به پخش كردن ويروس، باكتري، ميكروب يا ديگر عوامل بيماريزا و سمي كه موجب بروز بيماري و مرگ در ميان انسانها، حيوانات و گياهان ميشود، نيز حمله بيوتروريستي مي گويند. در گزارش زير كه توسط خبرگزاري ايسنا منتشر شده با اين مفاهيم جديد آشنا مي شويم.
استفاده كردن از مواد توليد شده توسط جانوران، گياهان، باكتريها، قارچها و ويروسها عليه نيروهاي انساني و منابع غذايي سابقهاي هزاران ساله دارد. استفاده از سموم جانوري يا گياهي براي سمي كردن سر تيرهاي جنگي، استفاده از لاشه حيوانات مرده از طاعون براي شكستن مقاومت داخل قلعهها، مسمومسازي فضاي داخلي مقابر فرعونها با هاگِ قارچي كشنده و آلوده كردن منابع آبي شهرها از نمونههاي باستاني به كارگيري سلاحهاي نامتعارف بيولوژيك است. در جهان متمدن نيز اين رويه ادامه يافت و البته پيچيدهتر شد. آنگونه كه ساخت و بهكارگيري اين سلاحها طي كنوانسيونهاي بينالمللي بهشدت ممنوع شد. با وجود اين قدرتهاي استكباري همواره در انديشه ساخت سلاحهاي بيولوژيك و زيستي هستند تا با وارد ساختن كمترين زيان اقتصادي به صنايع و با بيشترين كشتار بتوانند به منابع حريف دست يابند. كشتار فراوان، وحشت گسترده، ايجاد هراس در عقب جبهه، فلج ساختن خط مقدم، بردن جنگ به داخل خانههاي مردم غيرنظامي و درگير نمودن شهرها، عدمامكان اثبات دقيق در بهكارگيري آنها و نهايتاً تخريب اندك از محسنات خاص سلاحهاي ميكروبي هستند. محسناتي كه از نگاه نظريه پردازان جنگي به هيچ وجه قابل چشمپوشي نيستند.
اولين اسناد ثبت شده از كاربرد ميكروارگانيسمها بهعنوان يك سلاح بيولوژيكي، به روميان مربوط ميشود كه از اجساد حيوانات مرده براي آلوده كردن چاهها و منابع آب دشمنان استفاده ميكردند. از نخستين اقدامهايي كه در دوران نوين كاربرد اين سلاحها انجام شد، تشكيل واحد 731در ارتش ژاپن بهعنوان متولي امر تحقيق در مورد اين سلاحها و يافتن نمونه قدرتمند براي ارتش ژاپن بود. در شروع جنگ جهاني دوم، در سال 1941هواپيماهاي ژاپني، ككهاي آلوده به طاعون را در قسمتهايي از چين پراكنده ساختند. هواپيماهاي ژاپني در هر مرحله 15ميليون كك را روي 11شهر چين اسپري نموده و اپيدمي طاعون بوقوع پيوست كه بين سالهاي 1937و 1947با بيش از 2000حمله، مرگ94000نفر بوقوع پيوست.
پس از جنگ جهاني دوم، دنيا وارد مرحله جديدي به نام جنگ سرد شد. در اين مرحله انگلستان نيز با جديت سرگرم اجراي پروژههاي متعددي در زمينه سلاحهاي بيولوژيك بود. آنها بهخصوص روي اسپورهاي آنتراكس(سياه زخم) و ميزان تخريب و گسترش آن به وسيله بمبهاي انفجاري كار ميكردند. واقعهاي كه توجه جهانيان را به اين فعاليتها بيش از پيش جلب نمود، اجراي آزمايش پخش اسپور آنتراكس به وسيله بمبهاي انفجاري در جزيره غيرمسكوني گرينارد در غرب اسكاتلند بودو تا سال 2000ميلادي در خاك اين جزيره اسپورهاي آنتراكس پيدا ميشد. برنامههاي بيولوژيك آمريكا نيز از سال 1941شتاب گرفت. در سال 1943در پي برنامههاي آلمانها و ژاپنيها، سردمداران دولت آمريكا با شدت بيش تري به پيگيري اين تحقيقات پرداختند. اين كشور برنامههاي خود را در كمپ دتريك كه امروزه فورت دتريك ناميده ميشود، متمركز كرد. آمريكا آزمايشهاي مخفيانهاي روي مناطق پرجمعيت با عوامل كمخطر يا بيخطر مثل باسيلوس گلوبيجي، سراشيا مارسنس و ذرات خنثي انجام ميداد.
