نوشته پیتر مکلوسکی* ترجمه دکتر یونس شکرخواه: اندیشه خدمات عمومی از نخستین روزهای پخش برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی، نقشی اساسی در شکل دادن به سیاست پخش داشته است

 و امروز، همچنان بر بحث‌ها در زمینة نقش و آثار تلویزیون و رادیو تأثیر می‌گذارد. این امر به ویژه در کشورهای اروپایی صادق است؛ یعنی جایی که سیاست پخش از سنت تأمین رفاه اجتماعی و دخالت دولت در امور زندگی شهروندان برخاست.

این امر برخلاف وضعیت آمریکا است . در این کشور پخش به سرعت در مجموعه تجارت و بازرگانی قرار گرفت و تا دهه ۱۹۶۰ - که در معرض تأثیر همان جریان‌های اجتماعی‌ای قرار گرفت که باعث بروز جنبش حقوق مدنی شده بود - با اصول اخلاقی خدمات عمومی مشکلی نداشت. پخش بر مبنای خدمات عمومی (public service broadcasting | PSB) را می‌توان با فهرست کردن اصول غالب آن مشخص و توصیف کرد.

نخست، شیوه‌ای است که به جای سود خصوصی، به مصلحت همگان اختصاص یافته است.

دوم، در پخش همگانی متضمن یک ضرورت دموکراتیک در زمینة دسترسی همگان به خدمات پخش است و دسترسی به برنامه‌های آن به جوامع خاص اجتماعی، اقتصادی یا جغرافیایی محدود نیست، بلکه مردم به صورت یک مجموعه از آن استفاده می‌کنند.

سوم، پخش همگانی در مقابل اصل «مخرج مشترم» ایستادگی می‌کند و درصدد تأمین طیفی از برنامه‌هاست که ممکن است الزاماً در بیشتر برنامه‌های پخش تبلیغاتی ظاهر نشود. در نهایت اینکه مؤسسات و کارکنان پخش همگانی در مقابل عموم پاسخگو هستند، نه در برابر سرمایه‌گذاران خصوصی یا منافع سیاسی ویژه.

با این حال، این اصول را می‌توان فقط به عنوان یک راهنمای اجمالی به شمار آورد. مفیدتر این است که درباره پخش همگانی از حیث تکامل تاریخی آن بیندیشیم و درباره شیوه‌های مختلفی که مؤسسات پخش و مسئولان تعیین سیاست پخش آن را تعریف، تعبیر و بیان کرده‌اند، تحقیق کنیم.

از عوامل مؤثر در تنظیم سیاست پخش همگانی در انگلستان «جان ریث» (Reith) نخستین مدیر کل بنگاه سخن‌پراکنی بریتانیا (بی‌بی‌سی) بین سال‌های ۱۹۲۷ و ۱۹۳۸ است. ریث معتقد بود پخش باید نقشی اساسی در شکل دادن و «بهتر کردن» سلیقه مخاطبان خود داشته باشد و به این منظور سعی کرد اعتبار برنامه‌های رادیو بی‌بی‌سی را با پخش نمایشنامه‌ها، موسیقی کلاسیک، شعر و غیره بالا ببرد و اساساً ارزش‌ها و سلیقه‌های فرهنگی طبقات متوسط انگلیس، و نه شنوندگان معمولی را، منعکس سازد. با این حال، اگرچه امروز بقایای فلسفه ریث باقی است، یافتن حمایت گسترده و محض از الگوی پخش او دشوار خواهد بود.

در واقع تا دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ روز به روز آشکارتر می‌شد که بلندپروازی‌های بخش همگانی (PSB) با گرایش‌های فرهنگی گسترده‌تر و این اندیشه که «مصلحت مشترک» با زیربنای معیارهای فرهنگی مشترک نادرست بود، هماهنگی نداشت.

به این ترتیب پخش همگانی مفهومی مشکل آفرین است که روز به روز در برابر تفسیرها و تعبیرها بازتر و انعطاف‌پذیرتر می‌شود و تعریف یا الگوی پخش کلی ثابتی ندارد. پخش همگانی در مقایسه با سیستم‌های تبلیغاتی، به ویژه الگوهای پخش آمریکایی، در منسجم‌ترین و محکمترین حالت خود بوده است.

با این حال حتی الگوهای بازرگانی می‌توانند، اگر نوع درست برنامه‌ها را (یعنی «امور جاری» در مقابل نمایش‌های مسابقه‌ای، برنامه‌های اطلاعات‌دهنده به جای برنامه‌های تفریحی) ارائه دهند، ادعا کنند که خدمتی عمومی ارائه می‌دهند. در واقع این امر در انگلیس دهه ۱۹۷۰، زمانی که بسیاری از ناظران معتقد بودند که رقیب تجاری بی‌بی‌سی، یعنی «آی‌تی‌وی»، داشت در زمینه تعهد، تأمین و ارائه خدمات عمومی گوی سبقت را از بی‌بی‌سی می‌ربود، صدق می‌کرد.

شایان ذکر است که پخش همگانی شاید همان‌طور که محصول محدودیت‌های فنی پخش بوده، از پیش به وسیله ویژگی‌های ملی و فرهنگی تعیین شده است. پخش در بیشتر تاریخ خود با مشکل کمبود طیف و گستره مواجه بوده که تعداد کانال‌های موجود برای دریافت عمومی را محدود کرده است.

به معنای دقیق کلمه، با پخش، عمدتاً به عنوان منبعی کمیاب و ملی که دولت به جای اینکه آن را برای سود فردی به شرکت‌های خصوصی واگذار کند، به نفع عموم به کار گرفته، برخورد شده است.

با ظهور کابل و ماهواره، و در نتیجه پایان کمیابی کانال، بسیاری از ناظران ادعا کرده‌اند که یک الگوی پخش طرفدار خدمات همگانی، به طور روزافزونی در حال دفاع ناپذیر شدن است.

 PETER McLUSKIE*