حالا پس از گذشت 27سال و در ايام رحلت روحالله، ميخواهيم نگاهي بيندازيم به انديشه امام(ره) در زمينه اقتصاد ملي و فعاليتهايي كه از نظر ايشان بايد براي پيشرفت و بهبود كشور در زمينه اقتصاد انجام داد؛ موضوعي كه هنوز هم، سال به سال از طرف رهبر انقلاب مطرح ميشود تا اقتصادي پويا و مقاوم داشته باشيم.
- بهدنبال جايگزيني صحيح باشيم
واقعيت اين است كه از نظر امام(ره)، اصولا در اسلام، «اقتصاد» هدف نيست؛ وسيله و ابزاري براي تكامل معنوي جامعه است اما پياده كردن اين نظام اقتصادي اسلامي بهعهده علما و محققان و كارشناسان مسلمان و متعهد است؛ آنقدر كه بايد اولا نظام اقتصادي اسلام را مطابق شرايط روز تدوين كنند و بعد از آن هم طرحها و برنامههايي براي تحقق آن ارائه بدهند. مثلا چيزي كه بيشتر و قبل از همه موضوعات، امام(ره) روي آن تأكيد داشتند، پايدار بودن اين نظام اقتصادي، بر موازين شرعي است. آنقدر كه بهدنبال جايگزين كردن يك نظام اقتصادي جديد با رعايت اين شرايط به جاي نظام ناصحيح حاكم بر كل جهان اسلام بودند؛ «مشروعبودن معنايش اين است كه روي موازين شرعي باشد، ربا در كار نباشد. مالكيت درصورتي كه مشروع باشد و روي موازين باشد، محترم است و مالكيت غيرمشروع محترم نيست؛ اين برعهده علماي اسلام و محققين و كارشناسان اسلامي است كه براي جايگزين كردن سيستم ناصحيح اقتصاد حاكم بر جهان اسلام، طرحها و برنامههاي سازنده و دربرگيرنده منافع محرومان و پابرهنهها را ارائه دهند و جهان مستضعفين و مسلمين را از تنگنا و فقر معيشت بيرون بياورند».
(صحيفه امام، ج 10، ص 476) (صحيفه امام، ج 20، صص 128و 129)
- همه همكاري اقتصادي داشته باشيم
شايد بشود گفت بزرگترين عاملي كه باعث پيشبرد اهداف اقتصادي كشور ميشود، منفعل نبودن قشر ضعيفتر جامعه است. اين موضوع آنقدر پررنگ بوده كه امامخميني(ره) بر اين امتياز و برتري نداشتن ثروتمندان در جامعه تأكيد بسياري كردهاند؛ «مسلما اين حقيقت كه صاحبان مال و منال در حكومت اسلامي هيچ امتياز و برترياي از اين جهت بر فقرا ندارند و ابدا اولويتي به آنان تعلق نخواهد گرفت، راه شكوفايي و پرورش استعدادهاي سركوب شده پابرهنگان را فراهم ميكند». امام(ره) حتي در اينباره تذكر دادهاند كه «ثروتمندان هرگز بهخاطر تمكن مالي خود نبايد در حكومت و حكمرانان و ادارهكنندگان كشور اسلامي نفوذ كنند و مال و ثروت خودشان را بهانه فخرفروشي و مباهات قرار بدهند. آنها نبايد افكار و خواستههاي خودشان را به فقرا و مستمندان و زحمتكشان تحميل كنند».
