پدران غائب به اين مسئله ميپردازد كه در دوران كودكي و بلوغ، پسران در قياس با دختران از رشد ذهني آهستهتري برخوردارند، اختلالات شخصيتي بيشتري دارند و مثلا از پارانويا، وسواس بيمارگون و رفتار ضداجتماعي بيشتر رنج ميبرند؛ همچنان كه به لحاظ آسيبهايي چون انحرافات جنسي، مردان بيشتر از زنان دچار گرفتاريهايي از اين دست ميشوند.
در واقع نويسنده كتاب ميگويد با اينكه ظاهرا به نظر ميرسد كه مردها مستقلتر و قويتر از زنان هستند ولي معمولا و در مقام عمل كمك بيشتري نياز دارند و به نوعي در جستوجوي پدرشان هستند. اين جستوجوي پدر بحثي عميق است كه در روانشناسي معناي نمادين دارد. نه الزاما به اين معنا كه مردان به دنبال پدرشان بگردند بلكه ميكوشند به هويت مردانه برسند كه مستقيما با مسئله پدر مرتبط است. با توجه به اينكه پدرها يا به دليل كارهاي فراواني كه در خارج از منزل دارند و يا ترجيحشان به رها كردن خود از مسائل تربيتي در ساعات زيادي دور از كانون خانواده قرار ميگيرند، معمولا تربيت فرزند به مادر سپرده ميشود. در نتيجه پسرها بيشتر از آنكه حضور پدرشان را حس كنند در كنار مادر بزرگ ميشوند.
پدران غائب معناي گستردهاي دارد كه هم شامل غيبت فيزيكي پدران و هم غيبت روحي و احساسيشان ميشود. اينطور كه نويسنده كتاب تحليل ميكند غيبت پدران منجر به اين اتفاق ميشود كه پسران هم گم شوند. در پدران غائب كوشيده شده تا راهكارهايي براي جبران اين نقيصه پيدا شود. پدران غائب كتاب بسيار جذابي است كه به خصوص ميتواند مورد توجه علاقهمندان به مباحث روانشناسي قرار گيرد.
- نويسنده و فيلمنامهنويس سينما و تلويزيون