جواد عزیزی: بعدازظهر 25 تیر 85، زن و مرد جوانی به بهانه خرید طلا، وارد یک طلافروشی در بومهن شدند، اما لحظاتی بعد از خروج آنها ساکنان محل با جسد بی‌جان شاگرد مغازه و پیکر نیمه جان پسر طلافروش که هدف گلوله قرار گرفته بودند مواجه شدند.

با انتقال جوان مجروح به بیمارستان، جست‌وجو‌های پلیس برای شناسایی زن و مرد جوان که سوار بر پراید مشکی رنگ متواری شده بودند، آغاز شد.

در کمین طلافروشی

دو روز از ماجرای حمله مرگبار سارقان مسلح به طلافروشی بومهن می‌گذشت که مأموران بسیج مشکین شهر کرج در نزدیکی یکی از طلافروشی‌های این شهر به 2 مرد و یک زن که سرنشینان پرایدی مشکی بودند، ظنین شدند.

با کشف یک قبضه کلت کمری در بازرسی خودرو، سرنشینان پراید بازداشت و پس از انتقال به اداره آگاهی مشخص شد که آنها همان کسانی هستند که 2 روز پیش در حمله مرگبار به طلافروشی بومهن شاگرد مغازه را به قتل رسانده بودند.

اعتراف به دومین سرقت مرگبار

در حالی که متهمان در بازجویی‌ها به حمله خونین به طلافروشی بومهن اعتراف کرده بودند، یکی از آنها به نام یوسف مدعی شد در سرقت مرگبار دیگری که بهمن ماه سال 84 از یک طلافروشی در شهرک مسعودیه تهران صورت گرفته بود نیز شرکت داشته است.

وی به مأموران گفت: در آن سرقت من همراه مردی به نام محمد نقشه سرقت از طلافروشی شهرک مسعودیه را طراحی کردیم. اما پس از ورود به این مغازه محمد با ضربات چکش مالک مغازه را به قتل رساند و 7 کیلو طلا را به سرقت بردیم.

با اعترافات یوسف، مأموران در یک عملیات ضربتی محمد را نیز دستگیر و پس از آنکه وی به قتل مرد طلافروش اعتراف کرد، پرونده سرقت‌های مرگبار در اختیار قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت.

در جلسه محاکمه متهمان که به ریاست قاضی عزیزمحمدی و با حضور 4 مستشار دادگاه برگزار شد، صفر خاکی به‌عنوان نماینده دادستان با بیان کیفرخواست گفت: در این پرونده 3عضو باند به نام‌های مجتبی، محمد و یوسف، به مباشرت و معاونت در قتل 2 طلافروش در بومهن و شهرک مسعودیه متهم هستند.

دیگر متهم پرونده که زن جوانی به نام مریم است با اتهام معاونت در سرقت در دادگاه عمومی و جزایی محاکمه می‌شود.

پس از اظهارات نماینده دادستان و درخواست قصاص متهمان از سوی اولیای دم مقتولان، متهم ردیف اول که مجتبی نام دارد و در جنایت بومهن به سوی شاگرد طلافروش و جوان دیگر شلیک کرده بود در دفاع از خود گفت: با یوسف که طراح نقشه سرقت بود در ندامتگاه آشنا شدم.

او که می‌دانست از خانه قهر کرده‌ام پیشنهاد سرقت از طلا فروشی‌ها را داد و من هم قبول کردم. در اولین سرقت به همراه او به یک طلافروشی در گلپایگان رفتیم.

من با چکش به سر مالک طلافروشی زدم، او بیهوش شد ولی من از ترس فرار کردم و سرقتی نکردیم.

وی افزود: مدتی بعد با اسلحه‌ای که یوسف به من داده بود به همراه او و نامزدم به نام مریم با یک پراید سرقتی به طلافروشی بومهن رفتیم.

من و مریم وارد مغازه شدیم اما وقتی مریم از مغازه خارج شد من که فکر می‌کردم صاحب طلا فروشی متوجه نقشه‌مان شده شروع به شلیک کردم و بدون سرقت از آنجا پا به فرار گذاشتیم. باور کنید اصلا قصد کشتن شاگرد مغازه را نداشتم و همه این نقشه‌ها زیر سر یوسف بود.

مغز متفکر جنایت

پس از اظهارات مجتبی در حالی که او مدعی بود با مریم در زندان ازدواج کرده است، متهم ردیف دوم به نام محمد به اتهام قتل مالک طلافروشی شهرک مسعودیه در جایگاه قرار گرفت و گفت: من و یوسف هم در زندان آشنا شدیم.

پس از آزادی با من تماس گرفت و پیشنهاد سرقت از طلافروشی داد. طبق نقشه یوسف قرار بود من با شکستن شیشه طلافروشی مسعودیه، مقداری طلا به سرقت ببرم اما روز حادثه مالک طلافروشی متوجه موضوع شد و مجبور شدم او را با ضربات چکش به قتل برسانم.

پس از این جنایت همراه یوسف 7 کیلو طلا را به سرقت برده و پا به فرار گذاشتیم.

به‌دنبال اظهارات محمد، قاضی دادگاه با خطاب کردن متهم ردیف سوم به‌عنوان مغزمتفکر این جنایات، از وی خواست از خود دفاع کند.

این مرد که یوسف نام دارد و 8 سابقه سرقت در پرونده‌اش به چشم می‌خورد با  رد اظهارات 2 متهم دیگر گفت: نقشه سرقت را همراه دیگر همدستانم کشیدیم و من طراح اصلی نبودم.

قرار نبود کسی کشته شود اما در هر 2 سرقت، مجتبی و محمد زیاده‌روی کردند و باعث شدند 2 طلافروش کشته شوند.