حکیمه از زهره که دختری تنها و خالی‌بند است، می‌خواهد کمکش کند. می‌گوید: «از‌‌ همان روزی که درشکه‌ای با او برخورد کرد، به دنبال خانواده‌اش می‌گردد. از‌‌ همان روزی که بعد از آن دیگر نه گرسنه می‌شود و نه تشنه، درست ۱۰۰سال پیش!»

همه فکر می‌کنند زهره مقصر است، اما شاید همه‌چیز تقصیر میرزا جعفرخان منشی باشی باشد.

در داستان «لالایی برای دختر مرده» بیدارشدن تاریخ و تکرار آن را می‌توان احساس کرد.

نكته‌هاي مثبت:

داستان چندبعدی است. ماجرا‌ها موازی پیش نمی‌روند، بلکه هر قصه در زمان خودش اتفاق می‌افتد. اطلاعات و دانسته‌ها را باید کشف کرد و توضيح‌ها مستقیم نيست. داستان خیلی واقعی تعریف می‌شود.

نكته‌هاي منفي:

داستان کمی عجولانه پیش می‌رود. مثلاً اتفاقي مهم آن‌قدر سریع تعريف مي‌شود که متوجه مهم بودنش نمی‌شویم. زبان شخصیت‌ها، غیر از میرزا جعفرخان منشی‌باشی، شبیه به هم است. اين موضوع خواننده را خسته و گیج مي‌كند.

از کتاب:

گفته خورشید همیشه در حال درخشیدنه، این ما هستیم که گاهی به اون پشت می‌کنیم و می‌گیم شب شده.

 

 

لالایی برای دختر مرده

نويسنده: حمیدرضا شاه آبادی

ناشر: نشر افق

تلفن:66413367

 

زهرا عبدالملکی، 17ساله

خبرنگار افتخاري از تهران