کاندولیزا رایس وزیر خارجه و رابرت گیتس وزیر دفاع در این سفر درباره برنامههای هستهای ایران، دورنمای پیوستن روسیه به آمریکا و اروپا در اعمال تحریم علیه تهران گفتگو کردند.
پوتین به سردی به این درخواست چنین جواب داد که: روسیه هنوز هیچ مدرکی که نشان دهد ایران بهدنبال تولید سلاح هستهای است، ندیده است.
آنها درباره برنامههای آمریکا برای ساخت سامانه رادار هشدار سریع پیشرفته و ساخت پایگاهی برای موشکهای دفاعی در آینده گفتوگو کردند و پوتین هم در این گفتوگوها تصریح کرد که مخالف این برنامههاست.
پیشنهاد او برای جایگزینی سامانه دفاع موشکی آمریکا در اروپا، استفاده از راداری در جمهوری آذربایجان است که البته کارشناسان نظامی آمریکا بعد از بررسی این پیشنهاد آن را بهدلیل نامناسب و ناکافی بودن، رد کردند.
وزرای خارجه و دفاع آمریکا در روسیه درباره برنامه این کشور برای عقب نشینی از پیمان قوای متعارف اروپا که به سال 1989 بازمیگردد هم گفتوگو کردند.
این پیمان یکی از مهمترین توافقنامههایی است که با اعمال محدودیتهای شدید خود برای تعداد قوا و تسلیحات مستقر در کشورها، نقش مهمی در پایان دادن به جنگ سرد داشت.
وزرای آمریکایی درباره آینده سیاسی پوتین و حقوق بشر در کشور روسیه هم گفتوگو کردند. رایس با فعالان حقوق بشر روسیه دیدار کرد و بعدها گفت که در نتیجه این دیدارها دریافته که قدرت، بیش از حد در کرملین متمرکز شده است.
خلاصه اینکه به غیراز چند تبادل نظر کوتاه و مختصر درباره همکاری علیه تروریسم و اتخاذ تدابیر ضد تروریستی، این نشست و مذاکرات تنها شبیه نشستهایی بود که در روزهای تیرهوتار روابط 2 کشور در دوران شوروی سابق برگزار میشد.
فضای حاکم بر این مذاکرات بسیار سنگین و آکنده از بیاعتمادی و بدبینی دوجانبه بود. ژنرالهای روسی قبل و بعد از این دیدار همچنان تأکید میکنند که سیاستهای آمریکا باعث نزدیکتر شدن جنگ هستهای میشود.
جورج بوش رئیسجمهور آمریکا بعد از اولین دیدارش با ولادیمیر پوتین در سال 2001 که در شهر لوبلیانا در اسلونی برگزار شد، جملاتی احساسی و بسیار امیدوارکننده درباره او گفت.
بوش گفت که با نگاه کردن در چشمان پوتین او را یک همراه واقعی و یک شریک دیپلماتیک یافته است. اما بعد از آن زمان هیچ نشانهای از اینکه دولت بوش روابط خوبی با روسیه دارد بروز نکردهاست.
برقراری چنین رابطهای شاید از اساس غیرممکن بود زیرا پوتین یک مأمور سابق کا گ ب است و از سوی دیگر احساسات عمیق میهنپرستانه دارد و از همه مهمتر اینکه متعهد شده تا روسیه را به موقعیت نیرومند گذشتهاش بازگرداند.
هر یک از این عوامل به تنهایی مانعی بزرگ بر سر راه بهبود روابط میان آمریکا و روسیه است. اکنون همه این عوامل با هم و در کنار هم بروز پیدا کرده است. پوتین هیچ گاه مخالفت خود را با یک دنیای تک قطبی تحت سلطه ابرقدرتی آمریکا پنهان نکردهاست.
او از همان ابتدا تصریح کرد که خواستار احیای نظم و قدرت در کشور پرآشوبی است که بوریس یلتسین آن را اداره میکرد. راهکار پوتین برای احیای نظام گذشته ایجاد دوباره نظام حکومتی با تمرکز قدرت در کرملین و پیگیری منافع ملی کشور روسیه از این طریق بود.
این به معنای کنترل دولتی بیرحمانه بر الیگارشهای ثروتمند جدیدی است که از خصوصیسازی منابع طبیعی روسیه در دوران حکومت یلتسین سود بردهاند.
