حواس آنها آنقدر جمع است که حتی حساب و کتاب اکسیژن مورد نیاز تو و دوستانت را هم دارند!
برای شروع دوستی، بد نیست تو هم اسم و زبان این مهربانهای سبز را یاد بگیری. یادگرفتن زبان درختی اصلاً کار سختی نیست، درختها با برگ، تنه، گل و میوهشان حرف میزنند.
دوست این شمارهي هفتهنامهي دوچرخه، درخت «چنار» است.
اگر به تنهی درخت چنار دست بکشی متوجه میشوی که بعضی قسمتهای آن نرم و بعضی از قسمتهایش زبر است. بهعلت وجود مادهای بهنام «رتیدوم» هرسال مقداری از پوست چنار از درخت جدا میشود.
قسمتهای نرمِ تنه، پوست زیرین و تازهي درخت است و قسمتهای زبر، همان پوست قدیمی است که شبیه گِل ترک خورده است.
گفته ميشود كه در قدیم این درخت نماد سلطنت بهشمار ميآمده و نقل است كه پادشاهان هخامنشی چنار زريني را توی اتاق خوابشان میگذاشتند.
در زبان درختی، فهمیدن لهجهي برگی از لهجهی تنهای آسانتر است. البته برگ بعضی از درختها مثل چنار، فقط هفت، هشت ماه از سال حرف میزند.
از شروع بهار تا اواسط پاییز. برگها در مدت حیات، مشغول فتوسنتز، تنفس و بهطور کلی مشغول تصفیهی هوا هستند. آنها آنقدر کار میکنند و حرف میزنند که دست آخر از ساقه غش میکنند روی زمین!
«گرد، پشمالو، قهوهای» نه، اصلاً دربارهي یک جوجهتیغی با تیغهای نرم صحبت نمیکنم! اینها مشخصات میوهی چنارند که در اواخر پاییز میرسند. میوهها با دم بلندی از شاخه آویزان میشوند.
دربارهي قدیمیترین چنار جهان و ايران هم گفتههاي متنوعي هست؛ يكي، از چناري با عمر بيش از 1150سال در روستایی در خراسان شمالی سخن ميگويد كه قد آن حدود 21 متر است و روايتي ديگر از چناري 1700 ساله در آذربايجانشرقي نام ميبرد.
چنار فقط اسم یک درخت نیست. این درخت آنقدر با زندگی مردم عجین شده است که بعضیها اسم محل زندگیشان را چنار گذاشتهاند. مثلاً در استانهای اصفهان، فارس، همدان، لرستان و... روستاهایی به نام چنار وجود دارد.