گفت‌و‌گو >‌ محمد سرابی: شاید فیلم روانه شدن سیل از سد رودخانه‌ی دز را دیده باشید، همان‌که در شبکه‌های اجتماعی پخش شد. این فیلم هم‌زمان با انتشار خبر‌ نشست زمین در برخی نقاط کشور، پخش شد.

شايد تقارن اين دو رويداد، باعث شود كه اين پرسش، جدي‌تر خود را نشان بدهد كه چرا در یک جا آب، آن‌قدر زیاد شده که همه چیز را با خودش می‌برد و در جای دیگر آن‌قدر کم شده که تمام مخزن‌های زیرزمینی خالی شده‌اند.

به اين مناسبت و در جست‌وجوي پاسخ پرسش‌هايي از اين دست و دريافت اطلاعات درباره‌ي خطر‌هایی که محیط‌زیست ایران را تهدید می‌کند، پاي صحبت‌هاي مهندس محمد درویش، مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط‌زیست می‌نشينيم.

هرچند جواب‌های اين كارشناس باتجربه‌ي محيط‌زيست، نگران کننده‌ است اما با اين وصف، درویش تأکید می‌کند که اگر بتوانیم نسلی پرورش بدهیم که استاندارد‌های محیط زیست را درشمار ارزش‌های غیرقابل معامله‌ي زندگی خود بداند، دست به یک سرمایه‌گذاری مطمئن زده‌ايم.

 

 

  • اگر همین‌طوری جلو برویم 20 سال دیگر وقتی که نوجوان‌های امروزی در میانه‌ي سن بزرگ‌سالی قرار دارند طبیعت کشور ما چه‌طور می‌شود؟

آن‌موقع باید توی آلبوم‌ عکس‌های خانوادگی  که 20 سال قبل گرفته‌ایم به دنبال دریاچه‌ي زریوار، دریاچه‌ي پریشان، تالاب انزلی، پوشش گیاهی هیرکانی و درختان زاگرس باشیم.

دیگر چیزی از طبیعت امروزی ارسباران، هامون و جازموریان باقی نمانده ‌است و وقتی بخواهیم حیوانات را ببینیم باید توی اینترنت دنبال عکس‌های قدیمی آن‌ها بگردیم.

شاید تصاویر یوزپلنگ، میش‌مرغ یا گوزن زرد را ببینیم. اگر همین‌طوری پیش برویم وضعيت شهر‌های ما هم عوض می‌شود. 20 سال بعد به‌خاطر زیاد شدن ریز‌گرد‌ها و دود و انواع آلودگی، عابران پیاده به کسی که ماسک نزده باشد با تعجب نگاه می‌کنند.

منابع آبی ما سخت کاهش پیدا کرده و نشست زمین آن‌قدر زیاد شده که در جنوب تهران، مشهد، شیراز و کرمان بعضی از خانه‌ها ترک برداشته و خراب شده است.

ما آخرین نسلی هستیم که می‌توانیم رفتارمان را با طبیعت تغییر دهیم. باید وابستگی خودمان را به مصرف مستقیم آب و خاک کم کنیم. به جای آن به کسب و کار‌های سبز رونق بدهیم.

از انرژی‌های خورشیدی، بادی، زمین گرمایی و جذر و مدی استفاده کنیم. زمانی ایران از راه قرار گرفتن در مسیر جاده‌ي ابریشم درآمد زیادی داشت.

همین الآن هم بیش‌تر از 4000 کیلومتر مرز آبی داریم. ایران در کمربند خشکی جهان قرار دارد و باید منابع آبی را برای مصرف‌‌های مهم حفظ کند.

نباید در این کشور که متوسط تبخیر در سال، 2000 میلی‌متر و در بعضی ‌جا‌ها 4000 میلی‌متر است، با روش کرتی‌* مزرعه‌ها را آبیاری کنیم.

 

  • این روش از هزار سال قبل تا حالا تغییر نکرده، ولی حالا پروژه‌های بزرگ انتقال آب از دریای خزر و خلیج فارس هم مطرح مي‌شود.

 

اصلاً نباید آب را برای صنعت و کشاورزی از زمین بیرون بکشیم و از یک جا به جای دیگر ببریم. باید محصولی کاشته شود که با توانایی‌های زیست‌محیطی همان حوزه به نتیجه برسد.

