براي درك و تحليل نقش بيبديل سلبريتيها در دنياي امروز كافي است همه لحظات آن فينال پرتب و تاب را فراموش و به همين چندثانيه بسنده كنيم.در زير نورافكن رسانهها، برخي لحظات قابل جاودانهشدن هستند. الان از جام جهاني 2006آلمان چه چيزي در ذهن شما مانده جز همان كله معروف زيدان توي سينه مدافع تيم ايتاليا؟ در اينگونه لحظههاي تاريخي كافي است شما در صحنه حاضر باشيد، هماي شهرت و جاودانگي بر شانههاي شما هم مينشيند. خوزه مورينيو دست ميكند توي چشم مربي بارسلونا، آن وقت مرد نگهبان سبيلويي كه توي كادر دوربين تلويزيوني است به ناگاه شهره عام و خاص ميشود.
اين اتفاق البته صرفا براي انسانها نميافتد. آن پرنده كوچك خوشبختي كه روي تريبون ساندرز، كانديداي دمكراتها در بحبوحه رقابت با هيلاري كلينتون نشست حالا شهرتي جهاني دارد. شبپرهاي كه هنگام گريه رونالدو بر ابرويش نشست هم چنين عاقبتي پيدا كرد. اكنون او با همه شبپرههاي دنيا فرق دارد چون اسمش شده:
«شب پره ِ رونالدو» حالا او حتي همانند بسياري از ما آدمها صفحه توييتر دارد و در 10ساعت اول راهاندازي آن بيش از 4هزار دنبالكننده پيدا كرده است. جادوي دوربين و رسانه تنها پينوكيو را آدم نميكند، شبپرهها هم چنين شانسي ميتوانند داشته باشند.
همين اتفاق در سوي ديگر اين صحنه براي بازيكن فرانسه هم افتاد. او هر شخص ديگري را مصدوم ميكرد اينگونه مطرح نميشد. خيلِ سينه چاكانِ بازيكن معروف دنيا البته فقط هموطنان او نيستند. چه بسيار غيرپرتغاليهايي كه در اين ميانه اشكهاي رونالدو چنگي به جانشان انداخت و كاسه داغتر از آش شدند. ما ايرانيهاي هميشه در صحنه هم با توهينهايمان در صفحه بازيكن مصدوم كننده، نشان داديم كه شهرت و محبوبيت، مرزهاي شهروندي را در دنياي رسانهاي امروز درنورديده است. آيا ميتوان گفت كه امروز رونالدو صرفا يك شهروند پرتغالي است؟ از نظر شناسنامه و پاسپورت حتما همين گونه است اما واكنش مردم دنيا نشان ميدهد كه او مثل خيليها زير نورافكن رسانهها تبديل به شهرونداني جهاني شدهاند.
فعلا بتِ روزگار ما كريستيانو رونالدو است؛ پرستش ميشود براي اندام رؤيايي و براي سيكسپكهاي ورقلمبيدهاش، براي پريدنهاي فوقالعادهاش و براي گلها و قهرمانيهايش. ما طرفدارانِ رونالدو هستيم و هواداري از يك آدم معروف حسابي به ما غرور و اعتماد به نفس ميدهد اما آن سوي ديگر قصه تفاوت چنداني با بردگي ندارد. خواجههاي دنياي جديد به كمك رسانهها عوض شدهاند و ما بندگان دنياي جديديم...