سید محمد بهشتی رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، این مطلب را در نشست بزرگداشت فردوسی که به همت پژوهشکده زبانشناسی، کتیبهها و متون و مردمشناسی در محل پژوهشگاه برگزار شد مطرح ساخت.
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، وي با اشاره به اینکه بسیاری معتقدند فردوسی با نگارش شاهنامه برای زبان فارسی کار بسیار بزرگی انجام داده است، افزود: همانگونه که خودش میگوید بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم به این پارسی ...
بهشتی دادن این نسبت به فردوسی را در مقایسه با کار بزرگی که او انجام داده است بسیار کوچک شمرد و افزود: برخی به دلیل بالا دانستن مقام زبان این نسبت را برای فردوسی قائل میشوند زیرا که اگر دقت کنید میبینید زمانیکه از برخی سوال میشود فرهنگ چیست در پاسخ زبان، آیین، سنت، باور و... را فرهنگ میدانند، در صورتیکه اینها تمامی مظاهر فرهنگ هستند و فرهنگ در اینها به ظهور درمیآید.
بهشتی زبان را فراخترین مظهر فرهنگ دانست و اظهار داشت: در بین تمامی مظاهر فرهنگی زبان مظهریت و قوت بیشتری دارد اما باز هم عین فرهنگ نیست و فرهنگ چیزی بزرگتر از آن است.
وی گفت: اگر زبان عین فرهنگ بود قطعا نیاز نداشتیم که در هر عصر شاعران تازهای به ظهور برسند زیرا که معانی فرهنگ زیادی وجود دارند که هنوز گفته نشدهاند و باید شاعران دیگری آنها را بازگو کنند.
بهشتی با طرح این پرسش که آیا مأموریت فردوسی معطوف به زبان فارسی بوده یا آنچه که زبان به آن مظهریت دارد؟ گفت: آن چیزی که در فرهنگ عامه وجود دارد محصول کار فرهیختگان و فرزانگان نیست بلکه محصول کار فرهیختگی و فرزانگی است.
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی با اشاره به این نکته که آنچه در فرهنگ عامه وجود دارد حامل دانایی و محصول فرزانگی است، اظهار داشت: ازاین رو است که میتوانیم بگوییم فردوسی یک فرزانه است و شاهنامه کار او است.
وي در ادامه گفت: اگر اینطور به قضیه نگاه کنیم به یک باور عامیانه میرسیم که مرحوم انجوی شیرازی در کتاب خود که در آن به بررسی فولکلور ایران پرداخته، اشاره کرده است و در جایی می نویسد: "شبی فردوسی حضرت علی(ع) را در خواب دید که به او فرمودند: بلند شو که مأموریت داری فرهنگ ایرانی را احیا کنی."
بهشتی این داستان را یک باور عامیانه دانست و افزود: این مصداق نشان میدهد نقشی که فردوسی ایفا میکند بسیار بزرگتر از احیا زبان فارسی است، البته که "چون صد آمد نود در پیش ماست".
رئیس پژوهشگاه میراث میراث فرهنگی و گردشگری، فرهنگ را وجهی از دستاوردهای بشری دانست که در زمان حبس نمیشود و تداوم مییابد و تصریح کرد: فرهنگ جوهرهای است که ما نسل به نسل آن را از گذشتگان گرفتهایم و به آیندگان منتقل میکنیم.
به گفته بهشتی: این فرهنگ در روزگاری که سپری میکند احوالات مختلفی دارد مانند یک درختی که زمانی پر نشاط و زاینده است و زمانی هم سبز و زنده است ولی بار زیادی نمیدهد و گاهی هم آفت زده و در نهایت برخی مواقع خشک میشود.
او افزود: اواخر دوره ساسانی و قرون اولیه اسلامی یکی از دورههایی است که شاهد آن بودیم.
