همشهری آنلاین: مدیریت صدا و سیما،‌ نوکشمیری‌ها، برجام و دلواپسان و ... از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های چهارشنبه-۲۹ اردیبهشت- جای گرفتند.

الهه كولايي فعال سياسي و استاد دانشگاه در ستون سرمقاله اعتماد با تيتر«ذات رقابت سياسي»، نوشت:

تشكيل جلسات مقدماتي منتخبان مردم، با عنوان فراكسيون اميد يا فراكسيون اصولگرايان يا هر نام ديگري، گامي موثر و تعيين‌كننده در جهت ايفاي وظايف نمايندگي است. گامي براي برآورده كردن مطالبات و خواسته‌هاي موكلاني كه در اين انتخابات بار ديگر رشادت و آگاهي ملت بزرگ ايران به ويژه زنان و جوانان را به نمايش گذاشته‌اند. آنچه در جريان انتخابات اخير در كشور ما رخ داد، نشان مي‌دهد كه مردم ايران به كمك تجربه‌هاي ارزشمند تاريخي خود در شرايطي كه اين منطقه با بحران‌هاي گوناگون و چالش‌هاي خطرناك و نگران‌كننده مانند مقاوت‌هاي سخت و خونين حكومت‌هاي تمركزگرا و اقتدارگرا در برابر اراده و خواست مردم روبه‌رو است، توانسته‌اند انتخاباتي پرشكوه را به نمايش گذارند.

انتخاباتي كه ظرفيت تحقق دموكراتيك شدن در اين نظام است، حالا گامي بلند به سوي دموكراسي‌سازي را از سوي منتخبان ملت در اين كشور برمي‌دارد. آنچه در كشور ما اتفاق افتاد و به شكل‌گيري تركيب جديدي از نمايندگان و منتخبان مردم در مجلس شوراي اسلامي منجر شد، تكليفي دشوار و تاريخي را بر‌دوش نمايندگان ملت قرار داده است. فراكسيون‌هايي كه در اين مجلس تشكيل مي‌شود بايد اجرايي كردن اصول مختلف قانون اساسي جمهوري اسلامي را كه به راستي خونبهاي شهداي گرانقدري است كه نه تنها در طول دهه‌هاي گذشته بلكه طي صدها سال در اين سرزمين براي دفاع از حقوق و آزادي‌هاي مردم پرداخته شده، را در دستور كار خود قرار دهند. اجرايي كردن اصول قانون اساسي براي همه منتخبان مردم، كه از يك حوزه انتخابيه مشخص برخاسته‌اند و پس از انتخاب شدن به منتخبان و نمايندگان كل ملت ايران تبديل مي‌شوند، تكليف اصلي و رويكرد تعيين‌كننده مفروضي است كه برعهده آنها قرار گرفته است.

اين فراكسيون‌ها ضمن آنكه به هويت نمايندگان براساس برنامه‌ها و شعارهاي انتخاباتي انسجام مي‌بخشند و خطوط و اشكال اصلي آن را ارايه مي‌دهند، بايد بر اساس تعامل سازنده براي برابر كردن انتظارات مردم تلاش خود را سامان بخشند. انتظار مردم ايران از منتخبان خود در مجلس شوراي اسلامي حركت يكپارچه و منسجم در جهت استفاده از ظرفيت‌هاي قانوني در جهت برآورده كردن خواسته‌هاي مادي و معنوي مردم است؛ مردمي كه صبورانه همه سختي‌ها و دشواري‌ها را تحمل كرده، فرازهاي مهم تاريخي را پشت سر گذاشته‌اند و اينك در فضاي پسابرجام از منتخبان خود در مجلس شوراي اسلامي انتظار اصلاح و وضع قوانين مناسب در جهت دفاع از حقوق قانوني خود و از سوي ديگر اعمال نظارت جديد و همه‌جانبه بر همه نهادهاي قدرت را دارند. اين تكليفي بسيار مهم و تعيين‌كننده و سرنوشت‌ساز است كه در چارچوب شكل‌گيري فراكسيون‌هاي سياسي داخل مجلس از وزن توجه به اين موضوع نمي‌كاهد و ضرورت اين يكپارچگي و حركت منسجم به سوي شرايط مناسب و مطلوب براي همه آحاد ملت را بار ديگر براي منتخبان مردم گوشزد مي‌كند.

با توجه به اينكه رقابت‌هاي سياسي در ذات هر فعاليت اينچنيني در همه جهان بوده و هست، پس نبايد فراموش كرد كه منتخبان وظيفه مهمي را در بالاترين نهاد تجلي اراده مردم در يك نظام اسلامي بر عهده دارند كه بايد در طول چهار سال آينده آن را عملياتي سازند.

