در واقع خشونتها از جنس جسمي و بدني كه موجب قتل و ضرب و جرح اشخاص ديگر ميشود عمدتا ناشي از تنفر، انتقام يا اجراي يك وظيفه عقيدتي ذهني و يا ناشي از عدمتعادل رواني است. البته در مواردي توهمات و پندارهاي روحي و رواني شخص او را وادار به انجام اعمالي ميكند كه در تطبيق با معيارهاي منطقي قابل دفاع نيست. اينكه جواني با تهيه سلاح به گروهي از افرادي كه در باشگاه شبانه در راستاي تفكر و ايدههاي فردي جمع شده بودند حمله ميكند و آنها را به قتل ميرساند يك نتيجه قابل استحصال دارد و آن اينكه اين شخص قطع نظر از وابستگي به گروههاي تروريستي، سازمانيافته يا عقيدتي، خود به حدي از ايمان و يقين فكري رسيده است كه كشتن ديگران را، آن هم افرادي كه بهزعم او برخلاف پندارهاي ايدئولوژيكي وي منحرف و ناسالم تلقي ميشدند را بايد از بين ببرد. اما مقصر و مسبب چنين حوادثي تنها خود فرد نيست بلكه محيط اجتماعي است كه چنين تفكري را در افراد ايجاد ميكند. واكنش منطقي در قبال هنجارهايي كه ما برنميتابيم كشتن و از بين بردن نيست.
از سوي ديگر تحقيقات انجام شده توسط مقامات قضايي و انتظامي در اكثر كشورهاي جهان درخصوص وقوع حوادث جاني و جسمي نشان ميدهد وجود سلاح چه گرم و چه سرد موجب حس قدرت، تحريكپذيري بيشتر و اعتماد به نفس بزهكارانه در اشخاص و پيمايش مراحل ارتكاب جنايت سريعتر انجام ميشود. بهدليل آزادبودن فروش سلاح سرد در كشورمان افراد در نخستين برخورد و پرخاشگري كلامي به سرعت خشونت جسمي را جايگزين ميكنند. همين مورد در استفاده اسلحه گرم وجود دارد كه با وجود ممنوعيت خريد و فروش، برخي جنايتها با اسلحه گرم و حتي اتوماتيك انجام ميشود، چون امكان خريد سلاح وجود دارد. با اين حال در مقايسه كشور ما با كشوري مثل آمريكا كه سلاح گرم بهراحتي خريد و فروش ميشود و هر كسي ميتواند آن را از طريق فروشگاهها تهيه كند و بهعنوان يك وسيله دفاع شخصي تلقي ميگردد ارتكاب جنايت بهخصوص از سوي جوانان افزايش دارد. بهعبارت ديگر آزاد بودن خريد و فروش اسلحه و دسترسي همه مردم به اين نوع سلاحها خود موجب اعتماد به نفس بزهكارانه و سرعت در پيمايش سكانسهاي جرم تلقي ميشود. گذشته از آن بيماريهاي روحي و رواني كه مختص جامعه شهري است و موجب رفتارهاي انفجاري و غيرعادي ميشود مجموعا ميتواند ارتكاب جنايت بهخصوص در بين جوانان را افزايش دهد.