میگویند درختی که ما از آن میوه میچینیم به دست تو سبز شده. با آبیاری تو میوه داده. میگویند تو باغبان باغ ما بودهای. حضرت صادق(ع) ما!
* * *
وقتی که تو از میان ما رفتی، دروغگویان شاد شدند. آنها که گنجشکها را رنگ میکردند و به جای قناری میفروختند. آنها که بلد نبودند حمد خداوند را بگویند؛ آنها که قلب نداشتند؛ کوچک و بیمار بودند و فساد، تمام سلولهای بیرمق و بادکردهشان را گرفته بود؛ آنها که تنها پوستی کشیده بودند بر روی تفالهای که نامش خودشان بود.
* * *
وقتی که تو از میان ما رفتی، راستگویان غمگین شدند. آنها که در دلهایشان رودخانههای بزرگ و خروشانی داشتند، ناراحت شدند. اندوه بر دل ماهیهایی سايه انداخت که معنی آب را میفهمیدند؛ برگهایی که بهار بودند و پرندگانی که به جای همدیگر آواز میخواندند.
بهار با رفتن تو چادر سیاهی بر سر کشید و گریه کرد. چشمهای دنیا سیاهی رفت. همه چیز دود شد و تنها گل رزی باقی ماند که با رنگ و روی سیاه به حال دنیای بعد از تو گریه میکرد.
* * *
تسلیت به ما. تسلیت به رزهای سیاه!