يكي از بزرگترين آزمايشهاي مخفيانه ارتش آمريكا، پخش سراشيا مارسنس در شهر سانفرانسيسكو بهصورت 5000ذره در دقيقه بود كه در نتيجه آن، يكنفر فوت نمود و 10نفر ديگر در بيمارستان بستري شدند.
مهمترين رويداد بيوتروريسم در هزاره جديد، پخش نامههاي حاوي اسپور آنتراكس(عامل مولد سياه زخم) در آمريكا بود: در روز 18سپتامبر سال 2001اولين نمونه آنتراكس پوستي بهعلت نامه پستي حاوي اسپور آنتراكس مشاهده شد كه بيمار با مصرف آنتي بيوتيك بهبود يافت. از اين زمان تعداد مبتلايان به آنتراكس پوستي افزايش يافت تا اينكه در دوم اكتبر، 2مورد آنتراكس تنفسي بهعنوان نخستين نمونههاي آنتراكس تنفسي سالهاي اخير آمريكا گزارش شد و در پي آن روبرت استيونس نتوانست در مقابل اين بيماري مهلك دوام بياورد و نخستين قرباني بيوتروريسم در هزاره جديد نام گرفت.
از اين تاريخ به بعد تعداد نامههاي ارسالي آلوده به قسمتهاي مختلف آمريكا، ازجمله به مجلس سناي آن كشور نيز افزايش يافت و تعداد قربانيان رو به افزايش گذاشت. در اواسط ماه اكتبر باز هم 2كارمند اداره پست بهعلت آنتراكس تنفسي جان باختند و تقريبا بسياري از ادارههاي فدرال براي مدت نامعلومي تعطيل شدند. وزارت بهداشت آمريكا در اواخر ماه اكتبر شروع به تجويز آنتيبيوتيك سيپروفلوكسوساسين در يك دوره 10روزه به بيش از 2200نفر از كارمندان پست كرد و از طرفي در بين ارتش و نيروهاي نظامي نيز تجويز واكسن آغاز شد.
اين وحشت و فاجعه در بين كاركنان اداره پست و ساير شهروندان عادي به حدي بالا گرفت كه شركت سازنده داروي سيپروفلوكسوساسين حاضر شد 100ميليون قرص را تقريبا به نصف قيمت اوليه در اختيار دولت قرار دهد؛ يعني چيزي معادل 100ميليون دلار تنها براي پيشگيري دارويي در مقابل اين حمله بيوتروريستي!
پس از پيشآمدن اين برنامه طراحيشده، دولت نومحافظهكاران با بهانه قرار دادن اين اتفاق سيلي از بودجههاي دولتي را براي مقابله با تهديدات بيولوژيك گروههاي تروريستي همچون القاعده به مراكز تحقيقاتي مختلف ارائه داد تا به ظاهر راهكارهايي براي مقابله با اين حملات فراهم كنند. براي برخورداري از اين سيل پولي، بسياري از سازمانهايي كه روي بيماريهاي واگيردار و عفوني كار ميكردند، كار خود را به نوعي با بيوتروريسم ارتباط داده و دست به انجام تحقيقات و آزمايشهاي گستردهاي زدند كه يقينا در آيندهاي نهچندان دور نتايج آن همچون نتايج پژوهشهاي دهههاي قبل بر همگان ظاهر خواهد شد.
