مقدمة چاپ یازدهم را بخوانيد:
انقلابها تاریخ را به قبل و بعد از خودشان تقسیم میکنند و میل به فراموش کردن گذشته دارند. اما بعد از وقوعشان، ناگاه نگاههایی به دلایل گوناگون متوجه گذشته میشوند تا بالا و پست جهان پیشین را بازنگرند و به سنجش درآورند. چاپ و نشر وسیع کتابهای تاریخی در سه دهة اخیر و استقبال گسترده از آنها زاییدة چنین جریان غیرقابل اجتنابی است.
کتاب تاریخ سینمای ایران (از آغاز تا 1357) هم محصول وضعیت یاد شده است. سینمای پیش از انقلاب ایران، جز انگشتشمار فیلمهایی معتبر و با ارزش، در کلیت کارنامهای قابل دفاع نداشت و ندارد، بنابراین از چشم انقلابیون آن سالها پست بود و دورانداختنی. اما کمترین زیانِ محو کردن آثار و اعمال گذشتگان، بازگشت آرام جهان کهنه و برقراری مناسباتیست که نسلهایی علیه آن شوریدهاند. مشکل دیگری که زدودنهای شتابزده میآفریند، خلل در تداوم طبیعی تاریخ یک ملت است که بیشک انباشته از فراز و نشیب و زشت و زیباست، اما به هر حال ـ دوست داشته باشیم یا نه ـ چراغ راه آینده است. گذر زمان ناگزیر با فراموشی و خاموشی همراه است و اگر فراز و نشیبهای دوران در جریدة صحیح و صادقی ثبت نشود، زشتیها و زیباییها به هم میآمیزند و باعث خلق دنیایی آشفته و ناعادلانه میشوند. نگارش این کتاب در آغاز دهة هزاروسیصدوشصت کوششی بود برای مقابله با گزند زمانه و جلوگیری از محو شدن رویدادها و واقعیتهایی که همراه با ماهیت و جلوه و رنگشان، بنای سینمای ایران قبل از انقلاب را ایجاد کردند؛ بنایی ناموزون اما همچنان پابرجا.
تصور نمیکردم این کتاب به چاپ چهارم و پنجم برسد، چه آنکه به چاپ یازدهم برسد. از میان بیش از 2800 کتاب سینمایی که از سال 1306 تا کنون منتشر شده (95درصدشان بعد از انقلاب منتشر شدهاند)، جز چند فیلمنامه از بهرام بیضایی و محسن مخملباف، چهلپنجاه کتاب به چاپ دوم و سوم رسیدهاند. استقبال از تاریخ سینمای ایران بیش از آنكه نشانة اهمیت و ارزندگی آن باشد، بیانگر توجه مردم به سینمای ایران و گذشتة آن است، خاصه آنكه جمعی از دستاندرکارانش بعد از انقلاب طرد شدند یا در حاشیه قرار گرفتند. اولین چاپ کتاب ـ بعد از سه سال تحقیق و نگارش ـ پاییز 1363 در 8800 نسخه منتشر و در کمتر از دو سال نایاب شد. از 1365 تا 1384 کتاب ده بار دیگر با تیراژی حدود 000/38 نسخه تجدید چاپ شد. با آنكه بعد از چاپ اول هر اثری، چاپهای بعدی ـ به قاعده ـ نیاز به دریافت مجوز ندارند، سیاست وزارت ارشاد در دورههایی چنین بود که کتاب باید برای تجدید چاپ، دوباره بازبینی شود و مجوز دریافت کند. با آنكه کتاب در دورة وزارت وزیرانی که هر کدام نگاهی متفاوت به عرصة فرهنگ داشتند، منتشر شده بود، اجازة چاپ نهم آن در بهار 1376 مشروط به حذف 43 عکس و بخشهایی از مطلبهای فصل اول شد. چند بار به وزارت ارشاد رفتم تا متقاعدشان کنم که چنین ممیزیای نهتنها غلط، که از بسیاری جهات زیانبار است، تا بالأخره پذیرفتند.
کتابهای «تاریخ»، گزارش و تفسیر زیباییها و زشتیهای نیز هستند؛ حذف هر کدامشان میدان دادن به ابهام و آشفتگی و گسترش جعلیات است.