  • بازی برجامی در زمین دلواپسان

جاوید قربان‌اوغلی . مدیرکل وزارت خارجه دولت اصلاحات در ستون سرمقاله روزنامه شرق نوشت:

حجم سنگین تهاجم جریان افراطی، وسعت مشکلات اقتصادی بی‌پایان بازمانده از دولت احمدی‌نژاد، پیشرفت کُند اجرای برجام در موضوع پول‌های بلوکه‌شده زمان تحریم و نحوه استفاده از منابع مالی جهان به دلیل استمرار سیاست‌های آمریکا و مواردی از‌این‌دست سبب شده برخی از مسئولان اجرائی کشور نیز به‌گونه‌ای از «پیمان‌شکنی آمریکا» سخن بگویند که گویی باید همه مشکلات یک‌شبه حل می‌شد و اکنون که این اتفاق نیفتاده؛ پس ما راه را اشتباه رفته و بیهوده با طرف مقابل تعامل سازنده برقرار کرده‌ایم. این‌گونه سخن‌گفتن خواسته و ناخواسته بازی در زمین دلواپسان، امتیازدادن به جناحی است که برای جلوگیری از توافق هسته‌ای هر کاری که توانست، کرد و مأیوس‌کردن‌ مردم از بزرگ‌ترین دستاورد کشور در عرصه بین‌المللی در چند دهه گذشته است. سخنان مسئولان دولت چنان خوشایند دلواپسان قرار گرفته که روزنامه سخنگوی این جریان با آب‌و‌تاب سخن ظریف در دیدار با موگرینی را تیتر اول خود کرده و از قول وزیر خارجه کشورمان نوشته: «ما حدود ۳۰ ماه مذاکرات فشرده‌ای را برگزار نکردیم که حالا تنها سندی خالی داشته باشیم».

درباره دستاوردهای شگرف برجام سخن بسیار گفته شده و نیازی به تکرار آن نیست. سخن نگارنده در این یادداشت تأثیر برجام در بهبود روابط با جهان و نقش دیپلماسی در روان‌سازی همکاری‌های اقتصادی با دیگر کشورها، افزایش مبادلات تجاری و جذب سرمایه‌گذاری خارجی است که از اولویت‌های کشور در به‌حرکت‌درآوردن چرخ‌های اقتصاد و به‌ویژه صنعت عظیم نفت است که می‌تواند در بهبود فضای کسب‌وکار، کاهش تورم، خروج از رکود و اشتغال را که از معضلات پیش‌روی دولت یازدهم است، نقش داشته باشد.

از اولین روز اجرای توافق هسته‌ای، ایران پذیرای تعداد درخور‌توجهی از مقامات ارشد کشورهای جهان بوده و مقامات عالیه کشورمان میزبان سران دولت‌های جهان از پنج قاره جهان هستند. حسن روحانی همان روز با ابراز خرسندی از توافق انجام‌شده میان ایران و شش قدرت جهانی درباره برنامه جامع اقدام مشترک از صفحه جدیدی در تاریخ کشور و انقلاب صحبت کرد که بر مبنای آن می‌توان معضلات جهانی را از طریق راه‌حل‌های کم‌هزینه‌تر و مسیرهای کوتاه‌تر حل کرد. از یاد نبرده‌ایم و اسناد روابط خارجی کشور نیز شاهد آن است که در هشت سال دولت نهم و دهم فقط در مواردی نادر چنین رویدادهایی را در کشور شاهد بودیم که رهبران بزرگ‌ترین کشورهای جهان پس از ١٢ سال گزافه‌گویی و تبلیغ، برای حضور در ایران و ملاقات با مقام معظم رهبری و رئیس‌جمهور از یکدیگر سبقت بگیرند.

بعید است بتوان کسی را پیدا کرد که فرق شرایط کنونی را با گذشته درک نکند و از استقبال جهان از شرایط جدید کشور ناخرسند باشد و شرایط قبل را مایه مباهات و سرافرازی بداند.  موتور محرک برجام کشورهای جهان را به سوی ایران کشانده است. فرصت‌ها بسیار محدود و مخالفان بسیار فعال هستند. بهره‌جویی وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دولت از فضای مثبت بین‌المللی فرصتی برای جذب منابع خارجی و تزریق آن در بخش‌های اولویت‌دار برنامه توسعه کشور از اهم کارهاست. نباید اجازه داد سیستم بوروکراتیک به مانعی برای تحقق این مهم تبدیل شود. شواهد حاکی از آن است که خلأ‌های قانونی، ناکارآمدی ساز‌و‌کارهای مدیریتی و نابسامانی در بخش‌های اجرائی به مانعی جدی در استفاده از فرصت سفرهای متعدد و پرتعداد کشورهای مطرح جهان تبدیل شده‌اند.

