به گزارش ایرنا، صادق مهدوی تار و سه تار را نزد استاد علی بیانی و تنبور را نزد داوود عزیزی فراگرفت. در کنار این سازها با دوتار شمال و جنوب خراسان نیز آشنایی کامل دارد و خود را شاگرد استادانی چون عبدالله سروراحمدی و مرحوم حاج قربان سلیمانی میداند.
او اکنون تجربه فراوانی در نواختن و ساخت موسیقی خراسان دارد و البته یکی از ویژگی های منحصر به فرد او ساختن سازهایی است که در نواختن آن تخصص دارد. مهدوی علاوه بر اجراهای فراوان در داخل کشور، برگزاری کنسرت در شهرهای مختلف جهان را نیز تجربه کرده است.
به بهانه دو اجرای وی در کنسرت گروه موسیقی سرو در فرهنگستان هنر و اجرا چندی پیش او در اکسپوی میلان و طرح بسیار سئوالات دیگر با وی به گفت وگو نشستیم که مشروح در پی می آید:
- درباره علاقه مندی به موسیقی سنتی بگوید؟ آیا اجبار یا اصراری برای ورود به این عرصه داشتید یا نه علاقه ذاتی بود؟
- جواب: علاقه ام به این نوع موسیقی کاملا درونی بود. سن 10 سالگی انواع موسیقی پاپ، کلاسیک و ایرانی را گوش می کردم و از بین آنها موسیقی ایرانی را انتخاب کردم چون برای من خیلی جذاب بود.
- از افراد خانواده شما کسی بود که موسیقی سنتی کار کرده باشد؟
- جواب: نه، هیچ سابقهای از موسیقی ایرانی در خانواده ما وجود نداشت.
- اگر بخواهید بخشی از تجربه خود را درباره موسیقی ایرانی برای علاقه مندان این حوزه بگویید، چه تعریفی دارید؟
- جواب: بدون اغراق می گویم موسیقی ایرانی می تواند به نوعی مثل مبدا مختصاتی برای موسیقی جهان تعریف شود. یعنی اگر موسیقی ایرانی را مبدا در نظر بگیریم، وقتی به سمت شرق برویم کم کم تبدیل به موسیقی خراسانی، بلوچی، افغانی، پنجابی، هندی و چینی می شود و اگر به سمت غرب برویم، کم کم تبدیل به موسیقی آذری، کردی، عربی، موسیقی شمال آفریقا، اسپانیایی و آندلسی می شود.
- پس شما موسیقی ایرانی را به عنوان نوعی مبدا در نظر می گیرید. به جز این خصوصیت چه چیز دیگری در این موسیقی می بینید؟
معتقدم موسیقی ایرانی به بیانی رسیده که بسیار شاخص است. مانند همان اتفاقی که در خطی که امروز به آن خط اسلامی می گویند و هنرمندان ایرانی به آن دست یافتهاند. در موسیقی ایرانی ترتیب و توالی جملات به گونهای است که زیبایی عجیبی خلق می شود. انواع دیگر موسیقی در خاورمیانه نیز شبیه این موسیقی است، اما موسیقی ایرانی انگار به یک زیبایی متمایز عمیق و خوش تراش دست یافته است.
- بریم سراغ ساز دوتار. شما با دو تار نزد استاد عبدالله سروراحمدی آشنا شدید، نوازندگی او چه ویژگی هایی دارد و مربوط به کدام منطقه از ایران می شود؟
در حقیقت این ساز تنبور منطقه شرق خراسان است که امروز به دوتار تربت جام مشهور شده است با این ساز به خاطر داشتن پنجه های متنوع، می توان هم ریتم های معمول و هم ریتم های بسیار پیچیده را پدید آورد. مضاف بر این پرده بندی جالب این ساز است که باعث شده نت های دستگاه شور از این ساز شنیده شود که برای ایرانیان بسیار گوش نواز است. دیگر ویژگی جالب این دوتار و در کل موسیقی شرق خراسان، استفاده از ادبیات غنی و کهن ایران و اشعار بزرگان ادب پارسی همچون سعدی، مولانا، عطار، حافظ و ... است. اگر اشعار موسیقی های نواحی مختلف ایران را بررسی کنیم کمتر جایی پیدا می شود که اینقدر از اشعار شاعران پاسی گوی کهن استفاده کرده باشد. معمولاً اشعار موسیقی های مقامی بیشتر اشعاری محلی هستند که شاعران آن منطقه خاص سروده اند. این خصوصیت شعری موسیقی شرق خراسان می تواند باعث ارتباط بیشتر مخاطبان مناطق دیگر ایران و در نتیجه گسترش این موسیقی شود.
