وقوع اين جنايت خانوادگي به روز 26خردادماه سال 94بر ميگردد. آن روز به سيدسجاد منافي آذر، بازپرس جنايي تهران خبر رسيد جنايت هولناكي در شرق تهران رخ داده است. اطلاعات اوليه نشان ميداد مردي 36ساله بعد از درگيري با همسر 34سالهاش وي را به قتل رسانده و در ادامه اقدام بهخودكشي كرده است.
زماني كه بازپرس ويژه قتل به محل جنايت رسيد جسد زن جوان در يكي از اتاقها افتاده بود و شوهرش نيز در گوشهاي ديگر افتاده و دچار خونريزي شديدي شده بود. او بعد از قتل همسرش تلاش كرده بود خودش را حلقآويز كند اما نتوانسته بود اين نقشه را عملي كند و بهشدت مجروح شده بود. در چنين شرايطي جسد متوفي به پزشكي قانوني و پيكر نيمه جان مرد جوان براي مداوا به بيمارستان انتقال يافت.
- جزئيات جنايت
چند روز بعد وقتي متهم از بيمارستان مرخص شد در برابر بازپرس جنايي قرار گرفت و درباره انگيزهاش از ارتكاب اين جنايت گفت: من و همسرم 18سال با يكديگر زندگي كرديم و حاصل زندگي مان 2پسر 7و 12ساله است. من پيش از اين 4بار به اتهام خريد و فروش موادمخدر دستگير و زنداني شدهام و آخرين بار يك سال پيش از اين حادثه از زندان آزاد شدم. وقتي در زندان بودم حرفهاي نامربوطي درباره همسرم ميشنيدم و اين حرفها در ذهنم مانده بود.
روز حادثه به همين دليل عصباني شدم و همسرم را زير مشت و لگد گرفتم و او بيحال در گوشه اتاق افتاد. ساعت حدود 19بود كه درگيري مان تمام شد و من خوابيدم اما ساعت 10صبح روز بعد كه بيدار شدم او هنوز همانجا افتاده و بدنش سرد بود. از اتفاقي كه افتاده بود خيلي ناراحت شدم و تصميم گرفتم خودم را از بين ببرم.
به همين دليل تصميم گرفتم با تيغ خودزني كنم اما مقداري خون از من رفت و هيچ اتفاقي برايم نيفتاد. به همين دليل طنابي را به ميله بارفيكس خانه مان بستم تا خودم را حلق آويز كنم ولي طناب پاره شد و زمين خوردم. همان موقع با مادرزنم تماس گرفتم و گفتم همسرم فوت شده است.اين مرد در ادامه صحنه جنايت را بازسازي كرد و سپس پرونده اتهامياش با صدور كيفرخواست به دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.
- بخشش در دادگاه
در جلسه محاكمه كه ديروز در شعبه دهم به رياست قاضي قربانزاده برگزار شد ابتدا پدر و مادر مقتول گفتند كه بهخاطر نوه هايشان از قصاص دامادشان گذشتهاند اما ميخواهند ديه دخترشان را دريافت و براي آينده نوههايشان هزينه كنند. همچنين پدر سالخورده متهم كه ولي دم قهري نوه هايش است گفت خواستار دريافت ديه از پسرش است تا آينده نوه هايش تأمين شود. در چنين شرايطي نماينده دادستان خواستار مجازات متهم از لحاظ جنبه عمومي جرم شد.
به اين ترتيب متهم در جايگاه ايستاد و در دفاع از خودش گفت: اتهامم را قبول دارم. يك لحظه عصبانيت كار دستم داد و باعث شد اين حادثه اتفاق بيفتد. يك روز قبل از حادثه همسرم بدون اجازه من به خانه خواهرش رفته بود و وقتي از او در اينباره پرسيدم جوابهاي بيربطي داد. او ميگفت به خانه خواهرش نرفته و من هم عصباني شدم و او را كتك زدم. حالا هم تقاضاي عفو و بخشش دارم و حاضرم ديه همسرم را پرداخت كنم.در پايان اين جلسه قضات دادگاه براي تصميمگيري درباره مجازات متهم از لحاظ جنبه عمومي جرم وارد شور شدند.