كسي كه از روزي كه رقابتهاي مقدماتي انتخابات آمريكا آغاز شد، بسياري از رسانهها، سخنان، ظاهر و رفتارش را به تمسخر گرفته بودندحالا در يك قدمي كاخ سفيد است. هم رقبا و هم متحدان آمريكا حالا نگران هستند كه مبادا برنده نهايي انتخابات ترامپ باشد. اين نگراني از آنجاست كه دونالد ترامپ انتقادهاي جدي از سياستهاي آمريكا كرده و مثلا گفته است كه ناتو سازماني قديمي است و بايد منحل شود، يا گفته است كه اگر رئيسجمهور آمريكا شود، تعرفه 45درصدي بر كالاهاي چيني وضع ميكند. اين سخنان، متحدان و رقباي آمريكا را نگران كرده است كه روي كار آمدن ترامپ چه تأثيري روي روابط و شرايط رقابت آنها با ايالات متحده آمريكا خواهد گذاشت. در مورد آنچه در انتخابات آمريكا ميگذرد با دكتر محسن ميلاني، استاد علوم سياسي دانشگاه فلوريداي جنوبي در آمريكا گفتوگو كرديم. ايشان معتقد است كه پيشبيني نتيجه انتخابات از حالا كه هنوز 4ماه به انتخابات نهايي مانده، بسيار دشوار است اما درعين حال به عقيده دكتر ميلاني، بهدست آوردن الكترال كالجهاي لازم در انتخابات نهايي آمريكا كاري بس دشوار است كه بعيد است دونالد ترامپ بتواند از عهده آن برآيد. وي همچنين معتقد است كه در دور دوم ترامپ متفاوتي را خواهيم ديد و وي بسياري از سخنانش را تعديل خواهد كرد. متن كامل اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد:
- براي ما كه از خارج به آمريكا نگاه ميكنيم، انتخابات عجيب و غريبي در آمريكا در حال برگزارشدن است. مهمترين وجه غيرمعمول آن نيز پديده ترامپ است كه با انتقادات تند و حرفهاي عجيب توانسته انتخابات مقدماتي را از رقباي خود ببرد، نظر شما در اينباره چيست؟
خود انتخابات عجيب و غريب نيست بلكه2 تن از كانديداهاي اين دوره در تاريخ معاصر آمريكا بيسابقه هستند كه يكيشان دونالد ترامپ است كه نامزد حزب جمهوريخواه خواهد شد و ديگري برني سندرز سوسيالست كه شانسي ندارد كه كانديداي حزب دمكرات شود. سندرز پيشنهادهايي ارائه كرده كه عوام پسند ولي غيرقابل اجرا هستند. ترامپ هم مسائل حساسي را مطرح ميكند كه هرگز قبلاً در آمريكا به چنين صراحتي مطرح نميشدهاند، مثل اخراج ١١ ميليون مهاجر غيرقانوني از آمريكا. وقتي از استفان هاوكينز، كه مهمترين فيزيكدان دنياست، در مورد ترامپ سؤال كردند، گفت كه ميتواند عملكرد جهان را درك كند ولي از درك پديده ترامپ درمانده است.
- به هر حال ظهور اين پديده بايد دلايل و زمينههايي داشته باشد، بهنظر شما اين زمينه كدام است؟
براساس نظرسنجيهايي كه انجام شده است، در حدود 70درصد آمريكاييها معتقدند كه مسير فعلي آمريكا جهت درستي ندارد و بايد تغييرپيدا كند. در چنين شرايطي است كه ترامپ بهعنوان عامل تغييرات لازم وارد صحنه ميشود. برخي كه از اوضاع سياسي و اقتصادي آمريكا بياندازه ناراضي هستند فكر ميكنند كه ترامپ نماينده قشر بزرگي از آمريكاست. آنان معتقدند كه كسي مثل ترامپ كه نه تجربه سياسي دارد و نه وابستگي مالي به پولداران بزرگ آمريكا، ميتواند به واشنگتن برود و در آنجا زلزله سياسي بهوجود بياورد. آنان ترامپ را يك مليگرا، بيپروا و با اعتمادبهنفس ميشناسند كه ميتواند ناجي آمريكا شود. برخي ميگويند طرفداران اصلي ترامپ يا بخش اعظم آنها، سفيد پوست هستند. بسياري از آنها كمدرآمد، كارگر و فاقد مدارك دانشگاهي هستند و از تغييرات اقتصادي كه در سالهاي اخير در جامعه آمريكا اتفاق افتاده، ناخشنودند. بهعلاوه، آنها از اينكه اكثريت سفيدپوست مثل سابق قدرت ندارند، سخت عصباني هستند. برخي از مخالفان ترامپ معتقدند كه پوپوليسمي كه وي رهبري آن را بهعهده دارد، با قانون اساسي آمريكا مغايرت دارد و اگر او انتخابات را ببرد آمريكا وارد مرحله خطرناكي با تنشهاي جدي خواهد شد. ولي طرفداران ترامپ معتقدند كه حرفهاي جنجالي كه وي تاكنون گفته براي اين بوده كه انتخابات مقدماتي را ببرد و او در مرحله نهايي انتخابات بهتدريج به سمت اعتدال خواهد رفت.
