اما دستكم تا سه چهار دهه پيش وصله كردن لباس - بهويژه در خانوادههاي فقير - بسيار رايج بود. حتي به ياد دارم بعضيها جورابشان را نيز وصله ميكردند.توضيح واضح: طبيعي بود كه بيش از ديگر لباسها «شلوار» مزين به وصله شود و طبيعيتر آن بود كه زانوي شلوار پسران در صدر وصلهبرداري بنشيند؛ بس كه از در و ديوار بالا ميرفتند يا در بازي نقش زمين ميشدند! حتي بنده دوختن «وصله روي وصله» را - تا سه، چهار بار!- به ياد دارم.
2-وقتي ابتكار « ديوار مهرباني» بهعنوان پديدهاي خداپسندانه معرفي و خيلي زود فراگير شد، اغلب مردم اين پديده را ستودند. بسياري قلم بهدست گرفتند و درباره روحيه بخشندگي بيدريغ ايرانيان مطالب زيبايي نوشتند و در فضاي مجازي و غيرمجازي منتشر كردند. حتي خبر آوردند كه به تقليد از ما در كشورهاي ديگر نيز ديوار مهرباني درست كردهاند. اشتباه نكنيد! قطعا ديوار مهرباني پديدهاي خوب است. ذرهاي در اين مورد ترديد ندارم.
3-اما چرا ديوار مهرباني در بيشتر جاها فقط و فقط پذيراي لباس شد؟ چرا تنها پيراهن و شلوار روي اين ديوارها آويزان شد نه چيز ديگري؟ چرا براي اقلام ديگر زندگي ديوار مهرباني ساخته نميشود؟ بهنظر اين حقير اين اتفاق فقط يك دليل دارد و آن اين است كه تهيه لباس در روزگار ما براي شهرنشينان - تأكيد ميكنم براي شهرنشينان- بسيار آسان شده است.
نميگويم براي خريد لباس آبرومندانه نبايد پول زيادي خرج كرد؛ اما در بيشتر شهرها به راحتي ميتوان لباسهاي متنوع را به پايينترين قيمت خريداري كرد! كسي كه از روي نياز بهدنبال خريد لباس ميرود، نه از سر تنوع جويي، همين كه اندكي سطح سليقهاش را پايين بياورد، به سادگي ميتواند لباس بخرد؛ به همين دليل ما اين روزها در سطح شهر لباس وصلهدار نميبينيم! به راستي افرادي كه لباسهاي اضافي خود را روي جالباسي ديوار مهرباني آويزان ميكنند، در كمدهايشان چند دست پيراهن و شلوار اضافي را چپاندهاند؟! واقعيت اين است كه خريد لباس براي شهرنشينان غالبا نوعي تنوع طلبي است. كمتر كسي در اطراف ما لباسش را آنقدر ميپوشد تا پاره شود. ما شهر زدهها همين كه لباسهايمان اندكي بيرنگ و رو ميشوند، به سراغ لباس جديد ميرويم؛ آن وقت حس انسان دوستيمان گل ميكند و آن لباس مستعمل را به ديوار مهرباني آويزان ميكنيم تا كمد خانه مان از بيجايي نتركد!
4-خريد لباس در شهر آسان است؛ اما ميدانم و ميدانيد كه بسياري از هموطنان ما توان خريد لباس ارزان قيمت را هم ندارند. اين عزيزان يا درحاشيه شهرهاي بزرگ زندگي ميكنند يا در استانهاي فقيرنشين. ايكاش سازماني راهاندازي ميشد تا لباسهاي اضافي مردم را تحويل بگيرد. بعد؛ خوب و بد، زنانه و مردانه، بهاره و زمستانه و دخترانه و پسرانه آن لباسها را تفكيك ميكرد؛ ميشست؛ بستهبندي ميكرد و بهدست نيازمندان واقعي ميرساند.
- شاعر، نويسنده و پژوهشگر ادبيات