همشهری آنلاین: آزادی‌های مشروع، عملکرد مجلس آتی و... از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های دوشنبه-۲۰ اردیبهشت- جای گرفتند.

روزنامه شرق در ستون سرمقاله‌اش به قلم «سیدمحمود علیزاده ‌طباطبایی» رئیس هیأت‌مدیره انجمن دفاع از حقوق مطبوعات با تيتر«دولت يازدهم و آزادي‌هاي مشروع» نوشت:

آزادی عقیده و آزادی بیان، از اولین شعارهای رهبران انقلاب اسلامی بود و امام، اسلام را دین آزادی نامیدند و تأکید داشتند دولت اسلامی تمام منطق‌ها را با منطق جواب می‌دهد و شهید بهشتی در مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی بر این باور بودند که تکیه خوش‌باورانه بر ابزارهای کیفری در مقابله با عقاید انحرافی، اثر عکس دارد. مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی نشان‌دهنده این واقعیت است که مبنای آزادی بیان در قانون اساسی، منطق قرآن بوده است و این صریح آیه قرآن است که: إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا؛ ما راه را نشان می‌دهیم مردم می‌توانند بپذیرند یا از پذیرش راه درست چشم‌پوشی کنند (سوره دهر آیه ٣).

فبشر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه.

بشارت باد بر بندگان که گفته‌های مختلف را می‌شنوند و از بهترین آنها تبعیت می‌کنند. شنیدن اقوال مختلف ملازمه با آزادی بیان و ابراز عقیده دارد. اگر گوینده نتواند گفته‌های خود را بیان کند، امکان انتخاب و تبعیت از بهترین گفته‌ها وجود نخواهد داشت.

اصل افتخارآمیز امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر ملازمه با آزادی بیان دارد و اصل هشتم قانون اساسی، امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر را وظیفه همگانی و متقابل مردم نسبت به یکدیگر و دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت دانسته است. اگر آزادی بیان نباشد، چگونه مردم می‌توانند این وظیفه متقابل نسبت به حاکمیت را انجام دهند.

سیره عملی معصومین هم بر نرمش در مقابل مخالفان استوار بوده است و قرآن کریم بر ضرورت دعوت به سوی خداوند از طریق حکمت و موعظه حسنه تأکید دارد: «ادع الی سبیل ربّک بالحکمه و الموعظه الحسنه». خداوند زمانی‌که حضرت موسی(ع) را به سوی فرعون روانه می‌کند به او می‌فرماید که با فرعون با زبان نرم سخن بگو، شاید سخن نرم تو در دل سنگ او اثر بگذارد. اذهبا الی فرعون انّه طغی و قولو قولاً لیّناً لعّله یَتذکر او یخشی. یکی از مصادیق بارز آزادی بیان، آزادی مطبوعات است. حقوق‌دانان بر این باورند که آزادی بیان و آزادی مطبوعات مطلق نیست و ممکن است به وسیله محدودیت‌های خاصی تخصیص بخورد، ولی نباید آزادی مطبوعات آن‌قدر تخصیص بخورد که از عموم خود خارج شود و با احکام خاص متعدد، گروه‌گروه از شمول حکم عام خارج و تابع حکم خاص شوند. آزادی مطبوعات و نهادینه‌کردن آن در جامعه حرکتی است که به زمان نیاز دارد؛ اگرچه ممکن است در کوتاه‌مدت هزینه‌ها و عوارض منفی داشته باشد، اما در بلندمدت موجب رشد، تعالی و ثبات جامعه است.  آزادی مطبوعات با آزادی چاپ و انتشار اخبار و حق تفسیر امور عمومی جامعه، انتقاد از مقامات سیاسی و ازجمله سیاست داخلی و خارجی و حق جمع‌آوری اطلاعات ملازمه دارد. تفکیک جرم مطبوعاتی از جرائم عادی در اصل ١٦٨ قانون اساسی، احترام به آزادی بیان و ارفاق در حق مطبوعات و مصونیت اهل قلم است.

