در اين حادثه دستكم 50نفر به ضرب گلوله كشته شدند و اطلاعات منتشر شده درباره عامل اين حمله خونين نشان ميدهد او جواني 29ساله و افغان تبار بوده است. هر چند گروه تروريستي داعش از اين اقدام ابراز خشنودي كرده و مسئوليت آن را نيز بهعهده گرفته است، اما شواهد بهدست آمده توسط پليس آمريكا حاكي از آن است كه هنوز نميتوان گفت عامل تيراندازي وابستگي به گروه تروريستي داعش داشته يا اقدام او شخصي و بهتنهايي بوده است. اين نخستينبار نيست كه يك مرد جوان دست به چنين اقدام هولناكي زده و پيشتر نيز كشتارهاي مشابهي توسط چنين افرادي كه به «گرگهاي تنها» مشهور شدهاند رخ داده است. گرگهاي تنها به افرادي گفته ميشود كه ذاتا تندرو هستند اما ارتباطي با گروههاي تروريستي سازمان يافته يا بينالمللي ندارند. اما چنين افراد خطرناكي چه ويژگيهايي دارند و در چه بستري رشد ميكنند؟ معمولا چه افرادي مستعد چنين رفتارهاي خشني هستند و چرا بيشتر افراد كم سن و سال به اين سو سوق پيدا ميكنند؟ در گفتوگو با دكتر مجيد ابهري، رفتارشناس و مدرس دانشگاه ضمن پاسخ به اين پرسشها به بررسي ابعاد مختلف شخصيتي و چگونگي ظهور چنين پديدههايي پرداختهايم.
- شخصيت گرگهاي تنها در چه بستر اجتماعي شكل ميگيرد؟
در جوامع صنعتي مثل آمريكا بسياري از اقليتها با وجود اينكه تابعيت آمريكايي دارند اما شهروند درجه 2بهحساب ميآيند. همين موضوع نخستين قدم در شكلگيري پديده گرگهاي تنهاست. جامعه غرب با درجه 2قلمداد كردن برخي شهروندان آنها را دچار انزوا ميكند و اين موضوع در بين رنگين پوستها و مسلمانان بيشتر از ساير گروههاست. از سويي بررسيها نشان ميدهد كه اين افراد اغلب در خانوادههاي پرجمعيت زندگي ميكنند، در دوران كودكي مورد تنبيه، تحقير و سرزنش قرار ميگيرند و در كل خاطرات خوبي از دوران كودكي و نوجواني ندارند. در چنين شرايطي اين شهروندان به گوشهاي رانده ميشوند و خشمشان را فروميخورند اما به محض اينكه فرصتي بهدست بياورند فاجعه ميآفرينند تا به نوعي از جامعه انتقام بگيرند.
- چنين افرادي چه ويژگيهاي شخصيتي بارزي دارند؟
آنها در دوران كودكي و نوجواني تبعيض و خشونت را با همه وجود حس ميكنند و چند سال بعد خشونتي كه در روح و جانشان نهادينه شده نمود عيني پيدا ميكند و هر لحظه ممكن است كاري كنند كه جامعه را در حيرت فرو برد. آنها اغلب در خانوادههاي فقير و محلههاي محروم رشد ميكنند و در جامعه دچار سرخوردگي و احساس تبعيض ميشوند و بستر روحي و فكري مناسبي براي گرويدن به جامعه گرگهاي تنها دارند. آنها روزهايي را به ياد ميآورند كه بهدليل اختلاف طبقاتي و دسته بندي شهروندان به درجه يك و 2، از بسياري امتيازات محروم ماندهاند و وقتي فرصتي دست دهد انتقام نداشتههايشان را از جامعه ميگيرند. به همين دليل چنين افرادي را بايد در دسته وندالها طبقه بندي كرد.
- درباره وندال و ونداليسم بيشتر توضيح دهيد.