- در برخی شهرهای جنوب و مرکز خراسان، دوتار به اشکال دیگری پرده بندی و نواخته می شود، مثلا در بیرجند و کاشمر و... ریشه این تفاوت ها در چیست؟
این پرده بندی ها را می توان به دو نوع تقسیم کرد. نوع اول پرده ها و نت هایی است که اخیرا و به تقلید از تار و سه تار به این ساز اضافه شده اند و نوع دوم پرده ها و نت هایی است که از قدیم در مناطق دیگر خراسان جنوبی رواج داشته و با پرده بندی مقام های تربت جام تفاوت دارد. قسم اول که مشخصا ریشه در جریان نوآوری خواهی سال های اخیر دارد و البته چون تقلیدی است به نظر بنده خیلی جایگاه ویژه ای برای آن نمی توان قائل شد. اما قسم دوم ریشه در فرهنگ هنری منطقه هرات دارد. همانگونه که مستحضرید منطقه هرات از دیرباز یکی از قطب های مهم فرهنگی و هنری ایران بزرگ فرهنگی بوده است. پرده هایی که بر روی دوتار هرات بسته می شود نیز، همانند دوتار شمال خراسان از فواصل پرده و نیم پرده تشکیل می شود. شاید به توان گفت که موسیقی و در نتیجه دوتار بیرجند و کاشمر و ... بیشتر تحت تاثیر فواصل موسیقیایی پرده و نیم پرده ای هرات هستند و می توان آنها را جزو حوزه فرهنگی هنری منطقه هرات به شمار آورد. در حالی که مشابه موسیقی تربت جام را در منطقه جنوب ایران و همچنین مازندران می توان یافت در کمال تعجب حتی چند مقام مشترک بین موسیقی مازندرانی و تربت جامی وجود دارد. شاید هیچ موقع نتوانیم بفهمیم که چرا و چگونه موسیقی تربت جام از موسیقی برخی مناطق شرق و جنوب خراسان تفاوت پیدا کرده است.
- دوتار تربت جام چند مقام دارد و نوازندگان و استادان شاخص و صاحب سبک آن چه کسانی هستند و اساسا آهنگسازی چه جایگاهی در این نوع موسیقی دارد؟
شاید تعداد مقام های این ساز به درستی معلوم نباشد و هر استاد تعداد متفاوتی از آنها را روایت کند. که البته این مساله بسته به نحوه جمع بندی آن استاد و نامگذاری هر قطعه نیز دارد.
اما در مورد استادان باید عرض کنم که این خطه نوازندگان مشهوری دارد که متاسفانه خیلی از آنها در همین چند سال اخیر به دیار باقی شتافتند. استادان بزرگی که بنده پیرو اصول نوازندگی آنها هستم و سعی می کنم که نوازندگی آنها را سنگ محک کار خود قرار دهم. استادان مرحوم نظرمحمد سلیمانی و عبدالله سروراحمدی در نوازندگی و نور محمد درد پور در زمینه آواز مقام ها هستند. تک تک این استادان چه از نظر فنی و چه زیبایی شناسی واقعا بی نظیر بودند و در قله موسیقی تربت جام و شرق خراسان قرار داشتند.
- با توجه به اینکه شما ساخت ساز دوتار را هم انجام می دهید، دوتار جنوب خراسان از نظر ساختمان، صدادهی و جنس چوب و چه ویژگی هایی دارد؟
اکثر تنبورهایی که بنده کم و بیش با آن آشنایی دارم، کاسه ای از جنس چوب درخت توت و چوب دسته ساز نیز از چوبهای نیمه سنگین محکم ، مانند: زردآلو، عناب، گردو و... امثال اینها ساخته می شوند. به همین منوال تنبور شرق خراسان که امروز مشهور به دوتار و یا دوتار تربت جام است نیز به همین روش تهیه می شود. اما نکته جالب توجه در ساختار این دوتار استفاده از قوس جناغی است که مشخصه بارز معماری ایران نیست.
- گروه نوازی چه جایگاهی در این نوع موسیقی دارد. آیا به تاثیر از ارکسترهای غربی تشکیل شده یا ریشه خاص خود را دارد؟
تا آنجایی که اطلاع دارم گروه نوازی شیوه قدیمی موسیقی تربت جام به صورت همنوازی دوتار نیست. شاید به تقلید از ارکسترهای غربی و یا اینکه به علت فرم جدیدی که اجرای موسیقی پیدا کرده (اجرای کنسرت) و در قدیم به این شکل نبوده این گروه نوازی ها رایج شده اند. نحوه ارائه موسیقی در منطقه تربت جام برای ساز دوتار اکثر در خانقاه ها و جمع خانه ها و در جهت ذکر نیایش بوده است که معمولا یک ساز به همراه یک آواز این اجرا را بر عهده داشته. متاسفانه با تغییر سلیقه مخاطب امروز مجبور به استفاده از گروه نوازی در اجراها(کما بیش) هستیم که البته همانگونه که به عرض رسید از شکل اصیل خود فاصله دارد.
