اين جنايت كه اوايل خردادماه در شهرك باهنر مشهد رخ داد آنقدر هولناك بود كه به گفته بازپرس جنايي مشهد:«تا حالا با قتلي كه اين همه خشونت در آن بهكار رفته باشد، روبهرو نشده بودم.» جنايت در خانهاي ويلايي و كوچك در خيابان حر41رقم خورد و در جريان آن زني جوان و 2 دختر 3و 6سالهاش بيرحمانه به قتل رسيدند. عجيبتر اينكه قاتلان افرادي آشنا بودند و يكي از آنها پسر زن جوان به نام افشين بود كه بهخاطر كينهاي كه از مادرش به دل داشت، شامگاه خرداد به همراه برادرخواندهاش به نام حمزه، دامادشان و پسرعمويش قدم به خانه مادرش گذاشتند و اين زن و بچههايش را قرباني كينهاي قديمي كردند.
قاتلان اما برخلاف اينكه هيچ سرنخي از خود به جا نگذاشته بودند، با هوشياري سيدجواد حسيني، بازپرس ويژه قتل مشهد خيلي زود رديابي و دستگير شدند و در تحقيقات به جنايت هولناك اعتراف كردند.آنها صبح ديروز تحت تدابير شديد امنيتي به محل حادثه منتقل شدند تا صحنه قتلهايي را كه مرتكب شده بودند بازسازي كنند. در اين ميان افشين و حمزه، متهمان اصلي پرونده، كاملا خونسرد بودند.
افشين درحاليكه نشان ميداد چطور وارد خانه مادرش شده بود، گفت: مادرم 8سال پيش، وقتي پدرم در زندان بود غيابي طلاق گرفت و من، خواهرم و برادرهايم را ترك كرد. او مدتي بعد با فرد ديگري ازدواج كرد و از او صاحب 2دختر شد. در همه اين مدت بهخاطر زخمزبانهايي كه از اطرافيان ميشنيدم از او كينه داشتم. كينهام وقتي بيشتر شد كه خواهرم فوت شد و من مادرم را در مرگ او مقصر ميدانستم. براي همين تصميم به قتل او گرفتم. از قبل يك تبر خريدم. نقشهام را با شوهرخواهرم احمد و برادرخواندهام حمزه و پسرعمويم سهراب در ميان گذاشتم.
شب حادثه وقتي وارد خانه شديم، شوهر مادرم آنجا نبود. البته تصميم داشتيم كه اگر او سررسيد، وي را هم به قتل برسانيم. اول احمد وارد خانه شد و وقتي ديد مادرم و بچههايش تنها هستند، در را باز گذاشت و ما هم وارد شديم. مادرم با ديدن من پرسيد براي چه آمدهاي؟ بعد هم به طرف اتاق خواب رفت. همان موقع تبر را درآوردم و به طرفش حمله كردم. سهراب و حمزه داخل حياط بچهها را نگه داشته بودند. مادرم قصد مقاومت داشت اما من كار را تمام كردم.
در همين هنگام قاضي از او پرسيد: چرا اين همه خشونت به خرج دادي؟ چطور دلت آمد؟ و افشين جواب داد: اتفاق افتاد ديگر. قاضي پرسيد: پشيماني؟ و وقتي با جواب مثبت افشين روبهرو شد، گفت: اگر پشيماني چطور اينقدر خونسرد هستي و حتي در بازداشتگاه ميخنديديد؟ كه پسر جوان جوابي براي گفتن نداشت. پس از او حمزه ماجرا را شرح داد. او گفت: وقتي افشين مادرش را به قتل رساند، دختر بزرگ مقتول متوجه شد و ميخواست فرار كند. او را گرفتم و ابتدا خواهر كوچكترش را مقابل چشمان او با چاقو به قتل رساندم و بعد هم دختربچه 6ساله را قرباني كردم. در آن زمان سهراب حالش بد شد و همگي از خانه خارج شديم و چاقو و تبر را روي پشت بام همسايهها انداختيم اما ظرف چند روز همگي دستگير شديم.
بازسازي صحنه اين جنايت هولناك در حالي انجام شد كه عده زيادي از مردم عصباني مشهد نيز در نزديكي محل حادثه تجمع كرده بودند و از پليس و قاضي پرونده بهخاطر دستگيري جانيان تشكر ميكردند. با پايان يافتن اظهارات متهمان، در نهايت قاضي حسيني دستور انتقال افشين و حمزه را به پزشكي قانوني براي بررسي سلامت رواني آنها صادر كرد و پس از تكميل تحقيقات، پرونده با صدور كيفرخواست به دادگاه كيفري شماره يك استان فرستاده خواهد شد.