یادمان دادی که بدون ترس به آینده نگاه کنیم.
وقتي از آلودگی هوا، زباله، صرفهجویی در آب حرف میزنی، میدانیم که نگران آیندهمان هستی. میفهمیم که میخواهی آیندهي بدون هیچ عیب و نقصی داشته باشیم.
بهخاطر توهم که مانند دوستی مهربان کمک و یاورمان بودی، به حرفهایت گوش میدهم. چشم! دیگر در مصرف آب صرفهجویی میکنم. چشم! دیگر برای کاهش آلودگی هوا کمک میکنم.
امیدوارم سالیان سال چرخهایت محکم و سالم برایت بچرخد و بتوانی به تمامی ما نوجوان و جوانان ایران زمین کمک کنی تا کشوری بدون هیچ عیب و نقصی بسازیم.
فرشته محمودنژاد، 16 ساله از تهران
عكس: حنانه هراتي، 13 ساله از تهران
- جمعه
جمعه شاید پنجره خانهای متروکه باشد که منظرهاش ختم میشود به یک آسمان ابری که در آن پرستوها پرواز میکنند و زمین پر است از سبزهها و گلهای لالهی سرخ .
جمعه شاید آخرین کتاب یک نویسنده باشد، پر از معانی نغز و دلربا.
جمعه شاید کفشهای پسرک فقیر باشد که دهان باز کرده، اما پسرک همچنان با همان کفشها میدود.
جمعه شاید دکمهی «پ» و «ژ» کیبورد باشد؛ دور از حروف دیگر، اما لازم.
جمعه شاید آهنگی باشد که كسی در یک روز سرد زمستانی در برف گوش میدهد.
جمعه شايد خودش باشد؛ پر از حجم تنهایی و غروبهایی که نفس از بدن آدمی میرباید.
جمعه هرچه باشد، باز هم جمعه است.
سمانه سياهوشي از تهران