تاریخ انتشار: ۱ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۹

خانه فیروزه‌ای: من در ساحل نشسته‌ام و بسیار غمگینم دریایم را گم کرده‌ام!

هیچ صدفی ندارم

هیچ موجی

هیچ قایقی

قایقم را با دست‌های خودم شکسته‌ام

و در اقیانوس‌های گذشته گم شده‌ام

* * *

تو که در قلبت دریا داری

مرا ببین

و به یادم بیاور

که شناگر ماهری بودم

هر چه بزرگ‌تر می‌شوم

بیش‌تر از دریا دور می‌شوم

مناظرم را از دست می‌دهم

عشق را فراموش کرده‌ام

 * * *

تو که در قلبت دریا داری

مرا ببخش

که هر چه قایق به من دادی

از دستم رفت

* * *

دوستت دارم

خدای امواج

خدای زندگی!