در سيستم درجهبندي امنيت بيولوژيك آمريكا درجه 4 به خطرناكترين آزمايشها و آزمايشگاهها داده ميشود. پيش از 11سپتامبر تنها 5آزمايشگاه وجود داشت كه در بالاترين درجه امنيت بيولوژيك، يعني درجه 4، قرار داشتند و بهطور فعال در زمينه مطالعه عوامل بيولوژيك مرگزا كار ميكردند. درحاليكه در سال 2009اين تعداد به 15مورد رسيد و روند افزايشي همچنان ادامه داشته و تعدادي نيز در حال ساخت هستند. در مجموع هماكنون بيش از 400مركز تحقيقاتي در درجات امنيت بيولوژيك 3و 4در آمريكا فعال هستند كه توانايي توليد عواملي همچون باكتري سياه زخم و فرآوردههاي آن را دارند و بيش از 14هزار نفر روي توليد چنين عوامل خطرناكي كار ميكنند كه اكثر آنها مربوط به بخش غيردولتي بوده و براي كسب بودجه مجبورند پروژههاي مدنظر سياستمداران را هرچه كه باشد بپذيرند.
- نشانههاي يك تهاجم بيولوژيك
گفته شده كه امكان تشخيص سريع عوامل ميكروبي بسيار محدود و درصورت وجود نيز كار با آنها بسيار پيچيده و دقيق است؛ لذا مشاهدات كادر پزشكي و نيروهاي بهداشتي و درماني بسيار كمككننده خواهد بود. نشانههاي زير ميتواند دليل بر يك تهاجم بيوتروريستي باشد:
1- ازدياد حشرات بهطور غيرعادي در منطقه بهخصوص حشراتي كه قبلاً آنجا نبودهاند.
2- وجود اجساد حيوانات مرده بهصورت غيرعادي در منطقه يا حيوانات غيربومي مرده و زنده در اطراف مراكز مسكوني و پادگاني.
3- احساس تغيير طعم و مزه آب و مواد غذايي.
4- خشكشدن ناگهاني گياهان.
5- مردن احشام و دامها در منطقه.
6- بيمار شدن ناگهاني افراد.
7- مشاهده افراد مبتلا به بيماري با علائم مشترك و به تعداد زياد.
- مديريت بحران و اصول مبارزه با بيوتروريسم
مديران نظامي و انتظامي كشور بايستي در قبال تهديدات بيوتروريستي به 4پرسش اصلي پاسخ دهند: چهكسي، چه وقت، چطور و كجا اقدام به چنين حملهاي ميكند. دانستن پاسخ اين 4پرسش كادر دفاعي را پيشاپيش در برابر تهديدات آماده ميسازد و كمك ميكند تا منافذ نفوذ بسته شوند. در اينجا اصول پنجگانهاي را ميتوان براي چنين مبارزهاي تعريف كرد:
1- آگاهي: دانش و آگاهي از روند پديده بيوتروريسم، شناخت تهديدات، منافذ خطر و كلاً يافتن پاسخ 4سؤال كليدي فوق گام نخست چنين مبارزهاي است.
2- آمادگي: رسيدن به سطح مطلوبي از توانايي دفاعي با تمرينات و رزمايشها، دستيابي به علوم جديد، دستيابي به فناوري نوين تشخيص و دفاع و درمان، تهيه لوازم و ملزومات چنين جنگ مخفي و ساكتي، دومين گام مبارزه و دفاع خواهد بود.
3- مهارت: اعتماد به نفس، غلبه بر ترس و مهارت در هدايت بحران به سمت عاديسازي شرايط، سومين و مهمترين گام چنين مبارزهاي است.
4- شك: متوليان دفاعي كشوري كه همواره در پنهان و آشكار مورد تهديدات اجانب است، بايستي به هر پديدهاي حتي پديدهاي كه در نگاه اول طبيعي جلوه ميكند با نگاه شك بنگرند. چنين نگاه شكآلودي باعث ميشود بسياري از منافذ ورود دشمن باز شناخته شود و اصول ايمني هرچه بيشتر رعايت گردد. ديگر نبايد از كنار هر اپيدمي كوچك و بزرگي به سهولت گذشت.
