موضوع درباره قضاوت كردن و ماجرايي است كه در يك خانواده اتفاق ميافتد. وقتي تماشاگر بهعنوان مخاطب اصلي وارد ماجرا ميشود، ميبيند هر كسي براساس موازين خود حركت ميكند، نميتوان شتابزده قضاوت كرد و حق را به يكي از اعضاي خانواده داد اما ابراهيميان در طول فيلم نتوانسته اين اتفاق را براي تماشاگرانش به يك مسئله مهم تبديل كند.
اين را بايد درنظر داشت كه هر فيلمسازي فرهادي نميشود اما برخي كارگردانان مانند او يك نوع فيلم ملودرام همراه با گرههاي داستاني ميسازند كه قضاوت را بهدنبال دارد. در آدت نميكنيم فيلمنامه و كارگرداني نتوانسته زمينه لازم را براي درگيري تماشاگر با موضوع داستان ايجاد كند و تماشاگر هم با تماشاي فيلم نميتواند آنطور كه بايد و شايد درگير داستان و گرههاي آن شود. اگر زمينهاي هم ايجاد شده، براي همراهي و ترغيب تماشاگران كافي نيست. درواقع، مخاطب ابهامهاي موجود در فيلم را به لحاظ خط داستاني دنبال ميكند اما صددرصد درگير آن نميشود.
حضور هديه تهراني، محمدرضا فروتن، ساره بيات و حميدرضا آذرنگ بهعنوان بازيگران اصلي ميتواند تماشاگر را براي تماشاي فيلم به سينما بكشاند و البته به لحاظ ساختار، قصه و بازيها تا اندازه معمول ميتواند جذاب هم باشد اما اگر بخواهيم به تكتك بازيها بپردازيم، ميبينيم بازيگران اصلي مانند هميشه بازي ميكنند. بيات كه به لحاظ چهره ميتواند در برخي فيلمنامهها بازي دراماتيك و پررنگي داشته باشد، مانند هميشه است و بهنظر ميرسد اين بازيگر به تكرار افتاده يا كارگردانان نميتوانند بازي جديد و دلخواه را از او بگيرند.
فروتن هم همان بازي هميشگي خود را تكرار ميكند و ويژگي خاصي نسبت به ديگر بازيهايش ندارد كه بتوان به آن اشاره كرد. هيچ غافلگيرياي در بازي بازيگران ديده نميشود و بهطور كلي فيلم ويژگيهايي نداشت كه از آن بتوان بهعنوان اثري ياد كرد كه مدتي در ذهن مخاطب ميماند. آدت نميكنيم يك فيلم خانوادگي با ملودرام خاص خود است كه ميتواند تماشاگر را براي ديدن فيلمي معمولي به سينما دعوت كند.
- منتقد سينما