هیچ کشوری بیش‌تر از ما انرژی خورشیدی دریافت نمی‌کند. فقط بخش‌هایی از استرالیا و عربستان به اندازه‌ي ما انرژي خورشيدي دریافت مي‌کنند. ولی هیچ کشوری بیش‌تر از ما دریافت نمی‌کند.

آلمان بیش از نیمی از انرژی مصرفی خودش را از انرژی‌های نو به دست می‌آورد. بیش‌ترین میزان دریافت تابش خورشید در جنوب آلمان است که تازه به اندازه‌ي استان گیلان ما هم نور نمی‌گیرد. حالا ترکیه هم در این مسیر حرکت می‌کند.

 

كوچ لك‌لك‌ها به درياچه‌ي زريوار/ عكس: دانا آذرياي(ايرنا)

 

  • پس چرا سد ساختن اين‌قدر در كشور ما رواج دارد؟

چون سود زیادی دارد. مثل دامداری و کشاورزی افسار گسیخته که با مصرف بی‌رویه‌ي آب و خاک باعث نابودی منابع ما شده است.

بزرگ‌ترین پروژه‌ي انتقال آب، 50 سال قبل برای استان اصفهان اتفاق افتاد که تونل‌های انتقال آب 1 و 2 کوهرنگ احداث شد. حالا باید ببینیم که این کار اصلاً چه‌قدر فایده داشته است. انتقال آب مثل داروي مسکن است و فقط درد را آرام می‌کند.

بعد از مدتی هم می‌بینیم که درد تبدیل به سرطان شده و نفوذ کرده است. یکی از موارد استفاده‌ی تونل‌های کوهرنگ این بود که آب را جابه‌جا کردند تا به کارخانه‌های استان اصفهان برسد.

ولی بعد از این همه سال حالا باز هم این کارخانه‌ها آب بیش‌تری می‌خواهند و تمام استان اصفهان تشنه شده است.

زاینده‌رود 800 میلیون متر مکعب آورده‌ي آب در سال دارد که با استفاده از این طرح‌های انتقال آب به 5/1 میلیارد متر مکعب رسیده است و تقریباً دو برابر شده.

حالا این آب هم کم است و آن‌قدر از چاه‌ها آب برداشت کرده‌اند که در پارک ملی کلاه قاضی جنوب، مورچه‌خورت شمال و همین‌طور شرق و غرب، زمین نشست کرده و خشک‌سالی شدید کانون‌های فرسایش بادی به‌وجود آورده
است.

به‌خاطر برداشت بیش از حد از چاه‌ها و تغییر دادن مسیر رودخانه‌ها، نشست در جنوب تهران، شیراز و کرمان هم دیده می‌شود.

 

  • کشاورزی را که نمی‌شود تعطیل کرد.

در کشور‌های پیشرفته کشاورزی مکانیزه شده است. در ایران متوسط برداشت گندم سه‌تُن از هر هکتار است و اگر کسی به 12تُن برسد جایزه می‌گیرد. در غرب کشور 300 کیلوگرم هم برداشت می‌کنیم.

اما در کشاورزی پیشرفته محصول برداشتی خیلی بیش‌تر از این‌ها است. ما به اندازه‌ي جاهايي كه كشاورزي مكانيزه دارند، آب و کود و سم مصرف می‌کنیم و تمام محیط‌زیست اطراف را تخریب می‌‌کنیم، ولي به اندازه‌ي آن‌ها سود نمی‌گیریم.

فرانسه یک‌سوم ایران مساحت دارد و با روش‌های جدید سه‌برابر ایران گندم تولید می‌کند. فقط در سه نقطه‌ي جیرفت، دشت‌مغان و گلپایگان این روش‌های جدید اجرا شده و موفق بوده است.

 

  • حالا از یک طرف دیگر به این خطر‌ها نگاه کنیم. اگر تخریب محیط زیست همین‌طور ادامه داشته باشد، کدام موجودات ایران بیش‌تر آسیب می‌بینند و چه موجوداتی در خطر نیستند؟

همه در معرض خطرند. در مرکز ایران جایی بود به نام حسین‌‌آباد میش‌مست که زمانی به دلیل حیات وحش متنوع و آب و هوای خوب، شکارگاه سلطنتی بود، الآن به‌دلیل خشک‌سالی به اسم حسین‌آباد موش‌مست معروف است. این اتفاق می‌تواند برای هرجایی بیفتد.