5- كتمان و رازداري: وقتي نخستين هدف دشمن از حمله تروريستي ايجاد ترس در مردم عادي است، مهمترين عمل كادر دفاعي آن خواهد بود كه از انتشار خبر حمله و شايعهسازي در پيرامون آن خودداري كنند، بهخصوص كادر درماني كه با مصدومين چنين حملهاي روبهرو هستند. از انتشار خبر حمله، بيان تعداد مصدومين، نوع بيماري، بزرگنمايي واقعه نزد مردم عادي و بيان تشخيصها و علائم باليني و درمانها در جرايد (در بيشتر موارد دشمن از طريق جرايد نتايج حمله خود را ارزيابي ميكند، بهخصوص كه خواسته باشد سلاحي جديد را بر مردم بيازمايد) جداً بايد پرهيز كرد.
- بيوتروريسم با اهداف اقتصادي:
در اين نوع از بيوتروريسم هدف نابودكردن پايههاي اقتصادي كشور يا منطقهاي است. در بعضي از كشورهاي در حال توسعه كه غذاي اصلي مردم را محصولات كشاورزي نظير برنج تشكيل ميدهد، ممكن است با ايدههاي تروريستي، به آسيب بيولوژيك غلات و از بين بردن آنها بپردازند و مسبب قحطي، سوءتغذيه، كاهش ايمني و عفونتهاي مكرر شوند. در كشوري مانند ايران مزارع گندم و برنج بهعنوان اساس تغذيه مردم ميتواند مورد حملات بيوتروريستي قرار گيرد. بيماري تب برفكي در جمعيت حساس كشوري كه اين بيماري را ندارد، سبب ضربه سنگين اقتصادي ميشود چنان كه در سالهاي 2000 تا 2007 انگلستان مورد حمله قرار گرفت و ميلياردها دلار خسارت مالي ديد. در اين سالها انگلستان براي جلوگيري از انتشار بيماري مجبور شد بيش از يك ميليون رأس گاو را معدوم نمايد.
سرويسهاي اطلاعاتي غرب، متهم اصلي بيوتروريسم: بهرغم اينكه كشورهاي غربي بهويژه آمريكا از هر استدلالي براي اتهامزني به گروههاي بهاصطلاح تندرو استفاده ميكنند، اما يكي از جالبترين نكات اين است كه بزرگترين استفادهكنندگان از مواد شيميايي ميكروارگانيسمها و تروريسم بيولوژيكي عليه جان انسانها، سازمانهاي اطلاعاتي كشورهاي قدرتمند غربي و رژيم صهيونيستي هستند كه از اين راه براي حذف بيسر وصدا و بدون ردپاي رقبا و مخالفانشان بهره ميبرند.
مرگ مرموز مأمور سابق .K.G.B در لندن: مرگ الكساندر ليتويننكو (Alexander Litvinenko) جاسوس سابق اداره امنيت فدرال روسيه در انگليس در سال 2007، يكي از پر سروصداترين جريانهاي خبري به شمار ميرود. الكساندر والتروويچ ليتويننكو مامور سابق اداره امنيت روسيه بود كه پس از 23روز جدال با مسموميتي كه ناشي از «پلوتونيوم210» گزارش شد در گذشت. از آنجا كه ليتويننكو جاسوس سابق روسيه، از منتقدان صريح دولت روسيه بود، رسانههاي غربي انگشت اتهام را به سوي مقامات روسي نشانه گرفتند گرچه دولت روسيه هيچگاه اين موضوع را نپذيرفت و بهشدت آن را رد كرد. بنا بر گزارش آسوشيتدپرس، تيم پزشكي الكساندر در توجيه علت وخامت اوضاع جسماني وي اعلام كردند كه ليتويننكوي 43ساله با حمله قلبي روبهرو شد و پليس لندن نيز اعلام كرد كه علت مرگ ليتويننكو نامعلوم است. براساس اين گزارش اين مامور سابق شوروي اعلام كرده بود كه در تاريخ اول نوامبر حين انجام تحقيقات درخصوص مرگ آنا پوليتكوفسكايا روزنامهنگار فقيد روس و از ديگر منتقدان كرملين مسموم شده بود.