معنای دیگر این سیاست مخالفت روسیه با سیاستهای اصلی بوش مانند خروج از پیمان موشک ضد بالستیک سال 1972 و گسترش ناتو به شرق و کشورهای همپیمان شوروی سابق همچون استونی و لتونی و لیتوانی است.
هضم هیچ کدام از این مواضع برای دولت بوش آسان نیست. قدرت رو به رشد چین و هند تقاضا برای نفت را بالا برده و جنگ آمریکا در عراق هم باعث افزایش قیمت این کالا شدهاست.
این درحالیاست که نابهسامانی به جا مانده بعد از حمله آمریکا به عراق، روند تولید نفت را در این کشور با اختلال روبهرو کردهاست. اینها همه به سود روسیه تمام شد بهطوری که قیمت نفت همچنان در حال افزایش است و روسیه هم روز به روز از این افزایش قیمت ثروت بیشتری به دست میآورد.
این افزایش ثروت موجب شده تا دولت روسیه بتواند با افزایش حقوق و مزایای بازنشستگی دیگر خدمات اجتماعی، محبوبیت پوتین را بالا ببرد، سلاحها و موشکهای راهبردی را به روز کند و خلاصه آنکه عموم را هم خشنود نگه دارد.
در 5 سال گذشته بودجه دفاع روسیه افزایش 2 رقمی داشته است. سرمایهگذاری جدید هم در توسعه سلاحهای راهبردی جدید به ویژه موشکهای توپولام که برای شکست سامانههای دفاعی راهبردی آمریکا طراحی شده و همچنین سامانه ضد موشکی اس 400 صورت گرفته است.
هزینه دفاعی روسیه در سال 2007 به 4/32 میلیارد دلار رسیده که با 23 درصد افزایش نسبت به گذشته همراه بوده است. در بودجه کلی امسال روسیه حداقل حقوق 15 درصد افزایش یافته و همزمان با آن حقوق کارمندان دولت و مستمریبگیران هم بالا رفته است.
در این بودجه 4/6 میلیارد دلار هم به بهبود شرایط بهداشت و سیاستهای تشویق چند فرزندی اختصاص یافته و 3 میلیارد دلار هم برای آموزش در نظر گرفته شده است.
قرار است همه مدارس روسیه به ارتباطات اینترنتی مجهز شوند، 17 میلیارد دلار به مسکن اختصاص یابد و 7/1 میلیارد دلار به یارانه کشاورزی. از این رقم 100 میلیارد دلار هم باقی میماند که به صندوق ملی سرمایهگذاری بازمیگردد.
اما با وجود همه این پیشرفتهای مالی، روسها کم کم نشانههایی از یک مشکل را احساس میکنند. آنچه این روزها مردم عادی روسیه درباره آن صحبت میکنند موضوع تورم است.
به تخمین دولت نرخ تورم امسال به 10 درصد میرسد. بعضی از مواد غذایی اکنون تا 30 درصد افزایش یافته است. آمار نشان میدهد 68 درصد روسها توان مالی خرید بعضی غذاها را ندارند.
در مذاکرات اخیر وزرای دفاع و خارجه آمریکا در روسیه درباره این موضوع صحبتی نشد. اما باید میشد، نه به این دلیل که این یک نشانه ضعف برای روسیه در موضع یک مذاکرهکننده دیپلماتیک است بلکه به این دلیل که این شرایط نتیجه مستقیم بحران وام مسکن در آمریکاست.
بانک مرکزی روسیه مجبور شد برای جلوگیری از تأثیر بحران وام بانک مسکن در آمریکا بر بازار روسیه، نقدینگی را به بازار تزریق کند و این مسئله باعث شد تا میراث اقتصادی پوتین با اختلال روبهرو شود.
وزرای خارجه و دفاع آمریکا از مذاکراتشان در مسکو دستاورد چندانی به دست نیاوردند. شاید اکنون وقت آن رسیده که آمریکا از هنری پالسون وزیر دارایی استفاده کند. او میداند که راه اصلی پایان دادن به جنگ سرد عضویت روسیه در نظام اقتصاد جهانی بود. برای نجات این نظام، بوش و پوتین منافع مشترک زیادی دارند.
Spacewar.com
15 اکتبر