فریبا خانی: «بالچیک» شهری در استان «دوبریچ» کشور بلغارستان است. شهری زیبا در کنار دریای سیاه. سفری به این شهر داشتم. در این شهر باغ زیبایی هم وجود دارد به‌نام باغ گیاه‌شناسی بالچیک. قرار بود از آن دیدن کنیم.

قبل از آن به يك كارگاه سفال رفتيم. مي‌دانيد سفالگري هنر بومي بلغارستان است. در ظرف‌هاي زيبايي كه درست مي‌شود غذاهاي محلي از جمله يك سوپ تابستاني شبيه آب‌دوغ‌خيار سرو مي‌شود.

اين شهر در نزديكي مرز روماني و بلغارستان است. جنگل‌هاي انبوه و هواي تابستاني بي‌نظيري دارد. به‌طرف باغ رفتيم. باغی بزرگ با مساحتی در حدود 65‌هزار متر مربع و بیش از سه‌هزار گونه‌ي گیاهی مختلف. اين‌جا باران و‌ خاك حاصل‌خيز فضاي مناسبي براي رشد گياهان فراهم كرده است.

 

درياي سياه، عكس‌ها: اميرحسن طاهري‌مجد

 

از يك خيابان كه پر است از مغازه‌هاي كوچك مي‌گذريم. مغازه‌هايي كه مثل همه‌جاي بلغارستان محصولات گل سرخ تزييني مي‌فروشند با كلاه‌هاي لبه‌دار تابستاني و زيورآلات و دست‌بندهايي با نشان‌هاي ملي بلغارستان.

مي‌خواهيم به باغ برويم، باغي كه بیش از 250 گونه کاکتوس و انواع رز در آن هست. ورودي باغ براي بزرگ‌سالان هشت لوا و براي كودكان سه لوا است.

اين باغ در سال 1921 و در زمان تسلط رومانی بر این منطقه ساخته شده است.  ملکه ماریا، همسر شاه‌فردیناند اول پس از بازدید از بالچیک، این منطقه را براي اقامتگاه تابستانی خود مناسب دید.

 

نمونه‌اي از سفال‌هاي بلغارستان

 

سپس دستور ساخت کاخی موسوم به «كوييت نِست پالاس» Quiet Nest Palace را در جوار باغ‌های انگور و کارگاه تولید آب‌معدنی داد.

بین سال‌های 1926 تا 1937 اين کاخ به‌صورت مجموعه‌ای متشکل از ویلای مسکونی، دخمه، اتاق تأسیسات، صومعه، نیایشگاه، پارک و چند ساختمان دیگر برپا شد.

در سال 1940 و بعد از الحاق مجدد بخش جنوبی دوبروژا به کشور بلغارستان باغ گیاه‌شناسی در محل پارک عمارت برپا و گسترش پیدا کرد.

 

 

گويي به يك خواب زيبا رفته‌ام... منظره‌ي گل‌هاي زرد و بنفش و سرخ كه در يك چيدمان هندسي كاشته شده‌اند، آدم را گيج مي‌كنند. ابتدا بايد سكه‌اي در چاه آرزو بيندازيم كه خيلي از توريست‌ها اين كار را مي‌كنند. آرزو مي‌كنند و سكه مي‌اندازند...

به سمت ديگر باغ كه برويم منظره‌ي درياي سياه است كه پشت درخت‌هاي سبز باغ آرام نشسته است. چند سرو شيراز هم اين‌جا هستند. كاكتوس‌هايي كه در فصل تابستان از گل‌خانه به فضاي باز آورده مي‌شوند. كاكتوس‌هاي غول‌پيكر...

در اين باغ حمامي هم به‌دست معماري از اهالي عثماني ساخته شده رو به دريا كه بي‌نظير است. در كاشي  بالاي شير آب نوشته شده است اگر كسي از اين شير آب نوشيد، براي پدرم فاتحه‌اي بخواند.

 

ملكه‌ماريا و همسرش

 

اين حمام سنگي در زير پيچك‌هاي تازه غرق شده است.  پيچك‌هاي سبز مثل زلف‌هاي پريشان در باد اين‌سو و آن‌سو مي‌روند. كسي در باغ با «زايلوفون» آهنگ مي‌نوازد. جالب است با ديدن توريست‌هاي ايراني آهنگ «تولد تولد تولدت مبارك» را مي‌زند.

يك درخت «جينكو» با برگ‌هاي بادبزني هم مي‌بينيم. همان گياهي كه مي‌گويند آلزايمر را برطرف مي‌كند و دشمن سردرد است. اين گياه بومي كشور چين است، اما نمونه‌اي از آن در اين باغ ديده مي‌شود.

بوته‌هاي گل سرخ رو به ديوارهايي با نرده‌هاي فلزي نماي زيبايي ايجاد كرده‌اند. صداي جويبارها، بوي خوش‌گل‌هاي ميمون و گل سرخ و هواي سبك غيرقابل وصف است.

 

نمايي از باغ گياه‌شناسي

 

در اين باغ يك كاخ تابستاني كوچك ديده مي‌شود. روي بلنداي باغ... پلكان‌هاي چوبي اتاق‌‌نشيمن  با ديوارهاي سفيد و شيشه‌هاي رنگي كوچك... عكس‌هاي ملكه ماريا هم در گوشه و كنار به چشم مي‌خورد. از اين بلندي دريا و باغ زير پايت هستند.

 وسايل مختصر ملكه در اين كاخ تابستاني هست. آفتاب تابستاني به درياي آبي تابيده است. موقع بازگشت از كاخ تابستاني ملكه ماريا از  كافه‌ي كوچك باغ يك ظرف ماست ميوه‌اي مي‌خريم و زير آلاچيق‌هايي كه با درخت مو پوشيده‌شده‌اند، ماست سرد و خوش‌مزه مي‌خوريم... 

همراه با  صداي جويبار، ‌آبي درياي سياه، صداي سيرسيرك‌ها و پروانه‌هاي خوشحال كه از گلي به گل ديگر سر مي‌زنند... چندبار نفس عميق مي‌كشيم. اين باغي است كه مطمئنم هميشه دلم برايش تنگ خواهد شد.

 

نيلوفران آبي