- شما با گروه «سرو» در فرهنگستان هنر، کنسرتی را با گروه نوازی دوتار برگزار کردید. چه نگاهی به برگزاری کنسرت دوتار خراسانی در تهران دارید؟
ایده اصلی برگزاری این کنسرت آشنا کردن هرچه بیشتر مخاطبان تهرانی با این ساز و مقام ها و نغمات بی نظیر و دل انگیز آن بوده است. در این کنسرت هم از گروه نوازی استفاده شد و هم سعی بر این بود که شکل اصیل کار یعنی تک نوازی به همراه آواز نیز ارائه شود که هم جذاب باشد و هم مخاطب ناآشنا را به اصل این ساز انس و الفت دهد. موسیقی تربت جام هنوز آنگونه که باید و شاید و آنطوری که خیلی از موسیقی های نواحی مختلف ایران معرفی شده اند مطرح نشده است. به خاطر همین جای کار خیلی زیادی در این زمینه وجود دارد.
- دوتار نسبت به تنبور در موسیقی ایران کمتر معرفی شده در حالیکه تنبور اشتراک زبانی و لهجه ای کمتری با زبان فارسی داشت تا دوتار شرق خراسان که اساساً تقارن زیادی با زبان فارسی دارد.
دقیقا هدف آن اجرای مطرح شده(اجرای فرهنگستان هنر) هم همین بود، معرفی هرچه بیشتر دوتار. اما اینکه چرا تنبور که به قول شما لهجه کرمانشاهی دارد و اشعار آن غریب تر به زبان فارسی هستند و به گوش مخاطبان ناآشناست با مخاطبان تهرانی و عموما فارسی زبان ارتباط بیشتری برقرار کرده، جای بررسی دارد. معتقدم چند دلیل را می توان در آن جستجو کرد. اولاً با مد نظر قرار دادن مخاطب فارسی زبان اشعار عرفانی از بزرگان به زبان فارسی برای معرفی این ساز(تنبور کرمانشاهی) انتخاب شد که جذابیت های تنبور را بتواند معرفی کند. یعنی اکثر آهنگ های تنبوری که در گوش مخاطب رواج بیشتری پیدا کرد از اشعار بزرگان فارسی گوی همانند مولانا و حافظ عطار و ... بودند. دوم اینکه خیلی از بزرگان موسیقی کرمانشاه (علی اکبر مرادی، کیخسرو پورناظری، سید خلیل عالی نژاد و ...) به تهران مهاجرت کرده و نه تنها اجراهای فراوانی انجام دادند بلکه خود نیز در دسترس علاقه مندان این ساز قرار گرفتند. این خود باعث ترویج این ساز در تهران و در نتیجه گسترش و معرفی آن به خیلی از شهرهای بزرگ ایران شد.
- با توجه به فوت اکثر استادان بنام دوتار جنوب خراسان، چه آینده ای را برای این ساز در موسیقی ایران متصور هستید؟
در طول تاریخ پر فراز و نشیب ایران زمین، همواره هنر و فرهنگ ایران، هر دوره ای به شکلی، در معرض خطرات و حملات بسار شدید و جدی بوده است. از میان آنها می توان به حمله یونانیان و مغولان و اقوام دیگر که با غارت و کتاب سوزان همراه بود اشاره کرد. با این حال این فرهنگ وهنر تا به امروز به دست نسل امروز ایران رسیده است. گاهی این فرهنگ با فرهنگ ها و تفکرات دیگر آمیخته ولی باز به سرعت خود را از آنچه با ریشه های اصلی تفکر و نگرش خود در تضاد می دیده، پیراسته است و در این گذر پرخطر و پرپیچ وخم نه تنها خود را حفظ کرده بلکه در نهایت، با خلاقیت و فداکاری بزرگان این فرهنگ به سمت اعتلا و تعالی هر چه بیشتر پیشرفته است. اکنون نیز اگر به صورت جزیی به فوت استادان این موسیقی یا استادان دیگر در زمینه های متفاوت فرهنگی بنگریم، نگرانی و ناراحتی در ما بوجود می آید.
امروز شاید در برخی زمینه های فرهنگی و هنری اشکالاتی وجود دارد اما اگر کلی تر نگاه کنیم به این نتیجه می رسیم که درخت تنومند تفکر، خرد، فرهنگ و هنر ایران هیچگاه دچار آسیب جدی نشده است. واضح است معنای این سخن خوش خیالی و بی خیالی و رها کردن کار و کوشش در این زمینه نیست. این ساز هم از پس هزاره ها به سلامت عبور کرده و اکنون به دست نسل ما رسیده است. در ضمن با توجه به خیل علاقه مندان و دوستداران این موسیقی کهن امید آن هست که استادان نو ظهور نیز بتدریج در جامعه موسیقی خراسان و ایران طلوع کنند و ادامه دهنده را بزرگان باشند. شاهد بودم که امروز دوستداران زیادی که هر روز به تعدادشان افزوده می شود در تهران و شهرهای دیگر به دنبال شنیدن و فراگیری این ساز هستند که به امید خدا این امر باعث رونق هر چه بیشتر و ماندگاری طولانی تر این ساز در هنر ایران شود.