28تيرماه سال87 مأموران پليس در جريان جنايتي در ساختمان مخروبهاي حوالي ميدان بهارستان قرار گرفتند و راهي آنجا شدند. قرباني مردي افغان بود كه جسدش در اتاق نگهباني افتاده بود. با توجه به اينكه چند روزي از مرگش ميگذشت، جسد متعفن شده بود و پزشكي قانوني اعلام كرد كه بر اثر اصابت جسم سختي به سرش جان باخته است. گزارش جنايت را پسرعموي قرباني به پليس اعلام كرده بود. او مدتي قبل به همراه مقتول براي كار به ايران آمده بود و چون چند روزي از او بيخبر بود، به محل كارش رفت تا اينكه با جسد او روبهرو شد.
در چنين شرايطي جسد به پزشكي قانوني منتقل شد و مأموران تحقيقات خود را براي شناسايي عامل جنايت شروع كردند. در بررسيهاي نخست مشخص شد كه موبايل قرباني سرقت شده است كه مأموران از طريق رديابيها موفق شدند ردپاي يك زن را در جنايت بهدست آورند.
زن جوان مدتي پس از جنايت دستگير شد و دربازجوييها به قتل اقرار كرد. او گفت: با مقتول در خيابان آشنا شدم. او وقتي متوجه شد كه در جستوجوي كار هستم به بهانه كار مرا به ساختمان مخروبهاي كشاند. در آنجا با هم درگير شديم كه من با سنگ بزرگي ضربهاي به سر او زدم. وقتي او غرق در خون روي زمين افتاد موبايلش را برداشتم و فرار كردم. اين زن مدتي بعد در شعبه71 دادگاه كيفري استان تهران محاكمه شد.
از آنجا كه اولياي دم در دادگاه حاضر نشده و شكايتي در اين خصوص مطرح نكرده بودند، دادستان تقاضاي ديه كرد. در پايان جلسه زن قاتل به پرداخت ديه، 4سال زندان و 74ضربه شلاق محكوم شد كه حكم به تأييد قضات ديوان عالي كشور رسيد. درحاليكه پرونده به شعبه اجراي احكام دادسراي جنايي تهران فرستاده شده بود و متهم همچنان بهدليل عدمپرداخت ديه در زندان بود، ستاد حمايت از زندانيان 190ميليون تومان ديه را جور كرد و او سرانجام پس از گذشت 8سال از زندان آزاد شد.