(صحيفه امام، ج20، صص128و 129)
- صرفهجويي، اصل زندگي ما باشد
«اسراف نكردن»؛ در حقيقت، اين عبارت كليد طلايي اسلام براي اصلاح اوضاع اقتصادي يك جامعه است. امام(ره) هم با توجه به اين اصل مهم، صرفهجويي را چه نظري و چه عملي، در جايگاه بسيار بالايي قرار داده بودند. تعريف نزديكان امام(ره) از صرفهجوييهاي خاص ايشان در زندگي شخصيشان، خود به تنهايي نشاندهنده عميق و واقعي بودن اعتقاد ايشان به اين مسئله بوده است. به همين دليل، اصلا جاي تعجب ندارد كه در صحيفه امام(ره) خطاب به مردم بخوانيم: «در زندگي، معقول مصرف كنيد. از استفاده نابجا و غلط از امكانات بپرهيزيد. متأسفانه بخش شايانتوجهي از دارايي جامعه ما بهعلت عدمبهرهگيري صحيح عدهاي نابود ميشود. درحاليكه از طرف ديگر، عدهاي حتي به حداقل مايحتاج خود هم دسترسي ندارند. نيروي فكر و ذهن خود را در وادي پوچ خودآرايي و مدگرايي تباه نكنيد. روح كنجكاوي، كمال خواهي، تنوعطلبي و نوگرايي خودتان را صرف لباس و خوشگذراني نكنيد. رشد و كمال را در علم، ايمان، اخلاق و فضايل واقعي انسان جستوجو كنيد. دانشآموز يا دانشجوي سادهپوش، تميز و سختكوش آيندهاي بسيار اميدواركنندهتر از كسي دارد كه همت خود را مصروف جمال ظاهري و رفاه جسماني ميكند».
- به فكر خودكفايي باشيم
سنگ بناي انديشه اقتصادي امام(ره)، توجه به ظرفيتهاي داخلي و استفاده از نيروي كار ايراني براي رسيدن به سطحي از استقلال است كه حداقل كالاهاي مصرفي مردم در داخل ايران توليد شود؛ امام خميني(ره) در اين مسئله كاملا جدي بودند و حتي در يكي از ديدارهايي كه ايشان در آذرماه سال59 با 3 مخترع جوان داشتند هم حرف اصليشان همين بود؛ «مهم اين است كه ايرانيها بفهمند كه خودشان ميتوانند كار بكنند. اما در اين مدت، اين ذهنيت را در مغز همه كرده بودند كه ايرانيها چيزي نيستند و بايد همه، همهچيز را بروند از خارج بياورند، از اروپا بياورند، از آمريكا بياورند. همين شد كه مغزهاي ايراني بهكار نيفتاد؛ يعني نگذاشتند كه بهكار بيفتد. مردم ايران از ساير افراد، كمتر نيستند حتي از بسياري از نژادها هم بالاترند اما نگذاشتند كه اين استعدادها بهكار بيفتد. بايد استعدادها را بهكار بيندازند و دولت و ملت، از كساني كه اختراع و ابداع ميكنند، حمايت كنند تا ايران خودش همهچيز را بسازد و مستقل بشود». با اينحال، امام(ره) در اينباره، نقش دولت و ملت را به يك اندازه ميدانستند؛ «به هر صورت به دولت تذكر ميدهم كه همراهي كنند و ملت هم البته موظف است كه با كارآفرينها همراهي كند تا به خواست خدا، كارها را راه بيندازند و ايران به كشوري مستقل تبديل شود. استقلال وقتي است كه شما ديگر احتياج به اينكه دستتان را به خارج از كشور دراز كنيد و چيزي بگيريد نداشته باشيد. اما تا وقتي كه نياز داريم تا از ديگران چيزي بگيريم، مستقل نيستيم. تا وقتي كه ما زراعتمان به اندازهاي نشود كه دستمان پيش ديگران دراز نباشد، وابسته هستيم. تا وقتي كه ما نتوانيم صنعت خودمان را برسانيم به آنجايي كه ديگر محتاج به ديگران نباشيم وابستهايم. پس بايد همه كوشش كنيم».