حضور هیأت منصفه در دادگاه مطبوعات و علنی‌بودن دادگاه، نظر به ارفاق به مجرمان مطبوعاتی دارد. محدودیتی که قانون اساسی در اصل ٨٤ برای آزادی مطبوعات در نظر گرفته، صرفا مبانی اسلام و حقوق عمومی است! امید است دولت تدبیر و امید بتواند آن‌گونه که وعده داده در اجرای قانون اساسی و به‌ویژه گسترش آزادی‌های مشروع، ازجمله آزادی مطبوعات چهره مثبتی از خود در تاریخ ثبت کند.

  • كارنامه بي‌ربط با ١٢ سال نمايندگي

روزنامه اعتماد در ستون سرمقاله‌اش نوشت:

فرض كنيد كه يك نفر براي مدت چند سال مديرعامل يك شركت باشد. وقتي كه بركنار مي‌شود يا مي‌خواهد استعفا مي‌دهد، مي‌كوشد كه كارنامه‌اي از خود ارايه كند. طبيعي‌ترين كارنامه‌اي كه او از خود ارايه مي‌كند، بايد بستگي مستقيم به اصلي‌ترين هدف آن شركت داشته باشد. اگر مثلا شركت خودروسازي باشد، بايد بيلان توليد، قيمت فروش، سود ارزش سهام شركت، دستمزد كارگران، كيفيت خودرو، صادرات و مسائلي از اين قبيل را بگويد. البته يك نكته را هم مي‌تواند اضافه كند، و آن دستمزدي است كه گرفته است.

او بايد توضيح دهد چرا اين دستمزد متناسب با كاري كه براي شركت انجام داده، بوده است. از اينجا به بعد و اينكه با آن پول چه كرده، ربطي به حرفه مديريتي او ندارد. او مي‌توانسته آنها را در امور خيريه صرف كند، مي‌توانسته آن را صرف تفريح كند يا آنها را سرمايه‌گذاري نمايد. اينها ربطي به جايگاه حرفه‌اي او در مقام مديرعاملي ندارد. البته به شخصيت حقيقي او ربط دارد و نه به شخصيت حقوقي او. حالا فرض كنيد كه يك نفر مديرعامل شود ولي هيچ حقوقي نگيرد يا هرچه گرفت، در امور خيريه صرف كرد يا حقوق زيادي گرفت و صرف رفاه مردم كرد، در عوض هيچ گزارش مثبتي از بيان كار خود در شركت نداد و شركت را ورشكست كرده باشد. در اين صورت درباره اين شخص چه بايد گفت؟ جز اينكه اقرار به ناكامي كرده، چيز ديگري نمي‌توان گفت.

يكي از نمايندگان تندرو مجلس كه در انتخابات اخير مجلس راي نياورد و فقط ٣/١درصد راي مردم تهران را داشت و رفتارش در مجلس چنان بود كه حتي دوستانش نيز حاضر به قرار دادن او در ليست خود نشدند در سخنان خود در مجلس گزارشي از رفتار خود طي ١٢ سال گذشته ارايه كرده و گفت كه:

«جمع دريافتي‌هايم از ناحيه حق‌التدريسي دانشگاه و حق ماموريت‌هاي خارج از كشور و جوايز اهدايي و هزينه‌هاي نمايندگي بيش از يك ميليارد و ٢١٠ ميليون تومان است... به اطلاع ملت شريف ايران مي‌رساند طي ١٢ سال نمايندگي تلاش كردم غير از حقوق ثابت دريافتي از دانشگاه از امكان ديگري براي اداره زندگي‌ام استفاده نكرده و هيچ نوع فعاليت اقتصادي نداشته‌ام... وي دريافتي‌هايش از ناحيه حق‌التدريسي دانشگاه را حدود ٩٠ ميليون تومان اعلام كرد و افزود: اين مبلغ را به همراه ١٢٠ ميليون تومان از ناحيه جايزه‌ها و ماموريت‌هاي خارج از كشور كه بيشتر از انگشتان يك دست نبود، از همان زمان وصول در دو صندوق قرض‌الحسنه يكي در دانشگاه تربيت مدرس و ديگري در بيرون از دانشگاه در بنياد خدمات اسلامي براي پرداخت به مردم قرار دادم و اداره‌كنندگان اين وجه كتبا و شفاها مي‌دانند كه در غياب بنده اداره و مديريت اين وجوه با ولي امر خواهد بود...

