه های مذهبی داشته ودر ساخت و پرداخت چهره خاندان پیامبرو اولیا الهی ومظلومیت شهیدان کربلا هنری والا و بی همتا از خود نشان داده است.
پس از این دو استاد والا مقام شاگردان ایشان فتح الله قوللر آقاسی، عباس بلوکی فر، حسن اسماعیل زاده، حسین همدانی و؛و شاگردان این گروه سبک و شیوه این دو استاد بزرگ را زنده نگهداشتاند.
اوج و افول نقاشی قهوه خانهای از دوران قاجار تا پهلوی دوم بوده و پس از این زمان حضور روحیه تجدد طلبی در ایران،نقاشی قهوه خانه را تا حاشیه رانده است. این هنر هیچگاه از حمایت متولیان رسمی حکومت برخوردار نبوده اما توسط خود مردم مورد حمایت قرارگرفته و رشد پیدا نموده است. اگرچه با تغییر ذائقه فرهنگی مردم ودرگذشت عده کثیری از نقاشان پیشکسوت این هنر، نقاشی قهوه خانهای دوران افول خود را طی کرد اما این سبک هنری تاثیر عمیقی بر کار هنرمندان معاصر و نوگرای ایران داشته است.
در زمان پهلوی دوم قهوه خانه تحولات نه چندان خوشایندی را تجربه نمود. با توسعه روابط گسترده تجاری،صنعتی وفرهنگی با خارج و رونق اقتصادی ناشی از افزایش درآمدهای نفتی و ارتباط وسیعبا کشورهای غربی واز طرفی بازگشت تحصیل کرده های فرنگ رفته به وطن، فرهنگ استفاده از اوقات فراغت به سبک غربی در ایران گسترش یافت و در نتیجه کلوپ ها، موسسات آموزشی زبان، کلاسهای موسیقی، نقاشی، رقص و ... پاگرفت. با تاسیس تلویزیون در اواخر دهه ۳۰ شمسینیز نقاشی قهوه خانهای با از دست دادن بخش عمده ای از مخاطبان پرشور خود از هم پاشید و مردم،برنامههای جذاب و فیلمهای سینمایی جدید را برنقل نقالان ترجیح دادند و تلویزیون جای نقاشی ها را در قهوه خانهها گرفت.
قهوه خانه که در یک بازه زمانی طولانی، بار وسایل ارتباط جمعی را بدوش می کشید با دگرگونی های ایجاد شده سراشیبی انحطاط را پیمود و به دنبال آن هنر نقاشی قهوه خانهای، نمایش و نقالی و بازی های قهوه خانهای نیز رو به زوال گذاردند.
به نظر میرسد نقاشی قهوه خانهای باید به عنوان یکی از اصیلترین نمودهایذوق و خلاقیتدر هنر ایرانی ثبت جهانی شده و موزه ای برای نگهداری و نمایش آثار این جریان هنری در نظر گرفته شود. این نقاشی که محتوای آن مبتنی بر عقاید و اعتقادات مردم و نظم و نثر فارسی استتوانست تاثیرات فراوانی را در انس و الفت مردم ایران بادین ومیراث کهن نظم و نثر فارسی بوجود آورد.
*استاد خوشنويسي و پژوهشگر هنرهاي تجسمي