همشهری آنلاین: «وودی آلن» از فیلم‌هایش، دشواری کار در تلویزیون، دیدگاهش درباره مرگ و سالخوردگی، سیاست، کتابخوانی و .. سخن گفت.

نشریه سینمایی «هالیوود ریپورتر» به بهانه‌ی انتخاب فیلم «کافه سوسایتی» جدیدترین ساخته سینمایی «وودی آلن» به عنوان فیلم افتتاحیه جشنواره کن، گفتگویی را با این سینماگر مطرح هالیوودی ترتیب داده است.

  • الان 80 ساله هستید! مرگ همواره یکی از مضامین فیلم‌های اولتان بود، آیا این موضوع همچنان برایتان نگران کننده است؟

بله مطمئنا این موضوع نگرانم می‌کند و اولین‌بار زمانی که 5 ساله بودم این اتفاق افتاد و در تمام طول دوران زندگی نیز مطمئنا نگرانم می‌کرد و می‌کند، تنها کاری که می‌توانی انجام دهم و بهترین راه حل این است که آن را از ذهن بیرون برانم و به آن فکر نکنم و تنها به این تمرکز کنم که می‌خواهم در فیلمم صحنه بازی «جف ایزنبرگ» و «استیو کرول» را خوب دربیاورم، اگر به مرگ فکر کنید هیچگاه برنده نخواهید بود.

  • آیا در طول این سال‌ها تغییر کرده‌اید؟

مطمئنا فکر می‌کنم از لحاظ هنری به تکامل رسیدم. زمانی که ساخت فیلم را آغاز کردم تنها به جوک‌ها علاقه داشتم اما در طول سال‌ها بلندپرواز و جاه طلب شدم و می‌خواستم آثار عمیق‌تر و بهتری بسازم که می‌تواند با توجه به جایگاهم خوب یا بد باشد. بعضی‌ها معتقدند این تصمیم عالی بود و به ساخت فیلم‌های بسیار خوب انجامید و برخی دیگر معتقدند که هرگز نباید این کار را انجام می‌دادم.

  • مجبور شدید بخش‌هایی از فیلم «کافه سوسایتی» را دوباره فیلمبردرای کنید! چه اتفاقی افتاد؟

بخش‌هایی از فیلم را در کالیفرنیا با بازی «برویس ویلیس» مقابل دوربین بردیم اما «بروس» قصد داشت نقشی را در تئاتر برادوی بازی کند و این دو کار برای او خیلی زیاد بود بنابراین «استیو کرول» را جایگزین او کردیم.

  • ایده ساخت فیلم «کافه سوسایتی» چگونه شکل گرفت؟

می‌خواستم چیزی شبیه به یک رمان در فیلم پیاده کنم که درباره یک خانواده و روابط اعضای آن با یکدیگر و رابطه عاشقانه نقش اول باشد و می‌خواستم این فیلم ساختار یک رمان را داشته باشد، یعنی بتوانم حرکت کنم و درون ذهن هر یک از اعضای خانواده زندگی کنم. به همین دلیل فیلم را روایت کردم چرا که به نوعی نویسنده رمانی هستم که شما فیلم آن را خواهید دید.

  • آیا همچنان از لس آنجلس متنفرید؟

نه، نه اصلا. این همیشه یک افسانه بوده و هرگز از لس‌آنجلس متنفر نبوده‌ام. لس‌آنجلس جایی نیست که بتوانم زندگی کنم چون از هوای آفتابی خوشم نمی‌آید و دوست ندارم به اتومبیل وابسته باشم. شهرهایی چون نیویورک را دوست دارم که بتوانم برای پیاده روی بیرون بروم و درست وسط همه چیز باشم، ترافیک سر و صدا، روزهای ابری و برفی داشته باشد. اما دوستان بسیاری در کالیفرنیا دارم و از سفر کوتاه مدت به آنجا لذت می‌برم. دوست ندارم رانندگی کنم، می‌توانم اما دوست ندارم.

  • چه چیزهای جهت تحقیق برای ساخت فیلم مطالعه می‌کنید؟‌

ستون شایعات و ستون مربوط به هالیوود نیویورک تایمز را می‌خوانم، بسیاری از آنچه که درباره کالیفرنیا می‌دانید از ستون هالیوود روزنامه نیویورک تایمز است.