درعین‌حال باید توجه داشت که برجام پنجره‌ای برای ورود عزتمندانه به جهان و استفاده بهینه از فرصتی است که به‌واسطه توافق هسته‌ای فراروی ایران قرار داده شده است. لازمه این مهم پیگیری مجدانه سیاست خارجی «تعامل با جهان» است که در هیچ شرایطی نباید درباره آن تردید کرد و موانع اجرای برجام در اراده روحانی و تیم دیپلماسی او در درستی و کارآمدی سیاست تعامل، تزلزل ایجاد کند. دولت باید با استفاده از همه ابزارهای محدود رسانه‌ای به افکار عمومی نشان دهد اگر برجام نبود، اکنون در چه وضعیتی قرار داشتیم. این مهم را اکنون روحانی و تعدادی از رسانه‌های اصلاح‌طلب حامی دولت به دوش می‌کشند و جای خالی وزیران، مشاوران و مدیران ارشد دولت یازدهم در پیشبرد این هدف به‌طور کامل خالی است. 

باید مردم درک کنند که برخورداری روابط متوازن و مبتنی بر اعتماد و احترام متقابل با کشورها و قدرت‌های جهان مغایرتی با اعتماد‌سازی و حل مشکلات دیرینه با کشورها ندارد. می‌توان بر اصول و ارزش‌های خود پایبند بود و با زبان منطق از آن دفاع کرد و از روابط خوبی با کشورها و نهاد‌های منطقه‌ای و بین‌المللی برخوردار بود. ایران درحال‌حاضر از جذاب‌ترین مناطق برای سرمایه‌گذاران در شرایط رکود حاکم بر جهان است، ضمن اینکه تحکیم پیوندها با کشورهای مطرح جهان خود‌به‌خود امنیت را در سطح بین‌المللی برای کشور در پی خواهد داشت. مشکل عمده در این مسیر اقدامات غیرمنطقی، احساسی و القای سیاست خارجی چالشی با جهان است که موجب تردید سرمایه‌گذاری خارجی در کشور می‌شود. از این منظر ادامه جریان دلواپسی در داخل و استمرار وضعیت بی‌ثبات منطقه برخلاف مصالح و منافع ملی و مانعی بزرگ برای قراردادن چرخ‌های صنعت در ریل‌های توسعه کشور و ریختن آب در آسیاب رقبای منطقه‌ای است. آنها به‌شدت نگران ورود قدرتمند ایران به فضای بین‌المللی و استفاده از ظرفیت‌های جهان هستند.

اقتصاد متکی به نفت و صنایع نفت و گاز ما نیازمند سرمایه‌گذاری کلان و بهره‌گیری از فناوری‌های پیشرفته روز است. در شرایطی که اوضاع منطقه از کنترل خارج شده و به سوی گسترش ناامنی و تشدید فشار به ایران در حرکت است کم‌توجهی به اجرائی‌شدن بی‌کم‌وکاست برجام سبب خواهد شد، سرمایه‌گذاران میل و رغبتی برای حضور در ایران نداشته باشند. ایران می‌تواند لنگرگاه باثبات تأمین امنیت منطقه باشد و در ائتلافی (حتی نانوشته) با همه کشورهای جهان، از‌جمله آمریکا، برای مقابله با تروریسم سازمان‌یافته و گروه‌های تکفیری اقدام کند؛ اقدامی که ایران را به‌عنوان پرچمدار صلح و ثبات در جهان و منطقه و البته نماینده جلوه و چهره رحمانی از اسلام معرفی خواهد کرد. دیپلماسی کارآمدترین ابزار برای برون‌رفت از بحران‌هاست. استفاده از این ابزار که وزارت امورخارجه در خط مقدم آن قرار دارد، نیازمند استفاده از نیروهایی در بخش‌های مدیریت سیاست خارجی است که به رویکرد دولت جدید ایمان داشته باشند، نه اینکه براساس دستورالعمل‌هایی مدیریتی آن را پیگیری‌کنند.