كل هزينه‌هاي نمايندگي طي ١٢ سال نمايندگي اندكي بيش از يك ميليارد تومان است كه هر سال خمس آن را پرداخت كردم در حد توانايي شناسايي ايثارگران و خدمتگزاران انقلاب و اسلام به صورت قرض‌الحسنه در اختيار آنان قرار دادم كه اسناد آن موجود است، بنده از اين مبلغ هيچ استفاده شخصي نكردم... چنانچه متوليان امر مقاومت اسلامي و مدافعان غيور و شريف حرم سرداران سپاه اسلام صلاح بدانند اين مبلغ ناچيز را لايق بدانند، مايلم اين مبلغ را تمام و كمال در اختيارشان بگذارم تا صرف مقاومت اسلامي و خانواده‌ها و بازماندگان شهداي حرم شود. شايد خداوند متعال به فضل و كمالش اين بنده حقير را لايق مبارزه با مال دانسته و آن را قبول و مقدمه فراهم شدن توفيق جهاد با جان در عرصه مقاومت اسلامي قرار دهد. افتخار مي‌كنم در دفاع از حرم به شهادت برسم. امام حسين (ع) ٥٨ سال عمر كرد و بنده نيز ٥٨ ساله‌ام، از دنيا چه مي‌خواهم؟«

بگذريم از اينكه در همين خبر اطلاعات نادرستي ذكر شده است. از جمله اينكه ٩٠ ميليون حق‌التدريس دانشگاهي وي در ١٢ سال بوده كه مي‌شود ماهانه حدود ٦٠٠ هزارتومان مي‌شود!! ولي مشكلي كه اين آقاي نماينده مورد توجه قرار نداده‌اند اين است كه انجام كار خير، فقط براي رضاي خداست و نه براي جلب اعتماد مردم. بنابراين وقتي كه اين گزارش را مي‌دهند، بر فرض صحت آن، اندك اجري هم كه ممكن بود داشته باشد زايل شده است. زيرا خداوند بر اين كارها آگاه است، ولي چون او براي مردم انجام داده، گزارش آن را نيز به مردم داده است. ولي مساله مهم‌تر اين است كه مردم كسي را نماينده نكرده‌اند كه برود مجلس و حقوق آنجا را بگيرد و در راه خير صرف كند، مثل اينكه پزشكان به‌جاي ارايه گزارش درماني خود، نحوه مصرف درآمدهاي خود را بگويند. مردم به پزشك پول مي‌دهند تا درمان شوند.

اينكه او پول را چگونه صرف مي‌كند،  مساله بيمار نيست. نماينده بايد بيايد و درباره وظايفي كه براي آن نماينده شده گزارش عملكرد دهد. نظارت بر امور و قانونگذاري دو وظيفه اصلي نمايندگان است. نماينده‌اي كه نسبت به كار خود و انجام وظايفش اطمينان دارد بايد درباره اين امور توضيح دهد. اينكه در دوره نمايندگي وي صدها ميليارد دلار درآمدهاي نفتي چگونه خرج شده است. او بجاي آنكه بيلان ٨٠٠ ميليارد دلار درآمد نفتي دوره احمدي‌نژاد و نقش نظارتي خود را بدهد، مي‌خواهد مردم را با يك ميليارد تومان دريافتي خود سرگرم كند. اگر آن پول دريافتي حق او نبوده، پس چرا دريافت كرده و اگر حق او بوده، هر طور كه خرج كرده مساله خودش است و به مردم ربطي ندارد. اين نوع گزارش دادن با هدف رد گم كردن است. نماينده‌اي كه بارها نسبت به مسوولان دولت جديد با تندي برخورد كرد و حتي رفتار وي را يكي از مهم‌ترين دلايل شكست جناح متبوع او مي‌دانند، چرا درباره فسادهاي كلاني كه در دوره دولت مورد علاقه‌اش رخ داده كلمه‌اي نگفته است؟ اگر او به اندازه يك دويست و نودم (تعداد كل نمايندگان) نيز موفق بود، الان ‌بايد حداقل پاسخگوي سه ميليارد دلار از درآمدهاي نفتي باشد. سه ميليارد دلار، حدود ٩٠٠٠ برابر آن حقوقي است كه منت خرج احتمالي آن در راه خير بر سر مردم گذاشته مي‌شود. مردمي كه هيچ نيازي به اين امور خيريه ندارند، اگر درآمدهاي كشورشان درست خرج مي‌شد امروز نه بيكاري داشتيم نه افرادي در صف يارانه‌بگيران.