ونداليسم بهمعناي تخريب كنترل نشده در جامعه است. اين پديده يك ناهنجاري اجتماعي بهحساب ميآيد و دلايل متعددي براي آن عنوان شده است و آن را در زمره انحرافات و بزهكاريهاي جوامع جديد دستهبندي ميكنند و آن را عكسالعملي خصمانه و واكنشي كينه توزانه نسبت به برخي از فشارها، تحميلات، ناملايمات، اجحافها و شكستها تحليل ميكنند. ونداليسم در نوع محدودش به تخريب اموال عمومي و فضاي سبز و... منجر ميشود اما گاهي ميتواند ابعاد بسيار بزرگتري داشته باشد و حتي به كشتار منجر شود، درست مثل حادثه خونباري كه در كلوپ شبانه آمريكايي شاهد بوديم. چنين رفتارهايي غالبا دلايلي مثل كنجكاوي و علايق شخصي، مسائل سياسي و تعصب دارند.
- آيا اين دسته از افراد نشانههاي خاصي دارند؟
در دوران خردسالي پدر و مادر چنين افرادي دچار تشنجهاي رفتاري بوده و قادر به تأمين نيازهاي اوليه فرزندان نبودهاند و فرد خود را در جامعه مخصوصا جامعه ميزبان سربار و انگل احساس ميكند و در همان شرايط بذر خشونت در فرد كاشته ميشود و با مشاهده اهانتها، سرخوردگيها و تبعيضها رشد ميكند. او بين 10سالگي تا سن بلوغ تا ميتواند خرابكاريهاي فردي، اجتماعي، بدزباني، پرخاشگري، فرار از خانه و مدرسه، هنجارشكني، نافرماني و... انجام ميدهد اما خطرناكترين دوره براي آنها جواني است و اوج خشونتهاي اين افراد اغلب زير 30سالگي نمود پيدا ميكند.
- آيا چنين افرادي قابل شناسايي و درمان هستند؟
با توجه به نشانههايي كه گفته شد اين افراد در دوران تحصيل در مدرسه قابل شناسايي هستند و رفتارهايشان بهگونهاي است كه نسبت به ساير همسالانشان متمايز هستند و درصورتي كه تحت نظر متخصصان قرار گيرند درمان ميشوند.
- حادثه تيراندازي در كلوپ شبانه اورلاندو را به لحاظ رفتارشناسي چطور تحليل ميكنيد؟
اين حادثه لايههاي مختلفي دارد. نخستين مورد نبوده و آخرين مورد هم نخواهد بود. افزايش خشونت در جامعه آمريكايي از يك سو و آزادي خريد سلاح از سوي ديگر باعث ايجاد تزلزل رواني و نا امني در جامعه غرب شده است. هر كس براي دفاع از خود و خانوادهاش مجبور به خريد سلاح ميشود و هرازگاهي در مدرسه، رستوران، مركز خريد و خيابان شاهد به خاك و خون كشيده شدن شهروندان آمريكايي هستيم. در همين حال براساس اطلاعاتي كه از اين حادثه منتشر شده پدر عامل جنايت اعلام كرده كه او در دوران كودكي وقتي به اتفاق يكديگر به رستوراني رفته بودند 2مرد همجنس گرا را ديده و از همان وقت خشمي فرو خورده نسبت به چنين افرادي داشته است كه اقدام او در حمله به كلوپ همجنسگرايان را ميتواند در اين راستا ارزيابي و ريشه آن را در دوران كودكي عامل جنايت جستوجو كرد. همجنسگرايي و انحرافات جنسي در جوامعي مثل آمريكا باعث خستگي رواني افراد پايبند به معيارهاي اخلاقي شده و درحاليكه ازدواج همجنس گرايان بهصورت قانوني در بسياري از ايالتها انجام ميشود هنوز بخشي از شهروندان آمريكايي معتقد و اخلاقمدار از اين وضعيت خسته و آزردهاند و آن را دشمن رشد فكري فرزندان خود ميدانند. بنابر اين وقتي اعتراضات بهصورت مدني نتيجهاي نگيرد منجر به اقدام با سلاح ميشود. خشونت نتيجه مستقيم پرخاشگري و فاصله گرفتن از ارزشهاي معنوي و اخلاقي است و با پيشرفت ظاهري و تكنولوژيكي ارتباط منفي دارد. يعني متلاشي شدن عاطفي خانوادهها، گسست نسلها، واژگوني هويتهاي فرهنگي و اجتماعي ناشي از انباشت سرمايه در يكجا و فاصله طبقاتي در همه جا منجر به وقوع اينگونه حوادث ميشود.