  • کلا خیلی اهل مطالعه هستید؟

هرگز از خواندن کتاب لذت نبردم و آدم کتابخوانی نبودم تا سن 18 سالگی کامیک بوک می‌خواندم. زنده ماندن هیچ کس به کتاب خواندن وابسته نیست بنابراین ترجیح می‌دهم یک بازی بیسبال یا بسکتبال تماشا کنم، به سینما بروم یا به موسیقی گوش دهم.

  • آیا مطالب مربوط به خودتان را می‌خوانید؟

هرگز تاکنون چیزی درباره خودم نخواندم، نه مصاحبه‌هایم و نه دیگر مطالب و هیچ وقت نقد فیلم‌هایم را نیز نخوانده‌ام و همیشه وسواس داشته‌ام که درگیر دل مشغولی به خودم نشوم. زمانی که ابتدای کارم بودم این طور نبود اما الان تنها به کارم توجه می‌کنم و درباره این که چقدر عالی و یا چقدر احمقم چیز نمی‌خوانم. باید از انجام دادن پروژه‌ام لذت ببرم. این که صبح بلند شوی و فیلمنامه رو مقابل خودت بگیری، با طراح صحنه و فیلمبردار جلسه برگزار کنی، به صحنه بروی و با این بازیگران مرد و زن مستعد کار کنی خیلی جالب است. وقتی این کارها تمام شود شما بهترین فیلمتان را ساخته اید. من هرگز فیلم هایم را مجددا تماشا نمی‌کنم و چیزی درباره آنها نمی‌خوانم.

  • آیا همچنان خیلی زیاد فیلم نگاه می‌کنید؟

فیلم‌هایی که دوست داشته باشم خیلی زیاد نیستند. زمانی که این اتاق تماشای فیلم را حدود 30-35 سال پیش درست کردم هر شنبه شب با دوستانم به تماشی فیلم می‌نشستیم اما این اتفاق دیگر رخ نداد.

  • آخرین فیلمی که دوست داشتید چه بود؟

یک فیلم ایسلندی به نام «قوچ‌ها» دیدم که دوست داشتم، اما خیلی فیلم آمریکایی نگاه نمی‌کنم. زمانی که جوان بودم هر هفته تعداد زیادی فیلم برای تماشا بود و در دهه 1960 با ظهور کارگردان به عنوان یک چهره شکل دهنده در سینمای آمریکا فیلم‌های فوق العاده‌ای ساخته شد. سپس صنعت سینما دریافت که می‌تواند با ساخت فیلم‌های پرهزینه پول بیشتری به جیب بزند اما هیچ یک از این فیلم‌ها مورد علاقه من نبوده است.

  • تا به حال فیلم‌های ابرقهرمانی دیده‌اید؟

نه

  • «کافه سوسایتی» دوازدهمین فیلم شما در کن است.

بله می‌تواند، اما پس از این سال‌ها دقیق نمی‌دانم. فیلم‌هایم را به کن می فرستادم و خودم نمی‌رفتم. نمیدانم چرا اما هرگز دوست نداشتم شش ساعت با هواپیما پرواز کنم و تغییر ساعت را تجربه کنم چون دیوانه‌ام می‌کرد و برایم شش ماه طول میکشد تا به تغییر ساعت عادت کنم. اما بعد از مدتی به کن رفتم و همسرم نیز جنوب فرانسه را دوست داشت. جشنواره کن رویدادی فیلم محورست و بنابراین لذت بخش است.

  • فیلمی درمیان از ساخته‌هایتان هست که اگر می‌توانستید آن را پاک می‌کردید؟

همه فیلم هایم را پاک می‌کردم به جز تعداد کمی. احتمالا شش یا هشت فیلمم را نگه می‌داشتم و شما می‌توانی بقیه آنها را برداری. «رز بنفش از قاهره»، «امتیاز نهایی»، «مردان و زنان»، احتمالا «Zelig» و «نیمه شب در پاریس» فیلم‌هایی هستند که نگه می‌دارم.