اين نوع رفتار ميراث دولت احمدي‌نژاد است كه نزد دوستانش در مجلس نيز به وفور مشاهده مي‌شود. خوب بود اين آقاي نماينده مي‌گفت كه آيا از معاون اول دولت خودشان براي انتخابات مجلس پول گرفته است يا خير؟ اگر نه چرا نسبت به پول گرفتن ديگر دوستانش اعتراض نكرد؟ و اگر گرفته، چرا بجاي آنكه از آن دريافتي‌هاي خود خرج كند، پول حرام را گرفته است. نكته جالب اينكه ايشان گفته‌اند بخشي از اين درآمد يك ميليارد دويست ميليون توماني از طريق جايزه است. ‌اي كاش ليست جوايز خود را رديف مي‌كردند تا ببينيم كجا و چه نهادي اين ارقام كلان را و بابت چه ويژگي مهمي در اين نماينده به ايشان جايزه داده‌اند؟ چرا اين جوايز را به افراد خلاق نمي‌دهند؟

  • رقابت الگوساز

 الهه کولایی فعال سیاسی در ستون سرمقاله روزنامه ايران نوشت:

انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی با کیفیتی قابل دفاع برگزار شد. حال در آستانه افتتاح مجلس جدید تحرکات و رایزنی‌های طیف‌های مختلف حاضر در مجلس برای تعیین هیأت رئیسه آغاز شده است. براساس اعلام رسمی نتایج و نشست‌ها و همایش‌هایی که اخیراً برگزار شده، جبهه امید و ائتلاف اصولگرایان دو طیف اصلی حاضر در مجلس دهم هستند که تأثیرگذاری بیشتری در تحولات درونی خواهند داشت و پیش‌بینی می‌شود که دو فراکسیون بزرگ را نیز تشکیل خواهند داد.  اگر چه تعداد نامزدهای فهرست امید اعم از اصلاح‌طلبان، اعتدالیون و برخی اصولگرایان میانه‌رو از دیگر فهرست‌ها بیشتر است اما اینکه این دو فراکسیون از چه شیوه‌ای برای انتخاب ارکان داخلی بهارستان بهره خواهند برد، محل توجه و تأمل است.

آنچه خوشبینی‌های معطوف به ترکیب و عملکرد مجلس آتی را تقویت می‌کند، اینکه تندروها در آن نقش برجسته و تعیین کننده نخواهند داشت و کلیت اصولگرایان راه یافته به مجلس نیز نیروهای میانه‌رو هستند. با این همه محمدرضا عارف و علی لاریجانی به عنوان نامزدهای برجسته و مطرح ریاست مجلس باید نسبت به حاشیه‌ها و آسیب‌های احتمالی پیش روی انتخابات درون مجلس مراقبت‌های لازم را داشته باشند. اگرچه رقابت‌ها و رایزنی‌های معطوف به این انتخابات طبیعی است اما حامیان هر دو گزینه باید رقابت توأم با اخلاق و انصاف کنند تا فضای همدلی و همکاری که بین مجموعه‌های عقلانی و معتدل ایجاد شده، خدشه‌دار نشود.  

مردم هم انتظار دارند که موکلان آنها نسبت به تحقق وعده‌های داده شده اهتمام داشته و در مسیر عمل به خواسته‌ها و مطالبات حرکت کنند. علاوه بر کرسی ریاست مجلس، دیگر اعضای هیأت رئیسه و رؤسای کمیسیون‌های تخصصی مجلس، ریاست بر مرکز پژوهش‌های مجلس و دیوان محاسبات هم اهمیت خاصی دارد که به صورت منطقی در انتخاب و انتصاب آنها وزن مجموعه‌های سیاسی درون پارلمان را باید در نظر گرفت. در واقع، شایسته آن است که طیف‌های مختلف حاضر در مجلس براساس تعداد کرسی‌های خود احساس کنند که در مدیریت بهارستان تأثیرگذار خواهند بود.