- در طرف دمكراتها هم برني سندرز با ترامپ مقايسه ميشود، از اين حيث كه او هم با شعارهاي ايدهآليستي و انتقادات تندي عليه سياست رسمي آمريكا به پوپوليسم دامن ميزند. آيا خطر پوپوليسم سياست آمريكا را تهديد ميكند؟
طرفداران سندرز هم از شرايط فعلي ناراضي هستند. او نمايندگي جناح چپ حزب دمكرات را در اختيار دارد كه بيشترشامل دانشجويان، چپيهاي قديمي وكارگران سفيد پوست هستند. شعار اصلي ترامپ اين است كه بايد آمريكا را به دوران طلايياش برگرداند ولي روشن نميكند كه اين دوران چه زماني بوده است؟ با اين همه اين شعار بسيار جذاب است. اما سندرز ميگويد كه فاصله طبقاتي در آمريكا آنقدر زياد است كه درصد بسيار كوچكي از جامعه تعيينكننده سياستهاي كلي آمريكا شدهاند و اين بايد تغيير پيدا كند. ميتوان گفت كه هم ترامپ و هم سندرز پوپوليست هستند، اما يكي پوپوليست راست است و ديگري چپ. به هر حال در سيستمهاي دمكراتيك همواره اين خطر وجود دارد كه يك نفر بيايد و با عقايد پوپوليستي پايههاي اصلي دمكراسي مثل آزادي بيان و حقوق اقليتها را پايمال و سيستم را بيثبات كند. اما سيستم آمريكا اين خطر را محدود كرده است، زيرا در آمريكا نظام «چكاند بالانس» (تفكيك اختيارات در عين اعمال نظارت و نفوذ بين قوا) وجود دارد و رئيسجمهور اختيارات و قدرتش بهويژه در مسائل داخلي محدود است، اما در سياست خارجي دست رئيسجمهور بازتر است. در هر صورت امكان ظهور پوپوليسم چپ در آمريكا موجود نيست ولي امكان پيروزي پوپوليسم راست وجود دارد.
- اينكه بخش بزرگي از مردم ميگويند، سياست آمريكا جهت درستي ندارد، منظور چيست؟ آيا منظور سياستهاي داخلي مانند سياستهاي اقتصادي و اجتماعي و... است يا خارجي؟
در چند دهه اخير، تحليل آراي مردم آمريكا نشان ميدهد كه سياست خارجي معضل عمده رأيدهندگان نبوده است. اگركانديدي موفق شود كه سياست خارجي را به مسائل داخلي ارتباط دهد، آن زمان سياست خارجي هم اهميت پيدا ميكند. بررسي الگوهاي رأي دهي مردم توسط پژوهشگران علوم سياسي نشان ميدهد كه مردم در نهايت به جيبشان رأي ميدهند، يعني اوضاع اقتصادي است كه تعيينكننده نتيجه انتخابات است. البته بعد از 11سپتامبر مسئله امنيت و مبارزه با تروريسم يكي از دغدغههاي عمده رأي دهندگان شده است. اگر در چندماه آينده اتفاق تروريستي در آمريكا يا اروپا بيفتد محاسبات انتخاباتي به نفع ترامپ تغيير پيدا خواهد كرد. كساني كه فكر ميكنند جهت آمريكا درست نيست، هم نگران مسائل داخلي و هم نگران سياست خارجي هستند. در جريان كارزارهاي انتخاباتي مسئله ديگري كه هم چپگرايان و هم راستگرايان درباره آن اظهار نگراني كردهاند، مسئله دخالت و نفوذ پول در انتخابات آمريكاست و معتقدند كه به پايههاي سيستم دمكراتيك آمريكا آسيب رسانده و آن را تضعيف ميكند. جالب اينجاست كه هم سندرز، هم كلينتون و هم ترامپ بر سر اين مسئله توافق دارند.