  • درباره «آنی هال» یا «منهتن» چطور؟

این دو فیلم را خیلی وقت پیش ساختم و حتی آنها را به خوبی به یاد ندارم و آنقدری که مردم آنها رادوست دارند به آنها علاقه ندارم. زمانی که «منهتن» را ساختم و آن را دیدم خیلی ناامید شدم. با «آرتور کیم» (رئیس کمپانی یونایتد آرتیست) صحبت کردم و گفت: "اگر این فیلم را کنار نزاری یک فیلم مجانی برایت می سازیم. تو دیوانه‌ای. ما فیلم را دوست داریم و روی آن سرمایه گذاری کردیم و برای ساخت آن پول قرض گرفتیم. نمی‌توانیم چند میلیون دلار هرینه کنیم و سپس فیلم را بیرون بندازیم. این احمقانه است".

نهایتا فیلم اکران شد و به موفقیت بزرگی دست یافت اما من همیشه گفتم این یک شانس بزرگ بود و ما از امتیاز چیزهایی که خارج از کنترل‌مان بود، بهره بردیم.

  • سال گذشته ظاهرا از قبول کردن ساخت یک سریال تلویزونی پشیمان شده‌ بودید! آیا هنوز پشیمان هستید؟

خیلی سخت‌تر از آن چیزی بود که فکر می‌کردم. فکر می‌کردم دو فیلم را کنار هم می‌گذارم و درست می‌شود اما تلویزیون طی این سال‌ها قدم‌های بزرگی برداشته است و آثار فوق‌العاده‌ای در تلویزیون در حال ساخت است و مثل 50 سال پیش نیست که هر چیز مزخرفی در تلویزیون قابل قبول باشد. به تماشای سریال‌های تلویزیونی معروف نیز علاقه‌ای ندارم چرا که در خانه نیستم و زمانی که با خانه می‌آیم ترجیح می‌دهم مسابقه ورزشی نگاه کنم.

  • هنوز کامپیوتر ندارید؟

نه. از این چیزها ندارم و کار کردن با آنها را نیز بلد نیستم. یک گوشی موبایل دارم که خیلی محدود است که می‌توانم با آن تماس بگیرم و به موسیقی گوش دهم و زمانی که برای تمرین کلارینت به خارج شهر می‌روم از آن استفاده می‌کنم.

  • در سیاست از چه کسی حمایت می‌کنید؟‌

طرفدار «هیلاری کلینتون» هستم اما با او ملاقات نداشتم. «ترامپ» در یکی از فیلم‌هایم به نام «سلبریتی» حضور داشت و بسیار مهربان بود که البته نمی‌توان آن با این چیزهایی که این روزها در مبارزات تبلیغاتی خود می‌گوید کنار هم گذاشت.

  • شنیدم شما با «ساموئل بکت» ملاقات داشته‌اید.

بله و حدود پنج دقیقه با او در کافه‌ای در پاریس گفتگو کردم. در کافه بودم که کسی گفت «ساموئل بکت» اینجاست آیا دوست ندارید با او ملاقات کنید و من گفتم، حتما و رفتم و مدتی با او صحبت کردم. من طرفدار «بکت» نبودم اما همیشه می‌خواستم با «ژان پل ساتر» ملاقات کنم. می‌خواستم این کار را انجام دهم اما کسی که با او در ارتباط بود گفت این ملاقات را در ازای دریافت پول ترتیب می‌دهد.

«وودی آلن» طی سه دهه فیلم‌سازی، بیش از 45 فیلم ساخته که با آن‌ها افتخارات و جوایز سینمایی متعددی کسب کرده است که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به چهار جایزه اسکار و دو جایزه گلدن گلوب اشاره کرد.

«آنی‌هال»، «صحنه‌های داخلی»، «منهتن»، «خاطرات اکلیلی»، «امتیاز نهایی»، «آلیس»، «ویکی کریستینا بارسلونا»، «گلوله‌های بر فراز برادوی»، «آفرودیت قدرتمند»، «شالوده‌شکن»، «نیمه شب در پاریس»، «تقدیم به رم با عشق»، «یاسمن غمگین» و «مرد منطقی» از جمله ساخته‌های این کارگردان صاحب‌نام سینمای جهان است.