  • نوبهایی‌ها و نوکشمیری‌ها

روزنامه كيهان در ستون سرمقاله‌اش نوشت:

1- برای انگلیس و آمریکا و اسرائیل چه فرقی می‌کند مأمورانش طاهره قرهًْ‌العین‌ها باشند یا اشرف پهلوی‌ها، پری‌بلنده‌های کودتای 28 مرداد 32 و شیرین عبادی‌های کشف حجاب کرده باشند و یا ساندویچ خورهای سال 88 و کشف حجابی‌های مدل 94. معدل که بگیری از این بد کاره‌های سیاسی از دلش بی‌غیرتی و بی‌وطنی در‌می‌آید. برای انگلیس چه فرقی می‌کند از فرخ نگهدار و نوری‌زاده پذیرایی کند یا از مهاجرانی و کدیور و شبه اصلاح‌طلبان جدید. برای جریان استعمار خیلی تفاوتی نمی‌کند که وهابیت را در میان سنی‌ها راه بیندازد و بعد به نسخه القاعده و داعش ارتقا دهد یا بابیت و بهائیت را در ایران شیعه تأسیس کند و سپس به انجمن حجتیه و اسلام نهضت آزادی و سروش و خاتمی و کدیور توسعه دهد تا آن جا که یکی مثل سروش مدعی شعر بودن نبوت شود!

2- اگر کلاهی و کشمیری کار ویژه ترور فیزیکی داشتند، «نوکشمیری»ها کارهای پیچیده‌تری باید انجام دهند و اگر بهائیت در سده پیش از انقلاب اسلامی یک مأموریت داشته، «نوبهایی»ها مأموریت به روزرسانی شده‌ای دارند که باید در نقشه بزرگ مقابله با انقلاب و جمهوری اسلامی دیده شود. بنابراین بیخود نیست در حالی که واقعیت فتنه 88 هر روز بیشتر آشکار می‌شد و کار به حرمت‌شکنی بی‌سابقه روز عاشورا رسیده بود، میرحسین موسوی آفتابی ‌شد و بازداشتی‌های عضو شبکه انگلیسی- صهیونیستی بهائیت را «مردمان خداجو» ‌خواند. نه این اظهار نظر تصادفی بود، نه آن سخنان مدیر کل مطبوعات داخلی دولت اصلاحات که گفت بهایی‌ها «باید بتوانند در انتخابات نامزد شوند» و «اغلب اصلاح‌طلبان، برخلاف سالهای اول انقلاب دیگر علاقه‌ای به آقای خمینی ندارند» و نه عضو حزب کارگزاران با یکی از سران بازداشتی باند بهائیت.

3- خانم کذا به سادگی آب خوردن آمریکا و انگلیس می‌رود. خبرنگار شبکه بی‌بی‌سی فارسی بر سر موضوع ویزا با آمریکا به مشکل برمی‌خورد اما این خانم نه. درست چند روز قبل از انتخابات عازم سفر آمریکا می‌شود. که چه؟ فکر بد نکنید. شاید هوس ساندویچ مک‌دونالد کرده است. مرداد 91 به سادگی آب خوردن عازم انگلیس می‌شود. خودش می‌گوید «می‌روم تا مسابقات المپیک را ببینم» اما وکیل او به باشگاه خبرنگاران می‌گوید «این یک سفر خانوادگی است و خانم ]...[ رفته تا به فرزندش که در انگلیس مشغول تحصیل است سر بزند». دری به تخته می‌خورد برادرش هم چند سال به بهانه سرکشی به فلان مجموعه دانشگاه بهمان، سر از لندن در می‌آورد اما بعدها خبرهایی منتشر می‌شود حاکی از اینکه همین جناب پیگیر تشدید تحریم‌ها به عنوان سوخت فتنه سبز بوده است. روزنامه شرق (31 مرداد 94) به همین خانم می‌گوید دوره اصلاحات در انگلیس چه می‌کردی، می‌گوید «در انتخابات مجلس ششم رأی نیاوردم، فرصت خوبی بود تا زبان انگلیسی یاد بگیرم. فکر کردم بروم انگلیس تا زبانم تقویت شود. یک سال و نیم رفتم بیرمنگام. با پسرم رفتم. دختر و همسرم هم می‌آمدند و می‌رفتند». تقویت زبان انگلیسی با یک سال و نیم اقامت در انگلیس، انگار که شما تا سر کوچه‌تان بروید و برگردید!

