شركت خودروسازياي كه در برخي از ماههاي سال فقط 2روز توليد داشته باشد، مزيت قيمتي نداشته و خودرو را گرانتر از رقبا توليد ميكند. اين شرايط منجر به ادغام سيتروئن با پژو و تشكيل برندي تازه شد. بهرغم اين واقعيتها، هفته گذشته اين خودروساز فرانسوي قراردادي درازمدت با سايپا، بهعنوان شركت خودروسازي براي تشكيل شركت و توليد مشترك خودرو در ايران امضا كرد.
پرسش مطرح اين است كه آيا امضاي قرارداد خودروساز غيررقابتي سيتروئن با يك خوردوساز ايراني، الگوي رفتاري بنگاههاي ايراني در تعامل با شركاي خارجي در فضاي پس از برجام را شكل ميدهد و آيا در شرايط اقتصادي مقاوتي اين قرارداد، الگوي قراردادهاي آينده بنگاههاي ايراني با شركاي خارجي خواهد بود؟ اين در حالي است كه اكنون دولت 15هزار ميليارد تومان بدهي جاري به پيمانكاران داشته و سايپا نيز بهعنوان طرف ايراني قرارداد با سيتروئن برحسب صورتمالي تلفيقي خود 13هزار و 434ميليارد تومان به بازار و بانكها بدهي دارد.
بدهي اين شركت كه خودرو را سالهاست به دوبرابر قيمت بازار جهاني به مصرفكننده ايراني ميفروشد، نزديك به بدهي دولت به پيمانكاران است. از سوي ديگر بانكهاي ايراني براي تعامل با بانكهاي خارجي ملزم به رعايت استانداردهاي بينالمللي بانكي(بال سه) هستند. براساس اين استانداردها، نسبت بدهي يك شركت نبايد بيش از 50درصد فروش آن باشد اين در حالي است كه نسبت بدهي سايپا به فروش اين شركت بيش از 100درصد است و بر اين اساس سايپا شركتي پرريسك ارزيابي ميشود.
با انعقاد قرارداد جديد سيتروئن و سايپا، در عمل آنچه اتفاق افتاده آن است كه قراردادي بين يك شركت غيررقابتي خارجي و يك شركت زيانده داخلي منعقد شده است. شرايط كنوني حاكم بر شركاي ايراني خودروسازان خارجي ناشي از آن است كه اعضاي هيأت مديره اين شركتها با تاسيس شركتهاي كاغذي و تحت پوشش اين شركتها، قطعات چيني را وارد و سپس با تغيير بستهبندي به نام توليد داخلي به شركتهاي بزرگ ميفروشند.
در اين شرايط است كه شركتهاي خودروسازي بزرگ بنابر صورتهاي مالي خود زيانده شده اما اعضاي هيأت مديره اين شركتها از طريق شركتهاي كاغذي بهشدت سود ميبرند. آيا عقد قرارداد بين اينگونه شركتهاي كاغذي داخلي با شركاي خارجي، ميتواند الگوي توسعه صنعتي در فضاي پس از برجام باشد؟ بايد ببينيم كه در الگوي توسعه صنعتي در فضاي پس از برجام بهدنبال چه چيزي هستيم؟ آيا امضاي قراردادهاي همكاري شركتهاي غيررقابتي خارجي با شركاي زيانده خودروسازي در ايران ميتواند الگوي مناسبي براي موفقيت و توسعه صنعتي كشور در آينده باشد؟