 

آبزيان درياچه‌ي زريوار / عكس: سايت ايران‌نما

 

  • موش‌ها؟ کلاغ‌ها؟

حتی حشرات هم منقرض می‌شوند. بعضی از حیوانات را هم خودمان مستقیم از بین می‌بریم. در ایران قانون مؤثري برای جلوگيري از آزارِ حیوانات نداریم، با اين‌که در آموزه‌های دینی ما خيلي بر این موضوع تأکید شده است و روایاتی داریم که مستقیم سفارش مي‌كنند كه با حیوانات مهربان باشيم.

در میراث تاریخی و باستانی ایران هم بار‌ها گفته شده که نباید هیچ «رونده» را آزار داد و گیاهان را خشک و آب را آلوده کرد. با اين همه، می‌بینید كم نيستند کسانی که با لاشه‌‌ي خونین حیوانی لبخند می‌زنند و عکس سلفی می‌اندازند و در شبکه‌های اجتماعی به‌عنوان نشان مردانگی منتشر می‌کنند.

 

  • فکر می‌کنید مشکل اصلی این بیگانگی با طبیعت چیست؟

آموزش و پرورش بزرگ‌ترین مشکل است که هیچ چیزی به جز چند شعار برای محیط‌زیست ندارد. آن هم در حالی که تا قبل از 12 سالگی نباید به بچه‌ها آموزش مستقیم داد و فقط باید آن‌ها را با طبیعت آشنا کرد.

وقتی کودک یک نهال بکارد یا مدتی در طبیعت گل بازی ‌کند و خودش بتواند زندگی حیوانات را ببیند و آن‌ها را لمس کند، حتماً به حفظ حیات ‌‌‌آن‌ها علاقه‌مند می‌شود.

نتیجه‌ي این روش ‌که بچه‌ها در کلاس‌های بسته مجبور به حفظ کتاب‌ها شوند، این است که «فیتیله فردا تعطیله» زمستان سال قبل موقعی که آلودگی هوای تهران شدید شده بود و مدارس تعطیل شدند من در دانشگاه شهید بهشتی سخنرانی كردم.

دانشجویانی که به جلسه آمده بودند اصطلاحاً رتبه‌های یک‌رقمی کنکور بودند، ولی همه شکایت داشتند که چرا وقتی بچه‌ مدرسه‌ای‌ها تعطیل‌اند، آن‌ها باید سر کار بیایند.

می‌‌گفتند مگر آن‌ها شش و ما آبشش داریم که وقتی مدرسه‌ها را تعطیل کرده‌اند، دانشگاه‌ها بازند. همین برای من کافی بود که بخواهم نتیجه بگیرم عاشق علم‌آموزی نیستند و با مطالعه میانه‌ای ندارند. تحصیلات عالی هم برای بعضی از دانشجویان فقط یک جور «پرستیژ» است نه علاقه به علم.

 

  • درست است که ساختمان‌های بلند هم باعث خراب شدن هوای شهر‌ها شده‌اند؟

بله، در تهران یا اصفهان که میانگین سرعت باد کمتر از 5 متر بر ثانیه است ساختن بنا‌های بلند به حرکت درست هوا در شهر‌ لطمه می‌زند. الآن منطقه‌ي 22 تهران که درست در مسیر ورود هوا قرار دارد شبیه یک کارگاه ساختمانی بزرگ است و برج‌های آن جلو حرکت هوا را می‌‌گیرند.

در تهران هفت رود- دره داشتیم که به‌خاطر ساختن بزرگ‌‌راه‌های حکیم و نیایش در قسمت‌هایی تخریب و پر شدند. رودخانه‌هایی که مسیر حرکت هوای خنک کوهستان بودند.

به جای چند طبقه کردن بزرگ‌راه‌ها باید در معابر، راهی برای رفت‌و‌آمد درست دوچرخه‌ها بسازیم. الآن توی شهر آدم‌های پولدار با خودرو شاسی بلندِ گران‌قیمت که برای محیط خارج از شهر طراحی شده رفت‌و‌آمد می‌کنند.

در بعضی از کشور‌ها اگر کسی یک خودور مخصوص حرکت در جاده بخرد و با آن سرکار برود بقیه او را مسخره می‌کنند، حتی اگر پولدار باشد.