شواهد و قرائن موجود نشان از رقابت دو فراکسیون یادشده برای نشستن بر صندلی ارکان مهم مجلس است. اما چه بهتر که این رقابت در چارچوب قانون، مطالبات مردم و احترام به آرای عمومی و خواست اکثریت و توأم با اخلاق باشد. بدون تردید در این فرآیند مسئولیت سنگینی بر دوش آقایان عارف و لاریجانی است که طرفداران خود را به گونه‌ای هدایت کنند که در نهایت انتخاب هیأت رئیسه مجلس دهم به عنوان یک الگوی قانونی و اخلاقی ثبت شود. عملی شدن چنین وضعیتی حتماً در مسیر مجلس دهم به سوی تعامل و همکاری و کارآمد ساختن نهاد قانونگذار تأثیرات مثبت خواهد داشت.

  • گزارش یک سوء قصد

روزنامه كيهان در ستون سرمقاله‌اش نوشت:

1- مرد را دردی اگر باشد خوش است. درد بی‌دردی علاجش آتش است. اگر سیستم اعصاب یک فرد مختل شده باشد، سوزن در پای او فرو کنی یا آتش به پشت جامه او بیفکنی، متوجه نمی‌شود. بی‌حسی و کرختی عارضه خطرناکی است. مشام  که از کار بیفتد، یا آدمی در خواب عمیق که باشد،‌ نشت گاز را نمی‌فهمد تا وقتی انفجار او را بتکاند یا اصلاً دچار مسمومیت شیرین شود. در اجتماعیات نیز مهم است که افراد چه قدر به خطرها حساسیت داشته باشند و چه قدر آستانه تحریک آنها در قبال تهدیدها بالا یا پایین باشد.

2- اگر خدای ناکرده خبر برسد که دشمن مثلاً از مرز عبور کرده و در حال پیشروی و اشغال است- از بی‌غیرت‌ها که بگذریم- حتماً نوعی احساس خطر و برانگیختگی و بسیج عمومی پیدا می‌شود. اگر غفلتی پدید بیاید، دشمن معطل نمی‌کند. همچنان که بعد از قطعنامه 598 و تصور آتش‌بس و پایان جنگ، ناگهان ارتش صدام از سویی و تروریست‌های بی سر و پای منافقین از سمتی دیگر دست به شبیخون زدند و مثلاً تا اسلام‌آباد غرب آمدند. فرض کنیم همین حالا بگویند تروریست‌های داعش در گوشه‌ای از مرز شرارت کرده‌اند. آیا غیرت عمومی برای مقابله و سرکوب برانگیخته نمی‌شود و آیا مسئولان امر به فکر سد کردن راه دشمن نمی‌افتند؟ پاسخ قطعاً این است که برانگیختگی و بسیج پدید می‌آید، مگر طرف مثلاً «بنی‌صدر» باشد. رهبر انقلاب 11 بهمن 94 در دیدار خانواده شهدای مدافع حرم چه قدر دقیق فرمودند «شهدای شما رفتند با دشمنی مبارزه کردند که اگر اینها مبارزه نمی‌کردند، این دشمن می‌آمد داخل کشور... اگر جلویش گرفته نمی‌شد ما باید اینجا در کرمانشاه و همدان و بقیه استانها با اینها می‌جنگیدیم. در واقع این شهدای عزیز ما جان خودشان را در راه دفاع از کشور، ملت، دین،‌انقلاب اسلامی فدا کردند».

3- فرض کنید خدای نکرده خبر برسد به جان مثلاً فرزند رئیس دولت یا مثلاً وزیر ارتباطات یا اطلاعات یا کشور «سوء قصد» شده است. طبیعتاً دستگاه‌های بسیاری برای برخورد با سوء قصد کنندگان به تکاپو می‌افتند. اصلا چرا سوء قصد؟ مثلاً به سمت فلان آقای نماینده چهار تا تخم مرغ و گوجه پرتاب می‌شود، خود این آقا و حامیانش در دولت ماه‌ها بسیج می‌شوند تا پدر معترضان را درآورند. یامثلاً همین دیروز، پریروز سارقان زورگیر متعرض برادر یکی از سران فتنه می‌شوند و بلافاصله خبرگزاری‌های ایسنا و ایلنا و... نام «سوء قصد» بر آن می‌گذارند و پای وزیر کشور را به ماجرا باز می‌کنند و آقای استاندار احساس مسئولیت می‌کند و... البته سرانجام اعلام می‌کند «اطلاعات، حاکی از زورگیری بودن حادثه است». خیلی عیبی هم ندارد این قدر حساسیت بالا باشد که وزیر و استاندار و رسانه‌ها برای امنیت یک شهروند دل‌نگران و حساس شوند؛ البته اگر شهروندها مانند دهک‌های اقتصادی، طبقه‌بندی 10 گانه نشوند.

