حقيقتي كه در تاريكي قرنهاي جمود و خمودگي انسان، راهنما و راهگشاي او بوده است. دين اسلام سرچشمه زلال و بيپيرايهترين الطاف الهي، از اينرو اعتباري عام در عرض زمان و مكان يافته است كه انسان جاهل را به سرچشمه آگاهي، يكتاپرستي، مهرباني و درست كرداري برده و در نابترين شكل ممكن خود، جريان دائمي از سيلان و ارتباط را بر محور قرآن كريم و اهل عترت پيامبر(ص) تا روز قيامت برقرار گذاشته است.
لذا به اين اعتبار است كه دين اسلام در كمال پويايي و بالندگي، مرزها را در نورديده و با وضوي عشق، زنگار از رخ انسان درمانده امروز ميزدايد. انساني كه در چرخاچرخ كوبنده اومانيسم و خردگراييهاي افراطي فيلسوفان غربي مسير سعادت و تعالي خود را گمكرده است و گمشده هيجانات و هواهاي نفس خود، با هر شتابي كه به سمت تباهي پيش ميرود دست به دامن سطحيترين برداشتهاي فلسفي، عرفاني و شيطاني مييازد تا بتواند در پس هيجانات لحظهاي موسيقيهاي تند متال، مصرف مخدر و الكل زنده بماند و چون سرانجام اينها چيزي جز تباهي و آلودگي نيست، سرگشته و حيران يا به مرگ تن ميدهد يا به سمت اسلام ميآيد.
اين تشنگي و عطش روح بشر امروزي است كه سبب شده در ذيل همه فشارها و محدوديتها، شاهد رشد و توسعه دين اسلام در جهان باشيم. انسان امروزي به حقيقت دريافته است كه اسلام براي زندگي انسان برنامه، الگو و جهان بيني دارد. اسلام كمك ميكند كه زندگي انسان معنا و اعتبار لازم را بهدست آورده و بتواند به پرسشهاي هستيشناسانه خود پاسخي درخور دهد.
در اسلام است كه انسان هدف از آفرينش خود را درك كرده و در پس همه شناختها و ادراكات راه واقعي رسيدن به خداوند را بهدست ميآورد. با جهان بيني اسلامي، انسان امروزي متوجه ميشود كه اگر ايمان داشته باشد و نيكو زندگي كند در پيشگاه حضرت باريتعالي جايگاهي به رفعت آسمانها و زمينها دارد و اگر تن به آلودگيها دهد به پستترين درجات حيات تنزل پيدا ميكند.
بر همين قاعده بود كه حضرت محمد(ص) توانست قلب جاهليت و تباهي تاريخ را به نرمي يكتاپرستي آراسته سازد و با مهرباني، سختكوشي و صبر، معلمگونه بنيانهاي شناخت درست را در وجود انسان پي نهد. اين ميراث گرانبها، ما را موظف ميسازد كه در برابر الحاديگري، تروريسم، افراطگرايي، غربزدگي و استثمار كه سر منشأ همه آنها، شياطين غربي هستند، ايستادگي كنيم و مجهز به سلاح دانش و ايمان از تزلزل در امت واحد اسلامي پيشگيري نماييم. و درنظر داشته باشيم كه اين گرايش شديد جوانان غربي از همانسو كه ضروري است، اگر از مجراي درست آن صورت نگيرد به افراطيگري و گسترش تروريسم به نام اسلام نيز دامن ميزند اتفاقي كه امروز در عراق و سوريه شاهد همهروزه آن هستيم.
لذا داشتن يك رويكرد معرفتشناسانه بدون جزميتهاي فكري به آموزههاي قرآن كريم، روايتها و سبك زندگي حضرت محمد(ص) و اهلبيت مطهرشان در شناخت اسلام راستين و واقعي به جويندگان آن، مهمترين اقدامي است كه بايد انجام گيرد. رسالتي كه امروز برعهده سياستگذاران فرهنگي و مذهبي ما قرار دارد اين است كه با اين مسائل چه در داخل و چه در خارج عاقلانه و هوشمندانه برخورد كنند، در داخل برخوردهاي سلبي و ايجابي واكنشهاي پوشيده ولي مؤثري از سمت جامعه در پي خواهد داشت و در خارج نيز سطحينگري و عدممطالعه درست فضاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي راه را براي قرائتهاي اشتباه از دين اسلام هموار خواهد كرد. انشاءالله كه با اتخاذ تدابير و سياستگذاريهاي مناسب، شاهد برگشت مكر غربيها براي از بين بردن دين اسلام و اسلامهراسي بهخودشان خواهيم بود و پردههاي جهل و گمراهي كه به اسم علم بر ذهن مردمانشان كشيدهاند، فروخواهد افتاد و حقايق آشكار خواهد شد.
- نايبرئيس شوراي شهر تهران