وقوع سالهاي خشك، سيلابها، يخبندانها و پديدههاي جوي ديگر، تأثير انكارناپذيري بر اين سهمولفه حياتي دارد. اهميت بررسي تأثيرات جهاني اقليم و توجه جهاني به اين پديده نيز نشانگر توجه محققان و صاحبنظران به اين مسئله است. در حقيقت آنچه تغييرات اقليمي را به بخشي فراتر از حيطه يك دانش تخصصي تبديل كرده و اهميت آن را تا حد «ديپلماسي اقليم» براي كشورهاي جهان ارتقا داده، نقش بيبديل اقليم در پيوند آب، غذا و انرژي است. تجربه مشاهده پديده اقليمي«النينو» و خواهر تني آن «لانينا» در دههاي اخير، بحث پيشبينيپذيربودن شرايط اقليمي-آبي جهان در شرايط خاص را به موضوعي اساسي تبديل كرده تا حدي كه بهنظر ميرسد در آتيه نزديك، پايش و آگاهي از اثرات اين پديدهها نيز جزو لاينفكي از ديپلماسي اقليمي كشورها را شكل خواهد داد. گزارشهاي اخير سازمانهاي جهاني (نظير سازمان خوار و بار جهاني- فائو) اثرپذيري نوسانات اقليمي نشاتگرفته از پديده النينو را تقريبا جهاني دانسته و بدون درنظر گرفتن منطقه جغرافيايي خاصي اثرات اين پديده را براي اغلب كشورهاي جهان به بحث و بررسي گذاشتهاند.
گزارشهاي متعددي درخصوص فوايد اقتصادي پيشبينيها وجود دارد كه بخشهاي عمدهاي از آن معطوف به شرايط حاصل از پايش و پيشبيني سيگنالهاي اقليمي دور پيوند است. سيگنالهاي اقليمي دور پيوند اطلاعات حاصل از تغييرات فشار يا دماي سطح آب درياها (اقيانوسها) و اتمسفر هستند. اين سيگنالها پديدههاي اقليمي را به صورت زودهنگام حتي در مناطقي فراتر از محل اندازهگيري پيشبيني ميكنند. تجربه وقوع يك ابر النينو (Super Elnino) در سال آبي جاري كه در آستانه ورود به فصل انتهايي آن هستيم، نمونه بارزي از لزوم توجه به مبحث فوق در دنياي امروزه را نشان ميدهد. بحث بر سر اثرگذاري سيگنالهاي اقليمي بر بارشهاي كشور بخشي از تجربه سالي بود كه پشت سر گذاشتيم و با وجود اختلاف نظرهايي كه بعضا درخصوص اطمينان و اتكا به پيشبينيهاي اين سال ميشد، نتايج مثبت و منفي بارشها و روانابهاي امسال را تجربه كرديم. بهنظر ميرسد كه در كشور ما نيز قابليت پيشبينيپذيري اين پديدهها ميتواند واجد ارزشهاي اقتصادي قابلتوجهي باشد.
به شرطي كه شرايط منطقهاي و سيگنالهاي مناسب براي پايش وضعيت اقليمي، شناسايي و پايش شوند. برنامهريزيهاي نزديك به واقعيت براي تخصيص منابع آب بهويژه منابع آب كشاورزي، تغيير رويكرد در كشتهاي غالب با نگاه به نوسانات سالانه بارندگي و تخصيص آب، برنامهريزي توليد انرژي بهويژه آنجايي كه به انرژي برقابي مرتبط ميشود، آمادگي مقابله با پديدههاي سيلاب و خشكسالي و افزايش حساسيتها و توان تطابق با آنها، جملگي حاوي ارزشهاي اقتصادي آشكاري هستند كه به مدد انجام پيشبينيها حاصل خواهد شد. از سوي ديگر چنانچه مرزهاي تبادلات آبي را فراتر از مرزهاي فيزيكي، در قالب مرزهاي تبادل آب مجازي (آب مصرف شده براي يك كالا كه در قالب واردات يا صادرات يك منطقه بهصورت مجازي تبادل ميشود) تصور كنيم، اهميت و ضرورت اين نگرش جديد تا حد تصميمات بازرگاني واردات و صادرات، بهويژه در حيطه محصولات كشاورزي، افزايش مييابد.
از سوي ديگر، ايجاد حس اعتماد اجتماعي درخصوص قابليت اتكا به نشانههاي اقليمي ترسالي و خشكسالي و نوسانات طبيعي آنها، سرمايه اجتماعي غيرقابل انكاري دارد كه بيشك در به كارگيري راهكارهاي غيرسازهاي متكي به ارتباط جوامع انساني و منابع ذيقيمت آبي مؤثر خواهد بود. بديهي است در فضاي پذيرش اجتماعي محدوديتهاي آبي بهويژه در شرايطي كه خشكساليهاي طبيعي حاكم است، رفتار مناسب صرفه جويانه و انتظار از بهكارگيري راهكارهاي معقول درخصوص بهرهبرداري كمتر از كالاي كم و گران آب، آسانتر تحقق مييابد. البته بايد توجه داشت كه افزايش ارزش اقتصادي پيشبينيهاي اقليمي- آبي يا بهتر بگوييم ارزش اقتصادي- اجتماعي پيشبينيها، حاصل همافزايي برنامهريزي مناسب از يك سو و از سوي ديگر افزايش آگاهي از آينده، بهواسطه افزايش دقت پيشبينيها است. نكته مهم، درس آموختن از تجربههاي پشت سر گذاشته و عزمي جزم براي بهكارگيري اين شيوههاي نوين در برنامهريزيها و مديريت منابع است.