شكستهاي پي در پيCIA در ترور كاسترو: كوبا يكي از كشورهاي قاره آمريكاست كه بهعلت نوع ديدگاه سياسي و نزديكي جغرافيايي با آمريكا و بهويژه روابط نزديك با شوروي در دوران جنگ سرد، جايگاه ويژهاي پيدا كرد. ايالات متحده آمريكا نيز تمام تلاش خود را براي ساقطكردن دولت مستقل اين كشور و ترور يا سرنگوني رهبران ضدآمريكايي كوبا بهكار برد تا جايي كه اين تقابل و ايستادگي در برابر زورگوييهاي آمريكا در دهه 1960ميلادي، جهان را تا مرز يك جنگ هستهاي و تقابل 2قطب شرق و غرب يعني آمريكا و شوروي پيش برد. يكي از عمدهترين دلايل تقابل 2كشور كوبا و آمريكا را بايد در روي كرد منحصر به فرد و استعمارستيز فيدل كاسترو بنيانگذار انقلاب كوبا جستوجو كرد. فيدل كاسترو متولد سال 1926ميلادي است و در سال 2008رسما خود را بازنشسته كرد و از نظر طول مدت زمامداري داراي جايگاه سوم در بين رهبران و مقامات كشورهاي جهان است. مدتي قبل اخباري جالب منتشر شد كه در آن عنوان شد؛ فيدل كاسترو تاكنون 638بار مورد حمله تروريستي قرار گرفته و از آن جان سالم به در برده است كه البته عمده آنها به وسيله سرويس اطلاعاتي آمريكا برنامهريزي شد. در ميان روشهاي اتخاذشده براي ترور كاسترو؛ سمي كردن سيگار، اعطاي سيگار و هداياي قابل انفجار، آلودهكردن لباسهاي شنا و جاسازي مواد منفجره در كفش و توپ بيسبال و انداختن قرص بوتولينوم در نوشيدني وي... ديده ميشود. رويترز نوشت؛ حتي در يكي از اين اقدامات تروريستي تلاش شد تا با استفاده از يك پودر سمي، ريشهاي بلند كاسترو را آلوده كنند تا با ريزش ريشهاي وي از محبوبيت كاسترو در كوبا و ديگر كشورهاي جهان كاسته شود. سايت خبري رسمي كوبا آنسا نيز گزارش داد كه رهبر انقلابي 85ساله كوبا در زندگي سياسي خود يعني از سال 1959تا سال 2006 در مجموع از 638 سوءقصد جان سالم به در برده و به نقل از روزنامه ديليتلگراف، بخشي از اين اقدامات تروريستي در قالب يك سريال 8قسمتي با عنوان« او كه بايد زندگي كند» ساخته شده است.
موساد، ترورهاي بيولوژيك و مرگهاي آرام رهبران فلسطيني: منابع خبري اعتقاد دارند كه استفاده از سموم مرگآور و خطرناك كه با تأثير منفي روي ارگانهاي مختلف بدن كه مرگي تدريجي و بي سروصدا را به همراه دارد، در موساد و شبكههاي اطلاعاتي و امنيتي رژيم صهيونيستي رواج دارد. مرگ مشكوك وديع حداد بنيانگذار جنبش مليگرايان عرب و از مهمترين مبارزان فلسطيني در دهههاي 70و 80ميلادي، خالد مشعل از فرماندهان حماس كه ناكام ماند و محمود المبحوح از رهبران حماس ازجمله افرادي هستند كه گفته ميشود همگي قرباني ترورهاي خاموش سازمانهاي اطلاعاتي رژيم صهيونيستي شدهاند. ياسر عرفات، رهبر جنبش آزاديبخش فلسطين نيز ازجمله كساني است كه گمان ميرود موساد در ماجراي مرگ وي نقش داشته است.