تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۸۶ - ۱۱:۰۴

بعثت پیامبر به بر آوردن دو هدف مشخص می‌اندیشید

اول، اصلاح ذهن گرایی خاص اعراب که مبتنی بر قبیله محوری محض بود.

دوم، سامان دادن به بی باوری آنان به فرجام و آخرت که زمینه بی قیدی اخلاقی مفرط آنان  را تشکیل می‌داد.

نهج‌البلاغه این گونه از شرائطی که پیامبر در آن بر انگیخته شد گزارش می دهد:

« آن هنگام شما ای مردم عرب بدترین آیین را برگزیده بودید و در بدترین سرای خزیده بودید، منزلگاهتان سنگستان‌های ناهموار، همنشینانتان گرزه مارهای زهردار، آبتان تیره و ناگوار، خوراکتان گلو آزار ،خون یکدیگر را ریزان، از خویشاوندان بریده و گریزان، بتهاتان همه جا بر پا، پای تا سر آلوده به خطا» (خطبه /26)

 مبارزه پیامبر  را در چنین محیطی برای برآورده شدن اهداف بعثت که اتمام حجت و بستن راه عذر بر مردمان نادان بود باید به راستی معجزه اصلی پیامبر به همراه قرآنی دانست که مهمترین وسیله او در این نهضت بود:

« محمد به یاری کسانی که  فرمان وی را می‌بردند با آنان که راه نا‌فرمانی او می‌سپردند پیکار کرد تا به راه راستشان آورد. آنان را به سوی رستگاری راند و پیش از آنکه قیامت رسد از گمراهی شان راند. کوته فکری در شناخت خدا درمانده و شکسته عزیمتی راه به حق نبرده. پیامبر اورا برخیزاند و در راه کشاند و بدانجا که بایدش راند... تا آنگاه که به سر منزل بختشان رساند و در جایی که بایستشان نشاند.» (خطبه /104)

پس از بیست و سه سال اما رهاورد بعثت نبوی و تلاش یاران صدیق پیامبر این بود که عقلانیت بحران آفرین عربی اصلاح شد و ارزشهای اخلاقی سراسر برقرار. اختلاف فراگیرشان به وحدت مستمر تبدیل شد و فقر و فاقه شان به نعمت و آبادانی.

 آنان که روزگاری به نیاز و ناچاری چهار ماه از سال را حرام کرده بودند تا ولو اندکی از شر جنگ رهایی یابند و به تجارت پردازند و مالی به کف آرند تا بقیه سال را به جنگ پردازند حالشان به آنجا رسید که همان امیر‌المومنین که روزی از وصف بد اندیشی‌ها و بد کرداریها و محرومیتشان ناتوان بود در حالشان می گوید: « بنگرید که چگونه نعمت‌های خدا بر آنان فرو ریخت هنگامی‌که پیامبری به آنان برانگیخت آنان را به طاعت خدا درآورد وبه وحدتشان رسانید...» (خطبه /192)

برچسب‌ها