- آيا اين نگراني ميتواند باعث تغيير قانون در اين زمينه شده و محدوديتهايي براي كمكهاي مالي به كانديداها وضع شود؟
در اين انتخابات به هيچ وجه، ولي در آينده ممكن است. امروز محدوديتهاي شديدي براي كمك شهروندان به كانديداها وجود دارد. اما در سال2010 دادگاه عالي آمريكا قوانين مربوط به خرج كردن شركتها و سنديكاها را براي نامزدهاي انتخاباتي به كل تغيير داد. در اين تصميم تاريخي هرگونه محدوديت در كمك مالي به كانديداها توسط كميتههاي سياسي يا سوپرپكها (Super Pack) برداشته شد. در واقع دادگاه اعلام كرد كه محدوديت گذاشتن بر كمكهاي مالي مساوي است با محدوديت در آزادي بيان كه مغاير با قانون اساسي آمريكاست. اين قانون اجازه ميدهد كه سوپرپكها هرقدر ميخواهند خرج كنند، ولي نميتوانند مستقيا به نامزدها پول بدهند يا برنامههاي خود را با نامزدها هماهنگ كنند. آنها ميبايست مستقلا فعاليت كنند. قوانين مربوط به كمكهاي مالي فقط از طرف قوه مقننه ميتواند تغيير يابد و دادگاه عالي آمريكا ميتواند در مورد مغايرت آن با قانون اساسي اظهارنظر كند.
برخي از هواداران دمكراتها ميگويند كه حرفهاي سندرز را خيلي ميپسندند اما بهدليل تجربهاي كه خانم كلينتون دارد، به او رأي ميدهند. يعني در واقع دلشان با سندرز است اما عقلشان كلينتون را ميپسندد.
با شما موافقم. سندرز مطالبي را مطرح كرده كه عوامپسند هستند. اشكال اين است كه حرف هايش عملي نيستند. مثلا ميگويد كه دانشگاهها بايد مجاني شوند. اين خيلي خوب است، اما هزينه آن از كجا ميخواهد بيايد؟ تنها راهش اين است كه شما مالياتها را افزايش بدهيد و درآمريكا طرفدار اين موضوع كم است. رئيسجمهور آمريكا بايد با كنگره كار كند و كنگره محال است كه زير بار اين نوع افزايش مالياتي برود. كلينتون از ايدهآليسم سندرز انتقاد كرده و خود را بهعنوان يك نامزد پراگماتيست معرفي ميكند كه ميتواند در سيستم تغييراتي بدهد.
- مشكلي كه براي كلينتون در زمينه استفاده شخصي از ايميلش پيش آمده است، ممكن است كه ايشان را دادگاهي كند و مانع حضور ايشان در انتخابات شود؟
من فكر ميكنم يكي از دلايلي كه سندرز هنوز حاضر نيست كه پيروزي كلينتون را بپذيرد، همين نكتهاي است كه اشاره كرديد. هفته قبل وزارت خارجه آمريكا انتقاد شديدي از خانم كلينتون براي استفاده از ايميل براي مصارف شخصي كرد. اما تحقيقات افبيآي و تصميم نهايي وزارت دادگستري در اين موضوع تعيينكننده خواهند بود. معلوم نيست كه اين تحقيقات تا قبل از انتخابات به پايان برسد. اگر كلينتون را دادگاهي كنند مسلما در انتخابات تأثير بسزايي خواهد گذاشت و ميتواند يك سونامي سياسي به نفع ترامپ باشد. اما اگر او دادگاهي نشود و فقط مورد انتقاد شديد قرار گيرد تأثير چنداني در نتيجه انتخابات نخواهد داشت. در هر صورت اوباما گفته است كه فكر نميكند كار كلينتون امنيت ملي آمريكا را به خطر انداخته باشد.
- آيا حمايت اوباما از كلينتون در دور دوم ميتواند روي نتيجه انتخابات تأثير بگذارد و باعث پيروزي وي در انتخابات شود؟
حمايت آقاي اوباما حتما مؤثر خواهد بود. نامزد رياستجمهوري آمريكا بايد 270الكترال كالج داشته باشد. در مجموع 538الكترال كالج وجود دارد كه برنده بايد نصف به علاوه يك را ببرد. براي بردن اين تعداد، بايد ائتلاف ملي تشكيل شود و اين خيلي ساده نيست. در 2 دوره انتخابات قبلي اوباما ائتلافي در سراسر آمريكا بهوجود آورد كه باعث پيروزياش شد. آن ائتلاف متشكل از سفيد پوستان، سياه پوستان، جوانان، كارگران، اقليتها و زنان بود. به همين دليل است كه كلينتون تاكنون انتقاد شديدي از اوباما نكرده و سعي ميكند كه وارث اين ائتلاف شود.