4- این تعابیر از امیر مؤمنان علیه‌السلام است: «از جایگاه‌های تهمت و مجالسی که گمان بد به آن می‌رود. بپرهیز؛ چرا که هم‌نشین بد، هم نشین خود را تغییر می‌دهد»، «هم نشینی خوبان، اشرار را به خوبان ملحق می‌کند و هم‌نشینی خوبان با فاجران، آنها را به فاجران می‌رساند. پس اگر وضعیت کسی بر شما مبهم است و از دین او آگاه نیستید، به دوستان و هم‌نشینان او نگاه کنید، اگر با دوستان خدا هم‌نشین است، او را از مؤمنان بدانید و اگر با دشمنان حق هم‌نشین است، هیچ بهره‌ای از دین خدا ندارد» و «هرکس خود را در موضع تهمت قرار دهد (و متهم شود) نباید کسی را جز خود سرزنش کند». یا به تعبیر امام صادق علیه‌السلام «سزاوارترین مردم به تهمت کسی است که با متهمان هم‌نشینی کند».

به ویژه در طول دو دهه اخیر با جماعتی روبرو هستیم که هم‌نشینی با فاسقان و فاجران و جفاپیشگان و خیانتکاران در حق اسلام و انقلاب و ایران تبدیل به خط مشی آنها شده است؛ ابتدا دزدکی و با تأیید و تکذیب و انکار و به تدریج؛ هم‌پیمانی آشکار سیاسی و فرهنگی و اقتصادی. نهضت آزادی کجا- که امام فرمود اگر سرکار می‌ماندند سیلی به اسلام و قرآن می‌زدند که کشور تا قرن‌ها سربلند نمی‌کرد- و برخی مدعیان خط امام که تدریجاً مدعی اصلاح‌طلبی و اعتدال شدند کجا؟! ادعای ارادت به امام کجا و دوستی با متهم‌کنندگان حاج سید احمدآقا (ره) کجا؟ مدعی دوستی با امام کجا و پیوند با دشمنان ولایت فقیه کجا؟ ادعای اسلام و انقلاب کجا و پیوند دامنه‌دار با طیفی از عناصر چپ و راست گروهکی کجا؟ در اینجا نه با یک اتفاق بلکه با فساد و افساد سازمان یافته روبرو هستیم که حرف اول آن را بی‌غیرتی و خودفروشی و دین‌فروشی و وطن‌فروشی می‌زند. شاید فلان خانم نامزد حتی بی‌خبر باشد که کجای بازی بی‌غیرتی است اما آنها که عکس کشف حجاب وی در یک جمع عمومی در خارج کشور در حضور مرد نامحرم را دسترسی دارند چرا همین عکس حرمت‌شکنانه را تا پس از انتخابات نگه می‌دارند و بعد به خیال اینکه او به مجلس راه یافته و نمی‌شود مانع رفتنش به مجلس شد، منتشر می‌کنند؟ آیا این بخشی از پروژه قداست‌زدایی و قبح‌شکنی نقض احکام مسلم اسلامی نیست؟

5- در ماجرای دیدار اخیر عضو مرکزیت حزب کارگزاران با یکی از سران شبکه صهیونیستی بهائیت، آقای هاشمی رفسنجانی در اظهارنظری 3 خطی - و نه بیشتر- گفت «فائزه اشتباه بدی کرده و باید آن را تصحیح و جبران کند ]او هم پاسخ داد اشتباهی نکرده‌ام و پشیمان نیستم[ فرقه ضاله بهائیت یک فرقه استعمار ساخته و منحرف است که همیشه با همین انحراف شناخته شده و ما همیشه از این فرقه تبری جسته و می‌جوییم». اکنون مجال آن نیست که بپرسیم پس چگونه این فرقه استعماری ضاله با سران فتنه سبز در یک پروژه مشترک به هم رسیدند و کدام «سنخیت» علت آن «تجانس» شد؟ اما می‌توان پرسید که آیا اکنون زمان اعلام برائت از بهائیت است که آوازه نحوست و نجاست و خیانت و جنایت‌های آن عالمگیر است یا وقت اعلام برائت از پیوند خوردگان ارگانیک با بهائیت؟ آیا امثال کدیور و میبدی و مجمع محققین و مدرسین و برخی اعضای باند مهدی هاشمی در دفتر آقای منتظری نبودند که گام اول برای تبرئه بهائیت و تراشیدن حقوق و امنیت برای این شبکه اصالتاً جاسوس و تحریف‌گر دین را برداشتند و برخی از همان‌ها از تل‌آویو و لندن سردرآوردند؟ اگر بهائیت منکر خاتمیت و مهدویت بود مگر نه اینکه آقای سروش به انکار رسالت پیامبر اعظم(ص) پرداخت و هم‌مسلکانش منکر وجود امام عصر(عج) شدند؟ و آیا همین جماعت در لندن اتاق فکر جنبش سبز را راه‌اندازی نکردند؟ «بهائیت یک فرقه ضاله و استعمار ساخته است». همین و تمام؟! باید بررسی کرد که اگر کشمیری‌ها و کلاهی‌ها و زهره عطریانفرها و فهیمه اروانی‌های سازمان تروریستی منافقین (که این روزها صحبت تعقیب آنهاست)، بهشتی و باهنر و رجایی را ترور کردند، نوکشمیری‌ها و نوبهایی‌ها و نوحجتیه‌ای‌ها دقیقاً مشغول چه کاری هستند، از کدام مراکز حساس سربازگیری کرده‌اند و کدام نقشه‌ها را عملیاتی می‌کنند؟

