بررسيها نشان ميدهد كه قاتل اين زن نه شوهرش، بلكه هووي اوست كه به زندگي وي حسادت ميكرد.اواخر فروردين امسال به بازپرس جنايي مشهد خبر رسيد زن جواني در طبقه دوم يك ساختمان سهطبقه در منطقه پنج تن به قتل رسيده است. با حضور تيم تحقيق در محل حادثه، بررسيها آغاز و در همان ابتدا مشخص شد كه زن جوان خفه شده است.
ساختماني كه جنايت در آنجا رخ داده بود، متعلق به شوهر مقتول بود. بررسيها نشان ميداد كه اين مرد 3زن داشته كه 2زن وي در همان ساختمان سهطبقه زندگي ميكردند و همسر سومش نيز ساكن يكي از شهرهاي مرزي كشور بود. اين در حالي بود كه مرد جوان همزمان با قتل همسرش ناپديد شده بود و كسي از وي خبر نداشت.
كسي كه خبر اين جنايت را به پليس گزارش كرده بود، هووي مقتول بود. اين زن در تحقيقات گفت: صبح كه فرزندانم را به مهد بردم، خودروي همسرم مقابل در پارك بود. حدس زدم كه در خانه هوويم است. من و هوويم در يك ساختمان زندگي ميكرديم و مشكلي با هم نداشتيم. هوويم سومين زن شوهرم بود و آنها مدتي قبل با هم ازدواج كرده بودند و نوزادي 6ماهه داشتند. اين در حالي بود كه من 5بچه قد و نيمقد دارم.
اين زن ادامه داد: وقتي از مهد برگشتم، هنوز خودروي شوهرم مقابل خانه بود. اما نيم ساعت بعد ديگر خودرو را نديدم و با خودم گفتم كه شوهرم حتما سر كارش رفته است. تا اينكه بعدازظهر صداي گريه نوزاد هوويم را شنيدم. گريهاش تمامي نداشت. فكر كردم مادرش در خانه نيست و براي همين از پلهها بالا رفتم اما وقتي به طبقه دوم رسيدم با پيكر بيجان هوويم روبهرو شدم كه روي زمين افتاده بود.
وحشت كردم و بلافاصله ماجرا را به پليس خبر دادم. حالا هم حدس ميزنم كه جنايت كار شوهرم است. چون او و هوويم از مدتي قبل بر سر خريد مبل اختلاف داشتند و مقتول اصرار داشت كه بايد مبل تازه بخرد اما شوهرم قبول نميكرد و احتمالا سر همين ماجرا او را به قتل رسانده است. با اظهارات اين زن، از آنجا كه شوهر مقتول ناپديد شده بود، اين فرضيه كه او عامل جنايت است قوت گرفت و دستور بازداشت وي صادر شد. تحقيقات نشان ميداد كه اين مرد همزمان با جنايت به يكي از شهرهاي مرزي گريخته و در آنجا مخفي شده است.
درحاليكه همه تصور ميكردند مرد جوان عامل قتل همسرش است، سرانجام اين مرد دستگير شد و به دستور قاضي احمدينژاد، بازپرس جنايي مشهد تحت بازجويي قرار گرفت. او اما مدعي شد كه قاتل نيست و قتل توسط همسر اولش صورت گرفته است. اين مرد گفت: روز حادثه وقتي فهميدم كه همسر سومم به قتل رسيده است، حدس زدم كه جنايت توسط همسراولم رخ داده است. چرا كه او هميشه به هوويش حسادت ميكرد. ميدانستم كه اگر پليس برسد مرا بهعنوان مظنون بازداشت ميكند. از آنجا كه من پروندهاي در استان سيستانوبلوچستان دارم از سوي پليس آنجا تحت تعقيب هستم، ترسيدم كه اگر بازداشت شوم، آن ماجرا هم لو برود و تا آخر عمر به زندان بيفتم. براي همين فرار كردم و نزد همسر دومم در يكي از شهرهاي مرزي رفتم تا اينكه دستگير شدم.
با اظهارات اين مرد، مأموران اين بار به سراغ همسر اول او، يعني هووي مقتول رفتند و به بازجويي از وي پرداختند. زن جوان كه ميديد چارهاي جز بيان حقيقت ندارد به قتل اعتراف كرد و گفت: از وقتي شوهرم با هوويم ازدواج كرده بود، ديگر به من اهميتي نميداد. من همسر اول او بودم اما او همه فكرش پيش همسر سومش بود و هوويم مدام با نشان دادن چتهايش با شوهرم به من فخر ميفروخت.
همين باعث شده بود كه نسبت به هوويم حسودي كنم و روز حادثه سراغش رفتم و درست زماني كه حواسش به من نبود، به او حمله و وي را خفه كردم. پس از آن نيز سعي كردم جنايت را به گردن شوهرم بيندازم كه موفق نشدم. با اعترافات اين زن براي او قرار بازداشت صادر شد و تحقيقات تكميلي درخصوص اين پرونده ادامه دارد.