اين جنايت شامگاه شنبه هفته گذشته در شهرك شهيدباهنر مشهد رخ داد و عاملان آن در كمتر از يك هفته با تيزهوشي قاضي پرونده شناسايي و دستگير شدند. دراين حادثه زني 38ساله به همراه 2دختر 3 و 6 سالهاش به نامهاي نجمه و نغمه هدف حملهاي خونين و وحشيانه قرار گرفته بودند و كسي نميدانست كه عامل جنايت كيست. وقتي مأموران پليس و قاضي سيدجواد حسيني، بازپرس جنايي مشهد در جريان ماجرا قرار گرفتند راهي محل حادثه شدند و تحقيقات آغاز شد. زن جوان با ضربات تبر به قتل رسيده بود و دخترانش هدف ضربات چاقو قرار گرفته بودند اما با اين حال دختربچه 6ساله بهنام نغمه هنوز نفس ميكشيد كه او هم پس از انتقال به بيمارستان جانش را از دست داد.
تحقيقات در ابتدا بهگونهاي پيش رفت كه احتمال ميرفت پدر خانواده عامل اين جنايت است. به همين دليل او بازداشت شد اما در جريان تحقيقات مدعي شد كه بيگناه است و در زمان حادثه در خانه نبوده است. زماني كه تيم تحقيق در محل جنايت سرگرم بررسيهاي تخصصي بود، قاضي حسيني به فرد ديگري هم مظنون شد. او كه احمد نام داشت، خواهرزاده مقتول(زن جوان)بود كه پس از اطلاع از جنايت خودش را به محل حادثه رسانده بود.
رفتار مشكوك احمد باعث ظن قاضي شد و او به مأموران دستور داد كه اين مرد را زيرنظر بگيرند. درحاليكه تحقيقات در اين پرونده ادامه داشت، مأموران متوجه ارتباط مرموز احمد با 3نفر از بستگانش شدند و درنهايت معلوم شد كه احمد در اين جنايت نقش دارد. به اين ترتيب او دستگير شد و در بازجوييها اعتراف كرد كه عامل اصلي جنايت پسر مقتول به نام افشين است و 2نفر ديگر به نامهاي سهراب و حمزه نيز با او همدست بودند. با اطلاعاتي كه از احمد بهدست آمد، افشين و سهراب نيز بازداشت شدند و در نهايت حمزه كه به روستايي در مرز افغانستان گريخته بود، عصر پنجشنبه بازداشت و به اين ترتيب راز اين جنايت فاش شد.
حالا و با اعترافات متهمان مشخص شده كه متهم اصلي كسي نيست جز پسر 20ساله مقتول به نام افشين. او در بازجوييها گفت: «وقتي 8سالم بود و پدرم به زندان افتاده بود، مادرم از او غيابي طلاق گرفت و من و خواهر و 2برادر ديگرم را ترك كرد. مادرم با پدرم اختلاف سني زيادي داشت و وقتي مادرم دختري نوجوان بوده، به اجبار با پدرم ازدواج كرده بود. براي همين بالاخره از او طلاق گرفت و سند خانهاي را كه مهريهاش بود برداشت و رفت و مدتي بعد هم باخبر شديم كه با يكي از اقوامش ازدواج كرده است.
سالها گذشت و پدرم آزاد شد. در اين مدت كينهاي كه پدرم از مادرم داشت به من هم سرايت كرده بود و از او كينه به دل داشتم تا اينكه خواهرم مدتي قبل فوت كرد. ما تصور ميكرديم خواهرم بهخاطر ناراحتي و غمي كه از رفتن مادرم داشت، در نهايت تصميم گرفته به زندگي خودش پايان دهد. براي همين مادرم را در مرگ او مقصر ميدانستيم.»
افشين كه نقشه قتل مادرش را كشيده بود، اين نقشه را با دامادشان احمد 23ساله، و برادرخواندهاش حمزه 21ساله و پسرعمويش سهراب 22ساله مطرح كرد و همگي براي اجراي آن همدست شدند. اعترافات متهمان نشان ميدهد كه روز حادثه افشين با خريد يك تبر و جاسازي آن در كولهپشتياش به همراه حمزه و سهراب در خياباني در نزديكي خانه قربانيان كمين ميكنند و احمد كه خواهرزاده زن جوان بود، به مقابل خانه آنها ميرود، زنگ در را ميزند و وارد ميشود تا اوضاع خانه را بررسي كند.
احمد در بازجوييها گفت: وقتي وارد خانه شدم، نجمه و نغمه در حياط خانه بازي ميكردند. خالهام پس از ازدواج دومش آنها را به دنيا آورده بود. وقتي ديدم شوهرخالهام نيست، تلفني به افشين خبر دادم. لحظاتي بعد افشين و حمزه و سهراب هم وارد خانه شدند. حمزه و سهراب داخل حياط بودند. افشين وارد خانه شد. خالهام ابتدا او را نشناخت. وقتي پرسيد كه آنجا چه كار ميكند، افشين گفت كه پسرش است.
خالهام با ديدن او فكر كرد كه براي گرفتن سند خانهاي آمده كه مهريهاش است. براي همين گفت كه سند خانه را به او ميدهد. بعد به داخل اتاقخواب رفت كه سند را بياورد. افشين هم پشت سرش رفت و با تبر او را به قتل رساند. همان موقع بود كه نغمه وارد خانه شد و با ديدن خون فرار كرد. اما در حياط خانه، حمزه با چاقو به نجمه و نغمه حمله كرد و هر دوي آنها را به قتل رساند. پس از جنايت همگي از آنجا فرار كرديم و افشين كه سند خانه را هم با خود آورده بود، تبر را روي پشتبام خانه يكي از همسايهها انداخت و بعد همگي از هم جدا شديم تا اينكه همهچيز لو رفت.با اعترافات عاملان جنايت قاضي براي آنها قرار بازداشت صادر كرد و تحقيقات تكميلي در اين پرونده ادامه دارد.