برخي معتقدند كه آن مفهوم كانوني تفكر اسلامي، اجراي عدالت است؛ يعني اگر به عدالت عمل كنيم ميشود به شريعت بپردازيم. اينها به فرمايشي از حضرت اميرالمومنين(ع) استناد ميكنند كه آن حضرت فرمودند: «العدل حياه الاحكام؛ عدالت روح و كالبد احكام الهي است». اما برداشتي كه از انديشه سياسي حضرت امامخميني(ره) داريم اين است كه مفهوم كانوني تفكر ايشان، اسلام است. در واقع ايشان معتقد بودند اگر به اسلام بهمعناي واقعي عمل شود هم به آزادي، عدالت، استقلال و توسعه ميرسيم و هم به ابعاد مختلف زندگي مذهبي دسترسي پيدا ميكنيم. حضرت امام همه مفاهيم را بهصورت شناور پيرامون مفهوم عمل به اسلام واقعي ميدانستند و معتقد بودند كه همه اين مفاهيم در پرتو و شعاع اسلام تحقق مييابد و اگر به اسلام عمل نكنيم همهچيز را ازدست ميدهيم و اگر به اسلام عمل كنيم به همهچيز ميرسيم.
اين مفهوم كانوني كه همان اسلام واقعي باشد - كه در ادبيات ايشان به اسلام ناب محمدي ترجمه ميشد - در مقابل چند گونه اسلام قرار داشت؛1- اسلام درباري كه مصلحت حكومت را رعايت ميكرد 2- اسلام متحجر كه شرايط زمانه را درك نميكرد 3- اسلام سكولار كه اعتقادي به حضور دين در عرصه اجتماع نداشت. حضرت امام از اسلام درباري و سكولار به نام اسلام آمريكايي تعبير ميكردند. پس حضرت امام، اسلام واقعي را مدنظر داشت و پيرامون آن، مفاهيم و واژگان را هويت ميداد و آنها را معنادار ميكرد.