به گزارش مهر؛شاید عجیب به نظر برسد در کشوری که مهد خوشنویسی است و این هنر دیرینه از دیرباز تاکنون به عنوان هنری معنوی در کشورمان ارزشگذاری میشود، مزار تاثیرگذاران و پیشکسوتان این هنر یا اصلا دیگر وجود ندارد یا شناخته شده نیست و یا در حال نابودی است.
در حالیکه مقبره شاعران پارسی زبانی چون حافظ و سعدی و فردوسی و حتی شاعران معاصر بازدیدکنندگان بسیاری دارد و چه بسیار گردشگران را از داخل و خارج برای دیدارشان به اقصی نقاط کشور میکشاند، خوشنویسان و نگارگران این سرزمین در گمنامی مطلق به خاک سپرده شدهاند و کمتر نشانهای از مقبره و حتی سنگ قبری از آنها هست. عمق فاجعه وقتی بیشتر نمود پیدا میکند که یادآوری کنیم هنر خوشنویسی و نگارگری ایران یکی از شناخته شدهترین هنرها در اقصی نقاط جهان است و نمونه خط ها و نگارگریهای هنرمندان ایرانی در موزه های دنیا نگهداری می شود و حتی این هنر در روزگار معاصر هم رونق بسیاری دارد.
رفتار ترکیه با خوشنویسان بزرگش
دکتر قلیچخانی خطاط و پژوهشگر که پس از مرحوم دکتر بیانی بیشترین پژوهش را در عرصه خوشنویسی دارد با ابراز تاسف از کم لطفی مسئولان میراث فرهنگی به موضوع مقبره های خوشنویسان گفت: امروز که با شما صحبت می کنم سپردهام به دوستی کتاب «صد خطاط تاثیرگذار استانبولی» را که در ترکیه منتشر شده به زبان فارسی ترجمه کند. در آنجا کتابهایی منتشر کرده اند با عناوین صد مسجد تاثیرگذار، صد شاعر تاثیرگذار، صد خطاط تاثیرگذار که متاسفانه بعضا خوشنویسان ایرانی را هم مصادره کرده اند و ما کاری در این باره نمیکنیم. این را گفتم که به این مورد اشاره کنم که پژوهشگر آن کتاب از ۱۰۰ خوشنویس استانبولی بر مزار ۹۵ نفر از آنها رفته و سنگ و نوشته رویش را دیده و گزارش کرده است.
حتی مزار خوشنویسان دوره قاجار هم مشخص نیست
وی ادامه داد: اما در کشور ما مثلا مزار کسی مانند علیرضا عباسی که یکی از بزرگترین خوشنویسان دوره صفوی است مشخص نیست کجا قرار دارد. در دوره قاجار که به ما نزدیک تر است ما سه خوشنویس به نام داریم به نام اسدالله شیرازی، محمد حسین تهرانی و محمد حسین شیرازی که بیشترین آثار دوره قاجار متعلق به آنهاست و حتی مشخص نیست این سه نفر کجا دفن شدهاند. هر چه به دوره معاصر نزدیک میشویم اطلاعاتمان مدام کمتر میشود. یعنی اطلاعاتمان در این موارد از دوره صفوی بیشتر از قاجار است و از دوره تیموری بیشتر از صفوی. می خواهم بگویم یک مشکل تاریخی این میان وجود دارد.
اگر در کتابی هم نشان مزارها آمده به این نشانیها هم بیتوجهی و مزارها از بین رفتهاند
قلیچخانی معتقد است در حافظه تاریخی اطلاعات بسیاری از خوشنویسان ما در دست نیست و البته اشاره میکند که گاه در کتابهایی اطلاعاتی از مقبره برخی خوشنویسان درج شده با نشانی دقیق محل به خاکسپاری آنها اما بی توجه به آن اطلاعات، آن مکانها بازسازی شده و نشانه های قبر این بزرگان از میان رفته است.
وی این رفتار با هنرمندان نگارگر و خوشنویس را در شان فرهنگمان ندانست و درباره معدود مقبره خوشنویسانی که در دسترس است نیز گفت: اکثر خوشنویسانی که مقبره هایشان باقی مانده به شاعری هم شهره بودهاند. مثلا در تخت فولاد اصفهان، سنگ مزار واله اصفهانی موجود است که به خط خودش هم است. البته وی مانند حافظ مقبره ندارد اما در باغ خودش دفن شده و برای همین مزارش مشخص است. یا عبدالمجید درویش طالقانی سنگ مزار ساده ای دارد یا در نیریز یک بنای یادبودی برای استاد نیریزی هست که مشخص نیست سنگ مزارش هم باشد.
این پژوهشگر ادامه داد: من نمی دانم چرا باید مقبره کسی چون میرعماد همیشه قفل باشد؟ به نظرم شهرداریها و میراث فرهنگی با همکاری هم باید فکر اساسی برای مقبرههایی که موجود است، بکنند. اگر موردی مثل مقبره عمادالکتاب است که در محوطه تولیت امامزاده عبدالله قرار دارد، می شود حتی اگر هماهنگی صورت گرفت خیرینی که به این هنرمند ارادت دارند وارد عرصه شوند تا مقبره درخوری ساخته شود و هستند کسانی که تمام این هزینه ها را میدهند.
برای آنهایی که محل دفنشان مشخص نیست بنای یادبود بسازیم
وی اما پیشنهاد جدیتری را در ادامه مطرح کرد و گفت: به گمانم برای خوشنویسان و نگارگرانی که مزار ندارند میشود در زادگاهشان بنای یادبودی ساخت و به شکل نمادین آنها را به مردم و علاقمندان و گردشگران معرفی کرد. هر چند دیگر کشورها به مصادره خوششنویسان ما ادامه می دهند اما با این کار لااقل ما هم پاسخی به این قبیل شیطنت ها می دهیم. این خیلی تاسف بار است که میرعماد را ترکیه یا افغانستان مصادره کند.