دزدان در اين سرقت با خيالي آسوده تمامي اثاثيه خانه را به سرقت برده بودند. شاكي در تشريح ماجرا گفت: همراه خانوادهام به ويلايمان در شمال كشور رفته بوديم. يك هفته آنجا بوديم و روز هفتم به تهران برگشتيم. غروب وقتي به خانه رسيديم به محض اينكه كليد را داخل قفل انداختم و چرخاندم گير كرد، انگار كليدي داخل قفل شكسته بود.
هركاري كردم نتوانستم در را باز كنم و چون در ورودي، ضدسرقت بود مجبور شدم قفلساز خبر كنم كه به سختي قفل در را شكسته و وارد خانه شديم. به محض اينكه در باز شد حسابي شوكه شدم. صحنهاي كه ديدم مرا تا مرز سكته برد. چرا كه دزدان خانهام را جارو كرده و همه وسايل خانهام از پول و طلا گرفته تا تابلوها، فرشها و وسايل آشپزخانهام به سرقت رفته بود. تنها چيزي كه سرجايش بود، مبلها و يخچال بود كه گويا بهخاطر سنگين بودن آن، دزدها نتوانسته بودند آن را سرقت كنند. وي ادامه داد: ارزش اموالي كه به سرقت رفته در حدود 150ميليون تومان بوده است.
- شروع تحقيقات
با اين شكايت تيمي از مأموران پليس آگاهي پايتخت به دستور قاضي دادسراي ويژه سرقت تحقيقات خود را شروع كردند. كارآگاهان پس از بررسي محل سرقت، به يقين رسيدند كه سرقت از سوي يك آشنا صورت گرفته است. چراكه دزدان بهراحتي و با در اختيار داشتن كليد وارد خانه شده بودند و آنقدر خيالشان از نبود صاحبخانه راحت بود، كه همه اثاثيه را به سرقت برده بودند. كارآگاهان در ادامه تحقيقات دريافتند كه از داخل خانه شاكي چند گوشي موبايل هم به سرقت رفته است و يكي از همين گوشيها بود كه راز سرقت را فاش كرد.
- ردپاي يك زن آشنا
ماموران به بررسيهاي تخصصي پرداختند تا اينكه پس از حدود يكماه متوجه شدند يكي از موبايلها فعال شده است. آنها از اين طريق زني را دستگير كردند كه ميگفت اطلاعي از مسروقهبودن گوشي موبايل نداشته است. وي گفت: اين موبايل را پسر19 سالهام چند روز پيش به من هديه داد. من هم پس از گذشت 2روز جعبه آن را باز كردم و سيمكارتم را داخلش گذاشتم.
اظهارات اين زن كافي بود تا قاضي پرونده دستور بازداشت پسر اين زن را صادر كند اما او همزمان با دستگيري مادرش فراري شده بود. از سويي شاكي به دادسرا احضار شد تا با ديدن زن دستگير شده حسابي جا خورد. او گفت كه زن ميانسال از بستگان دور مادرش است. مالباخته در ادامه گفت:شوهر اين زن سالها پيش فوت شد. او 3پسر دارد و خودش به تنهايي خرج خانواده را تأمين ميكند. براي همين مادرم هميشه آنها را حمايت ميكرد و چون وضع مالي خوبي ندارند مادرم به آنها كمك ميكرد. حتي در ايام عيد پسركوچك اين خانواده همراه ما به شمال آمده بود و چون پدر نداشت، مادرم هميشه نسبت به او دلسوزي ميكرد. حالا باورم نميشود كه موبايل سرقت شدهام در خانه او پيدا شده است.
- مأموريت پسرنوجوان
شاكي وقتي گفت كه پسرنوجوان اين زن در ايام عيد همراه آنها بوده، قاضي به او مشكوك شد و دستور تحقيق از وي را صادر كرد. اين بار پسرنوجوان وقتي در برابر بازپرس قرار گرفت با گريه راز سرقت را فاش كرد. او گفت: برادران بزرگترم مرا مجبور كردند تا كليد خانه شاكي را سرقت كنم. من هم از ترسم مجبور شدم خواسته آنها را اجرا كنم.
در ايام عيد وقتي با آنها شمال بودم، زماني كه همه خوابيدند كليد خانه را برداشتم. همزمان برادرم همراه دوستانش به شمال آمد و من پنهاني بيآنكه آنها متوجه شوند به مقابل در رفتم و كليد را تحويل برادرانم دادم. 10دقيقه بعد آنها مجددا برگشتند و كليد را تحويلم دادند تا سرجايش بگذارم. گويا در اين فاصله پيش كليد ساز رفته بودند و از روي آن كليد يدكي ساخته بودند.به گزارش همشهري، هماكنون قاضي دستور بازداشت 2برادر را صادر كرده است تا ابعاد پنهان ماجرا فاش شود.