4- فکرش هم تلخ و غمبار است. تصور کنید به آقای رئیس جمهور یا وزیران ارتباطات و اطلاعات خبر بدهند به فرزند یا نوه عزیزشان سوء قصد شده است. یا خدای ناکرده همین خبر تلخ را به ما شهروندان عادی بدهند. مخاطب خبر چه قدر به هم می‌ریزد. اما چند کیلومتر آن طرف‌تر از ما اتفاق تلخ واقعاً رخ داده است. جوانکی 16-17 ساله متعرض کودکی 6 ساله شده، سپس او را به قتل رسانده و اسید هم روی جنازه ریخته است. چند روزی تیتر و عکس روزنامه‌های غوغاسالار و رسانه‌های بیگانه (با شامورتی‌بازی بی‌بی‌سی) جور می‌شود تا عواطف عمومی را به بازی بگیرند. فلان رجال سیاسی هم چند عکس با خانواده قربانی می‌گیرند و تیتر و عکس بعدی همان رسانه‌ها هم فراهم می‌شود و... تمام! بگردید دنبال حادثه جالب و سرگرم کننده بعدی، مثل مرده شورهای خونسردی که شغل‌شان همین است! بلانسبت مرده شورهای باشعور و احساس؛ بی‌دردی مطلق!

5- خبر تلخی بود گزارش دادستان ورامین که در شلوغی جنجال‌های کم عمق سیاسی گم شد. «قاتل ستایش قریشی از 15 سالگی هر از گاهی مشروب مصرف می‌کرد. براساس اعترافات قاتل، این شخص صبح روز حادثه به وسیله گوشی همراهش در حالی که در مدرسه بوده به مشاهده کلیپ‌های مستهجن مبادرت کرده و جنایت بعد از ظهر همان روز به وقوع می‌پیوندد.» قاتل در شبکه اینستاگرام نیز فعالیت می‌کرده است. اگر دیروز خبر می‌آمد که طرف از خودروی در حال حرکت - با سرعت 150 کیلومتر - پیاده شده تا سیگار بخرد(!) و بعد معلوم شده قرص اکس و شیشه مصرف کرده، حالا فضای مجازی و تلگرام واینستاگرام و مشابه‌های آن مسیر نه فقط خودکشی که دیگرکشی بلکه کشتار جمعی را فراهم‌تر کرده است. اگر بشنویم مثلاً آب شهر دستخوش جنگ بیوتروریستی و شیمیایی شده چه قدر مضطرب می‌شویم؟! شهر حالا دستخوش کشتار جمعی فرهنگی و «کالچرال تروریسم» ‌است اما چون نام اتوکشیده‌ای دارد، خم به ابروی خیلی‌ها نمی‌آورد.

گوشی هوشمند فقط فناوری نوین تلقی می‌شود و احیانا ابزار مهم فصل‌های انتخابات و سیاست‌بازی و تمام! آن وقت می‌بینید که از شهریور و مهرماه 94 تا روز انتخابات مجلس (7 اسفند) مدام شایعه می‌کنند و تیتر یک رسانه‌های خاص می‌شود که «کار گروه فیلترینگ تلگرام این هفته تشکیل می‌شود» و «جلسه کار گروه تشکیل نشد و موضوع به تعویق افتاد». انگار یا باید فضای مجازی را مانند یک جانور درنده و هار رها کرد و یا کاملا بست! به چند روز آخر و صبح و بعداز ظهر انتخابات که می‌رسد، ناگهان کانال‌ها و گروه‌های تلگرامی‌ای که ظاهرا برای طنز، شعر، کاریکاتور، هنر، عکس، سکس و ... راه افتاده و مخاطبان خود را جذب کرده‌اند ناگهان ویترین را عوض می‌کنند و یک سیگنال هشدار به مخاطب می‌دهند؛ چه نشسته‌اید که اگر معطل کنید و پای صندوق نروید  وبه فلان شخص یا فهرست رأی ندهید، همین فضای پرماجرا و هیجان مجازی را فیلتر می‌کنند و از شما می‌گیرند. کوتاهی موجب پشیمانی است!