بهشتی با اشاره به این نکته که فرهنگ ایرانی این فراز و نشیبها را طی کرده و دچار بدحالی، افسردگی و پژمردگی شده است اظهار داشت: در همین زمان افرادی عزم کردند که مردم این سرزمین کمر راست کنند و به یاد بیاورند که کیستند و سرزمینشان کجاست و نهضتی در این جهت به راه افتاد و حکیم طوسی یکی از اعضای آن بود که توانست بیشتر از بقیه با جامعه ایران ارتباط برقرار کند.
بهشتی با اشاره به این نکته که این افراد کمک کردند که فرهنگ ایران دوباره زاینده شود، افزود: بعد از نگارش شاهنامه در قرن پنجم شاهد آن بودیم که آدمهای بزرگی اتفاقهای بزرگی را رقم زدند به نحوی که در این دوران یک رنسانس در تاریخ تمدن اسلامی شکل میگیرد، به نحوی که وقتی ایرانیان کمر راست میکنند و در جایگاه خودشان استقرار پیدا میکنند حالشان خوب میشود و میبینیم که نقشهای بزرگی را در تمدن اسلامی ایفا میکنند.
بهشتی با بیان اینکه فردوسی همان کاری را کرد که آرش در اساطیر ما انجام داد گفت: آرش به شکل سمبلیک جانش را در چله کمان گذاشت و مرزهای ایران را مشخص کرد و فردوسی با قرار دادن جانش در چله کمان مرزهای فرهنگی ایران را مشخص کرد.
وي افزود: اگر تیر آرش بعد از هفت شبانه روز بر درخت گردو نشست، تیر فردوسی هنوز برجایی ننشسته، در پرواز است و راهش را ادامه میدهد.
- شاهنامه سند ملی فرهنگ ایرانی
مژگان اسماعیلی رییس پژوهشکده زبانشناسی، متون و کتیبهها نیز در سخنانی به بیان گوشهای از ویژگیهای حکیم ابوالقاسم فردوسی و اثر ماندگارش شاهنامه پرداخت و گفت: فردوسی سند ملی فرهنگ ایرانی را به صورت منظوم درآورده است.
او خرد، هویت ملی، اخلاقمداری، آزادگی و ... را از عناصر شاهنامه عنوان کرد و افزود: در سالهایی که ایرانیها موالی خوانده میشدند و در خدمت اعراب بودند، فردوسی به گونهای فرهنگ غنی ایرانی را در شاهنامه مطرح میکند که نشان میدهد فر الهی حاکم بر این نژاد است.
اسماعیلی افزود: آنچه ما از دانشنامه فردوسی دریافت میکنیم غرور ملی است که شرافت انسانی ایرانیان را که همواره یگانهپرست بودهاند و به اخلاق، عدالت اجتماعی و آزادگی توجه داشتهاند نشان میدهد.
- فردوسی و دین زرتشت
محمد روشن استاد برجسته و پیشکسوت دانشگاه تهران نیز سخنانی بر پایه پژوهش خانم دکتر غضنفری استاد دانشکده علوم انسانی که در کتابی با عنوان "فردوسی و دین زرتشت" به چاپ رسیده ایراد کرد.
او گفت: نویسنده در بخش اول کتاب خود آورده است، فردوسی هیچگاه اثر خویش را شاهنامه نخواند بلکه از آن با اسامینامه، نامه باستان، نامه شهریار، نامورنامه و ... یاد کرده است.
این استاد دانشگاه گفت: در بخش دوم این کتاب نیز آمده است تمامی پادشاهان ایران در شاهنامه خداباور هستند.
به گفته روشن، غضنفری در بخش سوم کتاب "فردوسی و دین زرتشت" به جستجوی باورهای زرتشتی نظیر اهریمن، نیاز، آز، فر، خرد و دانش، پندار نیک، کردار نیک، گفتار نیک و ... در شاهنامه میپردازند و مینویسد باورهای زرتشتی همانند آن چیزی است که در ادبیات دوران ساسانی آمده است.