- يك قطره اشك، اقيانوسي از احساسات است.
- نردبان هم گاهی از خودش بالا میرود.
- دنيا ماشينحساب نيست كه رويش حساب باز كنيم.
- رگ دستم را پيدا ميكنم تا پشهها به زحمت نيفتند.
- آب كه جيرهبندي شد، خشكسالي احساس قدرت كرد.
- از اين گوش ميگيرم و به آن گوش تحويل ميدهم.
- وقتي غذاي داغ ميخورم تنم تب ميكند.
- بهترين چشمروشني براي تو روشني چشمهايم است.
- گرههاي مويم بغض كردهاند، بهانهي شانه را ميگيرند.
- شير كه ميجوشد حوصلهاش سر ميرود.