6- جان کری چهارم مرداد 1394 وقتی در شورای روابط خارجی آمریکا سخنرانی کرد، دو نکته قابل تأمل گفت. یکی اینکه «دوستان! اگر به توافق پشت کنیم، یک پیام بزرگ به افراطی‌ها در ایران می‌فرستیم. چه کسی می‌داند در این صورت انتخابات چه می‌شود اما ]...[ و ]...[ که خود را در مذاکره با غرب به خطر انداختند، به نظرم به دردسر جدی می‌افتند» و دوم «به ایران امروز نگاه کنید... 25 درصد جوانان آنها بیکارند. اگر به تهران بروید - من نرفتم ولی دوستانم که رفته‌اند به من گفتند که - جوانان به دنبال گوشی‌های هوشمند هستند و می‌خواهند بخشی از دنیا باشند». سؤال! آقای باراک اوباما یا دختران 10-14 ساله‌اش (مالیا و ساشانیز) حق ندارند بخشی از همین دنیا باشند؟!

پاسخ اوباما منفی است. او اواخر آذر 1390 گفت «دخترانم را از استفاده از شبکه اجتماعی فیس‌بوک منع می‌کنم زیرا تمایل ندارم افراد غریبه مسائل خانوادگی آنها را بدانند. فیس‌بوک مکانی امن برای گذران اوقات فراغت دخترم نیست. اجازه نمی‌دهم تا آنها لااقل 4 سال بزرگ‌تر شوند.  چرا باید بخواهیم با افراد زیادی روبه‌رو شویم که آنها را نمی‌شناسیم و آنها در حالی از امور ما باخبر باشند. این عاقلانه نیست». اوباما اسفند 93 نیز به شبکه ABC گفت «به من اجازه داده نمی‌شود گوشی هوشمندی مانند آیفون یا سامسونگ گالاکسی داشته باشم. سازمان امنیت آمریکا  مرا مجبور به کنار گذاشتن موبایل هوشمند کرده است». یک سؤال‌ دیگر! اگر باید ملت ایران را در هر حوزه که نیاز به خارج دارد - از بنزین تا دارو و سوخت 20 درصد مورد نیاز برای تولید رادیو داروی 850 هزار بیمار- تحریم کرد، پس چرا شبکه‌های ماهواره‌ای و فضای مجازی و فناوری‌های به اصطلاح هوشمند (به یک معنا بی‌هوشی!) استثنای همین تحریم‌هاست هیچ، که حتی طرف آمریکایی و اروپایی برای آن یارانه‌(!) هم می‌دهد تا به رایگان بتوان مورد استفاده قرار داد؟

7- اگر «سیاست»، سطح امنیت ما را تعیین می‌کند، «فرهنگ» عمق و بنیان و ریشه آن است. اینکه چرا جان کری نگران سرنوشت عمرو و زید در انتخابات بود و چگونه شبکه‌های اجتماعی ریل‌گذاری شده از خارج، تصادفا در انتخابات 94 - مشابه فیس‌بوک و توئیتر در   آشوب 88 - به خدمت برخی طیف‌های سیاسی درآمد، آن قدر مهم نیست که اثر ویرانگر این پروژه بر فرهنگ عمومی و اخلاق اجتماعی و امنیت ملی. غم چهار تا رأی بالا و پایین شدن، خوردن دارد اگر مطمئن باشیم مسئولین امر پس از پایان مشغله انتخاباتی، حواسشان به حوزه مسئولیت دیدبانی جمع می‌شود تا تروریست‌های فرهنگی به مراتب وحشی‌تر از صدام و منافقین و داعش از مرزها نگذرند و به اشغالگری و قتل‌عام جمعی مبادرت نکنند.