6- خداوند به اندوخته معارف حضرت آیت‌الله جوادی آملی (دام‌ظله) برکت بدهد. ایشان کسی نیست که به سادگی قضاوت کند یا حکم و هشدار دهد. باید احساس خطر کرد وقتی ایشان در دیدار با آقای عارف هشدار صریح می‌دهد «در فرهنگ قرآنی غیرت را سه عنصر معرفت، هویت و غیرزدایی تشکیل می‌دهند؛ غیرزدایی به این معنا است که اجازه ندهیم بیگانه به حریم ما نفوذ کند و خودمان هم در کار دیگران تجسس نکنیم. بیگانه را در حریم خود راه دادن و وارد حریم غیر شدن با غیرت سازگار نیست. کشور غنی و برخوردار از نعمات و مواهب الهی است، با وجود این همه منابع غنی در داخل کشور، واردات برخی کالاها که در کشور امکان تولید آن وجود دارد، دلیلی جزسوء مدیریت و در برخی موارد بی‌غیرتی ندارد... کسانی که راه نفوذ بیگانگان را در فضای اقتصادی و یا سیاسی به روی کشور می‌گشایند از غیرت اقتصادی و یا سیاسی برخوردار نبوده و دیوث هستند.» اکنون سؤال مهم که به همه ارادتمندان اسلام و انقلاب بلکه حتی دوستداران وطن برمی‌گردد این است: با جریان بی‌غیرت فرهنگی و سیاسی و اقتصادی که مشغول شبکه‌سازی و حزب‌سازی و سرمایه‌اندوزی است، چه باید کرد؟ یعنی همین که ما جزو آن بی‌غیرت‌ها نباشیم و عملگی‌شان را نکنیم- که متأسفانه برخی رجال غافل می‌کنند- کافی است یا اینکه همه صاحبان غیرت انقلاب و اسلام و کشور، مسئولیتی بزرگ متوجهشان است که به سینه بی‌غیرت‌ها بکوبند و مانع انتقال عفونت آنها به جامعه و سیاست و مدیریت و فرهنگ و اقتصاد شوند؟ شاید یک مفهوم انقلابی بودن و انقلابی ماندن که طی 7-8 ماه اخیر از سوی رهبر معظم انقلاب مورد تأکید قرار می‌گیرد و سخنان آیت‌الله جوادی آملی نیز در تداوم آن است، همین مسئله است.

7- وقوع برخی اتفاقات ضد فرهنگی و ضدارزشی در ماه‌های اخیر که چند مورد آن ذکر شد، فرع بر واقعیت مهم‌تر است و آن اینکه در میانه یک جنگ فرهنگی، سیاسی و اقتصادی تمام عیار با دشمنان تاریخی ملت ایران هستیم. حمیت، در وسط میدان بودن، تشخیص مسئولیت مواجهه با هجوم ناتوی فرهنگی- سیاسی دشمن و اقدام و عمل به هنگام، همان مسئولیت بزرگی است که از قاطبه دل سپردگان به اسلام و انقلاب (فارغ از تقسیم‌بندی‌های مبتذل و نارسای سیاسی) انتظار می‌رود. امیر مؤمنان(ع) چندین جا تصریح می‌کنند که هر کس به مسئولیت جهاد و امر به معروف و نهی از منکر - در سلسله مراتب قلب و زبان و دست - عمل نکند، «مرده‌ای میان زندگان» و کسی است که فضیلت‌ها و رذیلت‌ها (شخصیت) در او زیر و رو شده و بالای او جای پایینش و پایین او جای بالای وی نشسته است. (فمن لم یعرف بقلبه معروف و لم ینکر منکرا، قُلِبَ فَجُعِلَ اعلاه اسفله و اسفله اعلاه- کلمه قصار 375 نهج‌البلاغه). اسلام، باغیرت بی‌طرف و بی‌تفاوت سراغ ندارد و به رسمیت نمی‌شناسد.