امروزه دربارة سینمای ایران و گذشتهاش پژوهشهای بسیاری وجود دارد. اما این کتاب در زمانهای تألیف شد که منبع و مأخذ کم بود و پرسشها بسیار. لذا کار دشوار بود و مسیر کورهراهی سختگذر. با این حال بعد از گذشت 31 سال از نخستین چاپ این کتاب، در بازنگری، چارچوب و ساختار آن را پابرجا و پذیرفتنی یافتم. بسیاری از بخشهای کتاب با گذشت سه دهه هنوز در نوع خود تازهاند و متأسفانه بعدها نیز کمتر به آنها پرداخته شده است؛ بخشهایی چون «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان»، «تلویزیون»، «سینمای آماتور»، «فیلمنامه»، «سیاهیلشکر»، «اقتصاد»، «نوشتههای سینمایی» و از این قبیل. این کوچکترین دلیلی بود که وقتی مدیر نشر نظر برای چاپ یازدهم پیشنهاد کرد تازههایی را به کتاب بیفزایم، از آن سر باز زدم. اول به این دلیل که آن قدر مطلب و نکته برای افزودن وجود دارد که اضافهکردنشان به این پیکر، اثر دیگری پدید میآورد و «تاریخ» دیگری میشد. دوم، حجم کتاب چند برابر میشد و لاجرم قیمت آن افزایش و خواهان و خوانندهاش کاهش مییافت. به این ترتیب کتاب از سطح وسیع عموم به سطح بستهتر خواص راه مییافت، در حالی که از آغاز، هدفم تألیف کتابی بود برای هر قشر و دستهای که دوست دارد اطلاعات عمومی بیشتری دربارة سینمای ایران و گذشتهاش کسب کند. سوم، در فاصلة چاپ اول تا یازدهم، در مقدمة کتابهای سینمایی دیگرم همچون «فرهنگ فیلمهای کودکان و نوجوانان»، «فرهنگ فیلمهای مستند سینمای ایران»، «فرهنگ فیلمهای کوتاه» و «صد سال اعلان و پوستر فیلم در ایران» بخشهایی دیگر از تاریخ سینمای ایران را که مربوط به همان مبحث بوده، مفصلتر آوردهام. با این حال برای چاپ یازدهم، نُه ماه صرف ویرایش دوبارة کتاب شد؛ واژهها و کلمههای تازه جایگزین واژهها و کلمههایی شد که در سه دهة اخیر کهنه و منسوخ شدهاند؛ تاریخ تولید و نمایش فیلمها دقیقتر شد، نام و نشان استودیوهای فیلمسازی و دوبله از هم جدا و فهرست اسامی استودیوها و دوبلورها و آثارشان تکمیل شد و... در آخرین ویرایش و پالایش با افزودن عکسهایی تازه و حذف تعدادی از عکسهایی که سندیت کمتری داشتند، کتاب چهرة تازهای یافت.
قدمی که 31 سال پیش در این راه برداشتهام، بیشوکم سبب برداشتن گامهای دیگری شد. علاقهمندان به سینمای ایران ـ بهویژه دانشجویان رشتههای هنر و سینما ـ در کشورهای مختلف بخشهایی از این کتاب را به زبانهای انگلیسی، فرانسه، آلمانی، ایتالیایی، روسی و غیره ترجمه کردهاند؛ چه به صورت کتاب و کتابچه و چه به عنوان بخشی از پایاننامههای دانشگاهیشان. در ایران به عنوان یکی از کتابهای درسی دانشجویان رشتة سینما منبع تحقیقاتی بوده و هر سال در کنکور سراسری رشتة هنر، سؤالهایی از آن در پرسشها آمده است. در سطحی نامحسوس اما مؤثرتر، افرادی را علاقهمند به تحقیق در این زمینه کرده و باعث تألیف کتابهای دیگری شده است. رونقی که این کتاب در حد و سهم خود به نشر کتابهای سینمایی داد، باعث شد ناشران با علاقة بیشتری به چاپ کتابهای سینمایی بپردازند. پیش از چاپ اول این کتاب، تعداد کتابهای سینمایی منتشرشده انگشتشمار بود، ولی امروز در ویترین هر کتابفروشی و قفسة هر کتابخانهای چندین عنوان سینمایی به چشم میخورد که خیلی از آنها در سالهای اخیر تولید شدهاند.
چند سال پس از چاپ این کتاب، بسیاری سراغ جلد بعدی ـ تاریخ سینمای بعد از انقلاب ـ را گرفتند: «نوشتهای؟ مینویسی؟ کی منتشر میشود؟...» پاسخم این بوده و هست که چیزهایی گرد آوردهام، فیشهایی برداشتهام، یادداشتهایی نوشته و مطالبی فراهم کردهام، اما قصد تدوین و تألیفشان را فعلاً ندارم. معتقدم «تاریخ» باید بگذرد تا «تاریخ» تألیف شود؛ تاریخی که آینة واقعنمای زمانهاش باشد.
این روزها - در آستانة 120سالگياش - میگویند سینمای ایران مرده است. سینمایی که در تاریخ این سرزمین ریشههای ستبر و عمیق و دیرین دارد، هرگز نمیمیرد.
- مسعود مهرابی، 8 آذر 1394