در چند شهر‌ اروپایی تا چند سال آینده تردد خودرو‌های بنزینی ممنوع خواهد شد و بعضی از خیابان‌ها هم كلاً به روی حرکت خودرو‌ها بسته شده است. می‌دانید که 35 درصد مردم کشور و 45 درصد ساکنان تهران اضافه وزن دارند که یک دلیل آن، کم تحرکی است.

* در روش آبياري کرتی، جریان آب از راه جوی‌های کوچک در مزرعه پخش می‌شود.

 

تالاب انزلي/ عكس: سايت ايران‌نما

 

  • وقتي آب قنات كم شد

پدرم نظامی بود و دائم مأموریت داشت که در نقاط گوناگون کشور خدمت کند. در دوران کودکی در شهر‌های متفاوتی از ارومیه گرفته تا خرمشهر زندگی‌ کرده‌ام و با این‌که در فلکه‌ي دوم نیروی‌ هوایی تهران به دنیا آمدم، همه‌ي ایران را این‌طوری شناختم.

توی خانه‌مان باغچه‌‌ای داشتم و با بیلچه‌ي کوچکی جوي درست می‌‌کردم و آب را در آن هدایت می‌کردم. حشرات زیادی را هم کشف کرده بودم. بزرگ‌تر که شدم به مزرعه‌ي پدربزرگم بین سلفچگان و قم می‌رفتم که بزرگ بود و 66 هکتار مساحت داشت.

خرگوش‌ هم زیاد داشت که خیلی آرزو داشتم بتوانم پوستشان را لمس کنم، ولی هیچ‌وقت نشد، چون تا نزدیک می‌شدم فرار می‌‌کردند.

به پدربزرگم «بابا گله» می‌گفتیم. یک بار دیدم که آب قنات کم شده است. می‌دانستم که این قنات از سمت روستای حسین‌آباد می‌آید. رفتم و به بابا گله گفتم توی حسین‌آباد چاه زده‌اند و آب قنات ما کم شده است. شاید به‌خاطر همین اتفاقات بود که در دانشگاه اولین انتخابم مرتع و آبخیز‌داری شد.

 

عكس‌ها: مهبد فروزان

 

  • پنج مشكل بزرگ محيط‌زيستي

از محمد درویش مي‌خواهيم پنج مشکل بزرگ زیست‌محیطی ایران را به ترتیب اهمیت برای ما فهرست کند و او از این‌ها نام مي‌برد:

 1. بدترین اتفاقی که دارد در ایران می‌افتد، فرسایش خاک است. تشکيل یک لایه‌ي یک سانتی‌متریِ خاک، حداقل 200 سال و حداکثر 1000 سال طول می‌کشد. ما سه برابر آسیا فرسایش خاک داریم که بالاترین رکورد جهانی است.

هرتن خاک 28 دلار ارزش‌گذاری شده است. الآن میانگین فرسایش خاکی ایران از دو میلیارد تن تا 4/6 میلیارد تن است که می‌شود حداقل 56 میلیاد دلار. یعنی چهار برابر پول نفتی که هرسال استخراج و صادر می‌کنیم.

 2. نشست زمین آخرین مرحله‌ي بیابان‌زایی است. وقتی آب از بین لایه‌های آبدار زیر زمین خارج شود این لایه‌ها فشرده می‌شود و دیگر جای خالی بین سنگ‌های آن‌ها وجود ندارد که بتواند دوباره آب را ذخیره کند.

روی این زمین اگر باران شدید هم ببارد دیگر آب جذب نمی‌شود و به‌صورت سیل در می‌آید. در اروپا اگر زمین بر اثر فشرده شدن فقط چهار میلی‌متر پایین برود، اعلام بحران می‌شود و تمام امکانات را برای جلوگیری از بیش‌تر شدن مشکل به‌کار می‌گیرند.

در اطراف پایتخت در شهر ری، نشست زمین به 36 سانتی‌متر رسیده و در منطقه‌ي بین فسا و جهرم فروکش زمین از نیم متر هم گذشته است.

 3 . کمبود آبِ شیرین

 4. تنوع زیستی

 5. پنجمي که به نظر من از همه مهم‌تر است، بی‌تفاوتیِ عمومی به تهدیدات محیط‌ِزیستی است.