- اين احتمال وجود دارد كه حزب جمهوريخواه ترامپ را بهعنوان نامزد نهايي خودش تأييد نكند؟
امكانش بسيار بسيار كم است. ترامپ براي راهيابي به دور دوم، بيش از حد لازم براي ورود به دور نهايي، ديليگيت (delegates) بهدست آورده است. به علاوه سياستمداران مهم حزب اعلام كردند كه به ايشان رأي ميدهند. آقاي پل رايان كه يكي از مهمترين سياستمداران و رئيس مجلس نمايندگان است، گفته است كه به ترامپ رأي خواهد داد. اما جمهوريخواهاني هستند كه ميگويند هرگز به ترامپ رأي نخواهند داد. البته ترامپ ميگويد كه اين اشكالي ندارد، زيرا تعداد دمكراتهايي كه به وي رأي خواهند داد بيشتر از تعداد جمهوريخواهاني است كه به وي رأي نخواهند داد.
- شانسي براي ترامپ براي پيروزي در دور نهايي انتخابات آمريكا قائل هستند؟
پيشبيني كردن انتخابات دشوار است، زيرا ما هنوز چهارماه و نيم وقت داريم و هر اتفاق غيرمنتظرهاي درآمريكا يا در خارج از آمريكا ميتواند همهچيز را تغيير دهد. نظرسنجيها نشان ميدهد كه تعداد آراي كلينتون و ترامپ نزديك است، اما اين چندان اهميتي ندارد، چرا كه درانتخابات آمريكا الكترال كالج است كه تعيينكننده است و هم اكنون كلينتون بهنظر جلوتر است.
در انتخابات سالجاري، چيزي حدود 44درصد رأيدهندگان مستقل، 31درصد دمكرات و 25درصد جمهوريخواه هستند. معمولا در انتخابات، 5تا 10درصد رأي دهندگان در تعداد انگشتشماري از ايالات آمريكا تعيينكننده نتيجه كلي انتخابات خواهند بود. درصورت نامزد شدن كلينتون از سوي حزب، دمكراتها حتي طرفداران سندرز هم به كلينتون رأي خواهند داد و اكثريت جمهوريخواهان هم به ترامپ رأي خواهند داد.
- كلينتون بارها اعلام كرده كه به توافق هستهاي با ايران پايبند است، اما سابقه ايشان به ما ميگويد كه وي در مورد ايران خيلي سختگير بوده است. آيا فكر ميكنيد روي كار آمدن كلينتون توافق را تهديد يا آنرا ناكارآمد سازد؟
كلينتون چندين بار گفته كه به توافق هستهاي بين ايران و 1+5 كه سازمان ملل هم آن را تأييد كرده، پايبند ميماند. امااينكه چهكسي وزير امورخارجه، وزير دفاع و رئيس شوراي امنيت ملي دولت كلينتون شود تأثير مهمي در روابط بين ايران وآمريكا خواهد داشت. ايشان در اجراي برجام سختگيريهايي خواهد كرد. مهمتر از اين سختگيريهاي محتمل، سخنان ايشان درباره «مهار كردن فعاليتهاي ايران در منطقه» است. هرچند وي پارامترهاي اين سياستهاي مهار ايران را روشن نكرده است، اما چنين سياستي مسلما باعث بروز تنشهاي جدي بين ايران و آمريكا خواهد شد. در چندماه اخير، مواضع ترامپ در مورد برجام تغيير كرده و بهنظر ميرسد كه وي خواهان تحريمهاي تازهاي عليه ايران است تا بتواند قرارداد اتمي جديدي با ايران منعقد كند. هم كلينتون و هم ترامپ حرفهايي در مورد ايران زدهاند كه ممكن است در زمان رياستجمهوريشان آنها را تغيير دهند. اگر شما رئيس جمهور آمريكا شويد و بخواهيد عليه برجام عمل كنيد، با اشكالات جدي روبهرو خواهيد شد. برجام توافقي تنها بين آمريكا وايران نبوده بلكه بين ايران و 5 كشور پرقدرت ديگر جهان بوده است. اگر رئيسجمهور آمريكا اين قرارداد را زيرپا بگذارد، معلوم نيست كه5 كشور ديگر كه قرارداد را پذيرفتهاند، زير بار اين تصميم بروند.