(ديدار با 3 مخترع جوان 17/09/1359)
- كارگر ايراني را دريابيد
در كنار همه اينها، نيروي انساني و توجه به كرامت آن هم يكي ديگر از محورهاي اقتصاد اسلامبنيان از نظر بنيانگذار جمهوري اسلامي است. امامخميني(ره) در اكثر سخنرانيهاي خودشان، به حمايت از نيروهاي فعال در كشور بهويژه كارگران پرداختهاند. امام(ره) در يكي از ديدارهايي كه با وزير كار و جمعي از كارگران داشتهاند به اين موضوع و اهميت نقش آنها در جامعه اشاره كردهاند؛ «صلاح و فساد اين كشور، امروز بهدست خود ملت است. شما كارگرها هم يك عضو بسيار مهمي در اين كشور هستيد و عضو بسيار مؤثري براي رفع وابستگي كشورتان به خارج. كشاورزان هم يك عضو بزرگ اين كشورند براي رفع وابستگي اين كشور به خارج». از نظر امام(ره) كارگران و كشاورزان، 2 بازوي بزرگ اقتصاد كشور هستند كه باعث ميشوند به ديگر كشورها محتاج و وابسته نباشيم. امام در ادامه سخنرانيشان، به تفاوت اين دو قشر هم گذري زدهاند و خطاب به كارگران فرمودهاند: «بدانيد كه اگر از حالا شروع كنيد، ميتوانيد به خيلي چيزها برسيد، منتها كشاورزها زودتر ميرسند به آنجا و شما يك قدري ديرتر. اما ارزش عمل شما بسيار زياد است و كارهاي شما فني است. خيال نكنيد كه فقط غربيها ميتوانند اين كارها را بكنند؛ اصلا آنطوري كه تا حالا در گوش ما خواندهاند و تبليغ كردهاند نيست. ايمان داشته باشيد كه ما ميتوانيم، ما ميتوانيم، ما ميتوانيم».
(ديدار با وزير كار و جمعي از كارگران 11/02/1361)
- اقتصاد، ملي باشد
اما، اصليترين و محوريترين بخش از انديشه اقتصادي امامخميني(ره) را بايد در تأكيد خاص ايشان نسبت به اقتصاد ملي بهمعناي ارائه نسخه بومي در برابر ساير نسخههاي اقتصادي در جهان دانست. در واقع، امام(ره) با شناخت دقيق و درك درستي كه از فضاي جهان داشت، نسبت به بيتوجهي به ظرفيتهاي داخلي و بومي در زمينه اقتصاد هشدار ميدادند؛ «من يك وقت كه بعضي اطبا آمده بودند اينجا ميگفتم كه خوب شماها معلوم ميشود در اين مدتها درس نخوانديد كه هر كه مريض ميشود ميخواهد اروپا برود. آنها گفتند خير ما داريم، طبيب داريم. ميدانيد چيست؟ وضع جوري شده است كه هر كس هر مرضي پيدا ميكند راه ميافتد براي خارج. براي اينكه مغز ما دزديده شده است و يك مغز ديگري جاي آن گذاشته شده؛ مغز استعماري! يك مغز استعماري ما الآن داريم و تا اين مغز استعماري را ما عوض نكنيم و يك مغز استقلالي جايش نگذاريم نميتوانيم اين مملكت را اداره كنيم. با اين روال، هر چه بخواهيد هم درست كنيد، باز هم نميشود. بهتر است كوشش كنيد كه اين مغز عوض بشود. اساتيد دانشگاه ما كوشش كنند كه اين جوانهاي ما مغزهاشان عوض بشود و يك مغز استقلالي باشد، نه استعماري، يعني آن مغزي نباشد كه درست كردند براي ما و مغز خودمان را از ما گرفتند. اقتصاد بايد اينطور باشد.ما تا بنا را بر اين نگذاريم كه ما به آن نان جوي كه خودمان درست كردهايم قانعيم و همان نان جو را ميخوريم و از خارج نميخواهيم، نميتوانيم كار خودمان را درست كنيم. تا بنا را بر اين نگذاريم كه همان منسوجاتي كه خودمان درست ميكنيم، كافي است، منسوجات ما ترقي نميكند».
(ديدار با كارگران اصفهاني 21/09/1358)
- نكته
شايد بشود اقتصاد مقاومتي كه امروز بهعنوان شعار ما تلقي ميشود را به اين سخن امام(ره) ارتباط داد كه «چقدر براي يك مملكت عيب و باعث سرشكستگي است كه دستش را دراز كند طرف آمريكا كه گندم بده؛ كشكول گدايياش را باز كند پيش دشمنش و از او بخواهد كه رزقش را بدهد. تا اين ملت بناي بر اين نگذارد كه كشاورزياش را تقويت كند و بسازد و به آنكه خودش بهدست ميآورد، قناعت كند ما نميتوانيم استقلال پيدا كنيم».
(ديدار با كارگران اصفهاني 21/09/1358)