ما در «امكان مينا» با يك ساختار دوگانه مواجهيم كه باعث شده به موضوع فيلم به درستي پرداخته نشود. شخصيتهاي مثبت و منفي موجود در داستان ناپخته هستند و وجود يك فيلمنامه ابتر باعث شده تماشاگر با فيلمي متوسط رو به پايين مواجه شود. امكان مينا موضوعي بكر و جالب براي توليد يك فيلم سينمايي ماندگار و تأثيرگذار دارد اما اين محتوا همانطور كه گفته شد، بهدليل پرداخت نادرست و فيلمنامه ناقص و بدون پژوهش به اثري نامطلوب تبديل شده است.
تبريزي با گذاشتن وقت بيشتر و پرداخت درست ميتوانست امكانمينا را به يك فيلم خوب تبديل كند اما اين كار اتفاق نيفتاده است. در جشنواره سال گذشته علاوه بر امكان مينا، فيلم سينمايي «سيانور» به كارگرداني بهروز شعيبي هم با يك شباهت موضوعي به نمايش درآمد كه ميتوان گفت از هر نظر يك سر و گردن از فيلم تبريزي بالاتر است. نكته جالب در اين ميان، ديده نشدن سيانور و نامزد شدن امكان مينا در 9رشته بود!
يكي از بخشهاي مهم هر فيلم، پايانبندي آن است كه در امكانمينا شكل كاريكاتوري پيدا كرده است؛ پاياني كه در آن پسزمينه وجود ندارد و گويا تنها كارگردان قصد داشته تماشاگر حاضر در سالن سينما را دست بيندازد. اين فيلم به لحاظ ارائه جزئيات و اطلاعات به تماشاگر هم موفقيتي بهدست نياورده و حتي به تاريخ معاصر هم وفادار نيست. اين در حالي است كه موضوع منافقين بينهايت داستان و موضوع دارد و ميتوان هر داستان را با نگاه نمايشي به يك اثر خوب تبديل كرد.
در پايان ميتوان گفت تبريزي ظاهرا براي ساختن امكان مينا چندان تحقيق نكرده و در فيلم، تناقضگويي بسياري ديده ميشود. بهطور كلي، امكان مينا به نوعي گرفتار تحريف تاريخي شده و كارگردان نتوانسته موفقيت مورد انتظار را كسب كند؛ موفقيتي كه سالهاست از آن دور شده است.
- نويسنده و منتقد