سوءتفاهم است که اگر کسی خیال کند سرویس‌دهی مجازی دشمن صرفا برای دوپینگ انتخاباتی فلان طرف تعامل در داخل است. بنیان «ایران جدید و قدرتمند» را هدف گرفته‌اند. به راستی چند ستایش معصوم دیگر باید قربانی شوند یا هارشدگان اکس‌های مجازی - خدای نکرده- باید گریبان خانواده کدام مسئول را بگیرند یا طلاق عاطفی میان همسران چه قدر باید شدت گیرد و یا سکس و خشونت تهییج شده به کدام مرحله باید برسد، تا دلارام‌های دارای اخلاق بنی‌صدری به خود بیایند؟ این جنگ چه قدر فدیه می‌خواهد؟  همچون مدافعان حرم به سینه دشمن زدن و کار قاسم سلیمانی‌ها را کردن پیشکش! برخی مسئولین برج عاج‌نشین نمی‌خواهند حقوقشان را حلال کنند؟ چرا باید جلسات شورای عالی فضای مجازی با کاهلی و تعطیلی و تأخیر و کارشکنی مواجه شود؟

8- اواخر مهرماه 94 روزنامه ایتالیایی ایل جورناله نوشت «جنگ نرم علیه ایران مدت‌هاست که آغاز شده و جنبش سبز با هدایت واشنگتن، لندن و پاریس جهت سرنگونی جمهوری اسلامی نمونه‌ای از آن بود. هیلاری کلینتون صراحتا گفت ما از پشت صحنه کمک زیادی برای تقویت آن کردیم... اما این مخالفت‌ها به طبقات شمال شهر محدود شد بی‌آنکه به عمق نفوذ کند... برخی محیط‌های شمال شهر تهران با محوریت شبکه‌های مجازی و ماهواره‌ای و رستوران‌ها و فروشگاه‌های لوکس، تداعی زندگی در غرب و نه ایران را می‌کنند. جنگ نرم علیه ایران مدتی است که آغاز شده است». این واقعیتی است اما به تعبیر رهبر انقلاب «بعضی‌ها نمی‌خواهند این ]جنگ فرهنگی[ را باور کنند چون اگر باور کنند تکلیف به گردنشان می‌گذارد؛ بعضی‌ها هم کشش آن را ندارند». ایشان در دیدار اخیر با فرهنگیان و معلمان گفتند « فضای مجازی لغزشگاه است. هیچ کس نمی‌گوید آقا جاده نکش... اما مواظب باش! آن جا که ریزش کوه محتمل است، محاسبه لازم را بکنید... ما به مجموعه وزارت ارتباطات و شورای عالی مجازی - که بنده از آنها هم گله دارم- سفارشمان این است. ما نمی‌گوییم این راه را ببندید، این که بی‌عقلی است... استفاده کنید منتها درست... چرا حواسمان نیست؟ چرا رها می‌کنیم این فضای غیرمنضبط را؟ مسئولند. یکی از مسئولین هم همین وزارت ارتباطات است». به تعبیر ایشان «رخنه فرهنگی مانند رخنه اقتصادی نیست که بشود سبد کالا یا یارانه نقدی داد».

مطالبه رهبر انقلاب که اقتضای خرد و حکمت  است، چیدن علف‌های هرز مانند باغبانی دلسوز است تا امکان رشد فراهم شود. به تعبیر معظم‌له «فرهنگ جزو کارهایی نیست که در اختیار دولت باشد و سلیقه‌ای عمل کند. باید سیاست نظام اعمال شود. اشتباهات در فرهنگ به راحتی قابل برگشت و جبران نیست. مثل کمربندی است که اگر باز شد نظام و انتظام فکری و هویت جامعه به هم خواهد ریخت... نباید دستگاه‌های دولتی به جریان فرهنگی بی‌مبالات و بعضا معارض با انقلاب کمک زبانی یا انتصابی و پولی و مالی کنند... جریان معارضه با انقلاب نباید از کمک دولت منتفع شود. این که وظیفه داریم مردم را به بهشت ببریم حرف من نیست فرمایش امیرالمومنین(ع) است. منظور این نیست که با شلاق و زور به بهشت ببریم. نه خیر! چه کسی گفته به مردم آمپول بزنیم تا به بهشت بروند؟! سعی کنیم مردم را بهشتی کنیم. اصلا برای همین کار آمدیم که جامعه را خدایی کنیم و برویم به سمت خدا» و «بعضی‌ها قمه می‌کشند اما بعضی هنجارشکنی می‌کنند و گناه را رواج می‌دهند. این اگر اهمیتش بیشتر نباشد، کمتر نیست».