8- اقدام و عمل را باید در تراز فهم امیر مؤمنان شناخت و انجام داد که مدام می‌فرمود «قلت لکم اُغزوهم قبل ان یُغزوکم... یُغار علیکم و لا تُغیرون، و تُغزون و لاتَغزون ... به شما گفتم با دشمنان بجنگید پیش از آن که با شما بجنگند، به شما حمله می‌کنند و می‌جنگند اما شما حمله نمی‌کنید» (خطبه 27) و «برای شما نقشه می‌کشند اما نقشه نمی‌کشید و مرزهای شما را در می‌نوردند اما ناراحت نمی‌شوید. چشم از شما برنمی‌دارند و در غفلت غوطه‌ورید» (خطبه 34). گویا خطاب آن حضرت در بحبوحه نبرد صفین خطاب به ما هم هست: «از جا کنده شدن و فرار شما را دیدم. فرومایگانی گمنام و بادیه‌نشینان از شام شما را عقب می‌راندند در حالی که شما از بزرگان و سرشناسان و شرافتمندان پیشرو هستید... و لقد شَفی و حاوَحَ صدری اَن رأیتکم بأخرهًْ تحوزونهم کما حازوکم... و همانا سوز سینه فرو نشست آن هنگام که دیدم آنان را هزیمت دادید و صف‌هایشان را در هم شکستید و راندید همان‌گونه که شما را رانده بودند...» (خطبه 106).

دشمن بی‌محابا به میدان آمده است. منظور، آدم‌های دم دستی و تفاله‌های سیاسی و فرهنگی غیر قابل بازیافت نیستند. مقصود دیدن آن اتاق فرماندهی دشمنان است که صف‌آرایی و نقشه‌چینی می‌کند. اگر منطق «اِرمِ ببصرک اقصی القوم- عمق سپاه دشمن را ببین» حق است که همین هم هست، باید فهمید دشمن مشغول کدام طراحی و عملیات است و بی‌معطلی و رودربایستی به میانه میدان آمد. مرز «مروت» و ناجوانمردی و بی‌غیرتی، همین بودن یا نبودن امروز در میانه میدان است.

  • آسیب‌شناسی مدیریت صدا و سیما

سعید فانیان مدیر پیشین شبکه تلویزیونی جام جم در ستون سرمقاله روزنامه ايران نوشت:

مدیریت و هدایت صدا و سیما، جلب نظر مخاطبان و کسب اعتماد آنان، به دلایل متعدد هر روز سخت و سخت‌تر می‌شود.

الف- حجیم بودن و عظیم بودن این رسانه دیگر نمی‌تواند یک عامل قدرت و اهرم مدیریت پیش‌برنده و توسعه دهنده باشد. همیشه زیادی جمعیت کارکنان بویژه بخش ناکارآمد نیروی انسانی که به دلایلی غیراصولی و خارج از ضابطه وارد مجموعه شده‌اند، باعث افت کیفیت و کندی روند امور یک سازمان می‌شود. صدا و سیما نیز همواره درگیر این مشکل بوده است اما این معضل در شرایط تنگنای مالی و کمبود بودجه فشار مضاعفی بر مدیریت سازمان وارد می‌کند و اینک صدا و سیما دقیقاً دچار همین شرایط است.

ب- زمانی شاید تا حدود دو دهه پیش، انحصاری بودن صدا و سیما یک وجه قدرت به شمار می‌رفت. انحصار داشتن آن باعث قدرت و توان بالا توسط این رسانه در حوزه‌های مختلف بود. هنوز زمان چندانی از عصر حاکمیت بلامنازع صدا و سیما در صحنه رسانه‌ای کشور نمی‌گذرد.

به دلیل خاصیت انحصاری این رسانه، بارها اتفاق افتاده بود که در کنفرانس‌های مطبوعاتی و رادیو- تلویزیونی یک مسئول، همه منتظر ورود خبرنگار صدا و سیما و صد البته دوربین مانده بودند، تا جایی که دفعات زیادی این نحوه عمل باعث اعتراض خبرنگاران دیگر رسانه‌ها بویژه رسانه‌های مکتوب شده بود. اینک با تغییر شرایط و تحولات هر روزه تکنولوژی‌های ارتباطی و امکانات رسانه‌ای، انحصار مورد اشاره بشدت مخدوش شده و توانایی دیگر رسانه‌ها افزایش یافته است.

