ربّنا، نشان مشترک ماه مبارک رمضان شده و مردمان هر سرزمین در کشورمان به آئینی کهن به استقبال این ماه میروند تا با دعای سحر، روز را به ربّنا ختم کنند.
در تصور هیچ فیلسوف، جامعهشناس یا سیاستمداری، جهانی شدن به معنی یکسان شدن نیست و همچنان این تفاوتهای فرهنگی است که هویت آدمها را میسازد.
ماه رمضان برای گیلانیان همچون دیگر ایرانیان و مسلمانان جای جای جهان طعم معنویت دارد و با آغازش چه آنان که روزه میدارند و چه آنان که حرمت میدارند و گویا خداجویتر میشوند.
در گیلان در ماه رمضان همچون نوروز خانهها نظیف و سجادهها عطرآگین میشود و آذوقه به فراخور، چه برای ادای نذرها و چه برای گذران افطار و سحر مهیا میشود.
مادربزرگ روستایی گفت: پیشترها رمضان هم نوروز بود؛ خانهتکانی میکردیم و دیوارها را با گل رنگی سفید میکردیم، برنج خیس میکردیم و در نمکیار (ظرف سفالی ویژه گیلان که برای ساییدن مورد استفاده قرار میگرفت) آرد فرنی میساختیم و رشته برای خشکار میریختیم (رشته خشکار شیرینی خاص ماههای رمضان در گیلان است) و در زیر نور چراغهای فانوس حبوبات پاک میکردیم و هر کس به فراخورش نذری آماده میکرد و همه به مسجد میرفتند.
وی از مراسم آشتیکنان به عنوان یکی دیگر از آداب استقبال ماه مبارک رمضان در گیلان یاد کرد و افزود: این آیین تنها برای روستای ما نیست و به تقریب در همه شهرها و روستاها وجود دارد و تشریفات آن بسیار ساده است.
او گفت: اگر دو نفر از یکدیگر ناراحتی و کدورتی داشتند، یک ریشسفید و بزرگتر، با پا درمیانی، در مراسم سادهای که در خانه خود بر پا میداشت آن دو را بدون اطلاع یکدیگر دعوت میکرد و پس از نصیحت کردن، آنها را با هم آشتی میداد.
مادربزرگ، پیشواز ماه رمضان را پیشاشو میخواند و ادامه داد: پیشترها خورد و خوراک بهانه بود و اگرچه با زحمت فراوان، دلها خوش بود، همه کارها بیریا انجام میشد و شادی و غم برای همه بود.
رسم شایستهای در ماه مبارک رمضان در بخشهای کوهستانی گیلان رواج دارد بدین شکل که بچههای نوجوان خانواده که برای نخستین بار روزه میگیرند، از سوی پدر بزرگ یا پدر خانواده مورد تشویق قرار میگیرند.
در مناطق کوهستانی که مردم بیشتر دامدار هستند و زندگی آنان وابسته به پرورش دام است، پدر بزرگ یا پدر خانواده در نزدیکیهای اذان مغرب از مادر خانواده میپرسد که آیا نوجوان روزه را کامل گرفته است یا نه؟ اگر جواب مثبت شد نصف سهم گاو و گوساله را به نام نوجوان روزهدار میکند.
«بانگ سحر شده خواب نمانید» عبارتی است که به وقت سحر هنوز هم از گلدسته مساجد و بام برخی خانهها، هنگام سحر اعلام میشود تا کسی خواب نماند.
مردم گیلان در سالیان گذشته هنگام سحر گوش به بانگ خروس سفید میدادند. گویا در ایام قدیم، بیدارباش سحر با بانگ خروس، شناختن ستارگان و محل و جای آنها در آسمان، کوبیدن دیوار همسایه، جار کشیدن در کوچهها و صدای مناجات از گلدستههای مساجد انجام میشده است و گویا امروز تنها چوپانان در ییلاق چنین میکنند.
در روستاهای گیلان هر خانواده با توجه به توانایی مالی خود علاوه بر اینکه در طول ماه رمضان در خانهاش از روزهداران پذیرایی و برای آنان سفره افطاری پهن میکند و گزیدهای از آنچه را که بر سفره افطار خود دارند، در طبقی بزرگ به نام مجمعه برای عبادتکنندگان و معتکفان در مساجد می فرستاد و هنوز هم این رسم ادامه دارد.
سبزی خوردن، شامی (حتما باید بر سر سفره افطار گیلانیها باشد) ، چای و شکر و پنیر و نان تازه و رشته خشکار (شیرینی ویژه ماه مبارک رمضان گیلانیان که ورقهای است از آرد برنج، پر شده با گردو و هل و شکر) افطار مشترک روستایی و شهری را در گیلان تشکیل میدهد.
افطاری دادن به عنوان نذری و دعوت از خویشاوندان عروس یا داماد به ویژه در دوران نامزدی، تقریبا در تمام نقاط گیلان در ماه مبارک رمضان معمول است و در برخی مناطق و روستاهای استان به عنوان خیرات به اصطلاح احسان آش میپزند و افطار آش میدهند.
تحقیقات میدانی پژوهشگران و گفتوگو با سالخوردگان حکایت از آن دارد که مردم گیلان در قرنی که گذشت، دست کم هشت آیین ویژه برای استقبال و گرامیداشت ماه مبارک رمضان داشتهاند که امروزه به جز 2 تا سه رسم که در برخی مناطق گیلان برجا مانده، بقیه به دست فراموشی سپرده شدهاند.
نظافت و خانهتکانی، خرید لوازم چایخوری و سفید کردن ظروف مسی، تهیه مایحتاج ماه مبارک رمضان، مراسم آشتیکنان، تشخیص و اعلام وقت سحر با بانگ خروس و ستارگان، افطاردهی و فرستادن سحری و افطاری، دوختن کیسه برکت، پیراهن سلامت و روسری بختگشایی و مراسم ویژه عید فطر آیینهایی بودند که اجرای آنها در جای جای استان مرسوم بود.
آیینها و آداب و رسوم دینی، همواره مستلزم نکات اخلاقی است و مشارکتکنندگان خود را به ارزشهای استعلایی فرامیخواند و البته باید دقت کرد آداب و رسوم دینی با خرافات ساختگی امتزاج نیابد.
آیینها نمادی از اعتقادات ریشهداری است که یادگارهای پیشین است و علاوه بر اینکه بیانگر قدمت و پیشینه تاریخی جامعهمان است، گویای هویت فرهنگی هست و نه تنها بهترینهایش میبایست حفظ، بلکه میبایست نیکاندیشی دیگر از نسل نو بر آن پایدار شود.
- منبع: ايرنا