علی مرسلی: این مطلب به سوال‌ها و مشکل‌های نوجوانان و پاسخ آن‌ها به قلم دکتر جون اختصاص دارد. هرگونه کاشت، داشت، برداشت، بدآموزی، خوب‌آموزی، نیاموزی و... از این مطلب بر عهده‌ی خودتان است و اصلاً به ما مربوط نیست!

سؤال: سلام، من مادر یک دختر کلاس‌نهمی خوشحال و پرانرژی هستم. از آن‌جا که تازگي دخترم به موسیقی علاقه‌مند شده، می‌خواهد سال دیگر برود هنرستان. ولی پدر و جمعی از اقوام چنین تصمیمی را قبول ندارند، چون دخترم تا همین هفت هشت ماه پیش به دروس تجربی علاقه زیادی نشان می‌داد. نظر شما در مورد این‌همه اختلاف‌نظرهای رشته‌ای چیست؟

 

جواب: سلام. این سؤال شما مادر گرامی مرا یاد افتخارات غیرپزشکی خودم انداخت که به دلیل تواضع تا امروز به آن‌ها اشاره نکرده بودم. بنده یکی از قهرمانان مسابقات «نون بیار، کباب ببر» غرب آسیا هستم که حتی تحصیل در رشته‌ی پزشکی، مانع از ادامه‌ی قهرمانی‌هایم نشد.

حتی در دوره‌ای که «نون بیار، کباب ببر» داشت جزء رشته‌های المپیک قرار می‌گرفت، قرار بود من المپیکی شوم که متأسفانه انگشت شستم لای در اتوبوس گیر کرد و به دلیل پارگی رباط هلالی تا شش ماه از میادین دور ماندم و بعد هم زندگی ورزشی حرفه‌ای‌ام زود به پایان رسید.

مدال طلای مسابقات جهانی «نون بیار، کباب ببر» افتخاری کم‌نظیر است، اما ارزش مادی ندارد و فقط بخشی از علایق و سرگرمی‌های من بوده است.

بر همین مبنا دختر شما مجبور نیست خودش را در قالب یک شغل خاص (دکتر، مهندس، معلم، هنرمند صنایع‌دستی و...) خلاصه کند. خیلی خوب است که کار آدم هم جزء علاقه‌مندي‌هايش باشد، ولی به‌هرحال کار اسمش کار است و در ذاتش «تکرار» نهفته است.

دخترخانم شما هم می‌تواند ضمن دنبال‌کردن کار موردعلاقه‌اش (البته از این‌شاخه به آن‌شاخه نپرد) به یکی‌دو تا از علاقه‌مندي‌هايش بپردازد، به‌صورت آماتور یا حرفه‌ای! واقعاً کسی چه می‌داند، شاید آدمی که به‌خاطر دلش ساز می‌زند، از کسی که در یک ارکستر رسمی استخدام شده بیش‌تر لذت ببرد.

در پایان از فرصت استفاده می‌کنم و به همه توصیه می‌کنم به پیشکسوتان عرصه‌ی ورزش از جمله رشته‌ی محبوب «نون بیار، کباب ببر» (که همه‌ی بچه‌ها و بزرگ‌های ایران دستی بر آتشِ آن دارند) احترام بگذارند و فراموششان نکنند.