ج- گروه‌های اجتماعی، فضای مجازی و امکانات در دسترس شهروند، خبرنگاران و مشارکت‌های مردمی در امر اطلاع‌رسانی، صورت مسأله را به میزان زیادی عوض کرده است. این تغییرات تا حدی است که امکان دارد گاهی یک خبرنگار صدا و سیما در برابر تأخیر یک مسئول یا برخورد نامناسب محافظان و همراهان یک وزیر یا دیگر مسئول دولتی حتی قبل از گلایه از طریق آنتن صدا و سیما، اعتراضیه خود را از طریق فضای مجازی منعکس و منتشر کند. این همه تغییر در توانمندی رسانه‌های نوین قطعاً کار برنامه‌ریزی و مدیریت متعادل بر صدا و سیما را بسیار سخت می‌کند.

د- دسترسی روزافزون مردم به شبکه‌های ماهواره‌ای، یکی دیگر از چالش‌های پیش روی مدیریت صدا و سیماست. این چالش جدید نیست اما ارزان‌تر شدن تکنولوژی ماهواره برای صاحبان شبکه‌های ماهواره‌ای و امکانات جدید برای دسترسی سهل‌تر مردم، چالش یادشده را جدی‌تر ساخته است. این چالش هم در گرایش و محتوای برنامه است و هم در زمانبندی پخش برنامه‌ها، مثلاً گاهی برنامه‌های سرگرم کننده و پرمخاطب تا ساعاتی بعد از نیمه شب ادامه می‌یابد. طبعاً پخش برنامه در این محدوده زمانی چندان مطلوب مدیریت سازمان نیست ولی به جهت فعال بودن شبکه‌های مختلف ماهواره‌ای در این زمان‌ها، ساعات مذکور در کنداکتور و جدول پخش قرار می‌گیرند.

ﻫ- دستورالعمل‌ها و تشخیص‌های مدیریتی صدا و سیما در بسیاری از موارد باب طبع مخاطبان نیست، نه اینکه در گذشته هیچ وقت چنین نبوده است اما در سال‌های اخیر تفاوت موجود در نیاز و خواست مخاطبان با خروجی تولیدات و پخش صدا و سیما بیشتر شده است. این نیز از چالش‌های موجود صدا و سیما در جذب مخاطبان و به دست آوردن اعتماد آنان است.

و- صدا و سیما در گذشته کمتر و طی یکی دو سال اخیر خیلی بیشتر به نقد عملکرد دیگر نهادها و به طور عمده دستگاه‌های اجرایی کشور پرداخته است. شیوه نقد جاری به دلیل همه‌جانبه و ثابت نبودن آن در طول مدیریت‌های صدا و سیما چندان مورد اقبال قرار نگرفته است. به دو دلیل؛ یکی کم سابقه بودن در گذشته به نحوی که مخاطبان طی هشت سال مدیریت دولت‌های هشتم و نهم چنین نقدهایی را از رسانه ملی ندیده و نشنیده‌اند؛ دیگر اینکه نقدها و بررسی‌ها در مورد سایر ارکان حاکمیتی وجود ندارد مثلاً در مورد عملکرد اجزای مختلف قوه قضائیه، کارکرد و مشکلات آنها مردم برنامه یا بررسی و نقادی خاصی نمی‌بینند و نمی‌شنوند.

ز- ضعف شدید دیگری که در مدیریت صدا و سیما وجود دارد، نقدناپذیری و اصولاً نبودن نقد درخصوص عملکرد این رسانه عظیم و حجیم ملی است. مشخص است که در حال حاضر در کشور هیچ رسانه‌ای در حد و اندازه این رسانه فراگیر در حال رقابت با صدا و سیما نیست که در شرایطی همتراز و برابر آن را نقد کند. شاید به همین دلیل گاهی کوچک‌ترین اشتباه در این رسانه، مورد نقد کاربران در فضای مجازی قرار می‌گیرد.

ح- با وجود تولید و پخش روزانه هزاران دقیقه برنامه در صدا و سیما، هیچ برنامه مؤثری توسط خود رسانه تدارک دیده نشده است تا در محیط مناسب با حضور کارشناسان امر و مشارکت مردم و بدون دخالت دست‌اندرکاران برنامه‌ها، برنامه‌ریزی‌ها و مدیریت ارشد صدا و سیما نقد شود. شاید این عبارت و تأکید زیادی دموکراتیک یا شعاری به نظر آید، ولی به زعم مخاطبان اگر قرار باشد همه دستگاه‌های عمومی و ملی نقد و بررسی شوند که امری بسیار پسندیده و اصلاح کننده است، باید صدا و سیما هم خود در این گردونه قرار گیرد و برنامه‌ها، برنامه‌ریزی‌ها و کارکرد مدیریت صدا و سیما در برنامه‌های مناسب و توسط کارشناسان مجرب، بی طرف و منصف مورد نقد و بررسی قرار گیرد.