اين مرد با همين ترفند 180پرونده براي طعمههايش در دادسراهاي مختلف تهران تشكيل داد اما سرانجام دستش رو و توسط پليس دستگير شد.يكي از شاكيان اين مرد، جواهرفروشي بود كه بيش از 100ميليون تومان از او كلاهبرداري شده بود. او در اينباره به پليس گفت: مدتي قبل مرد شيكپوشي سراغم آمد و گفت كلكسيونر سكههاي طلاست. او چند مرتبه بهصورت نقدي از من تعدادي سكه خريد و اعتمادم را جلب كرد اما دفعه آخر چند سكه خريد و در ازاي آن چك داد. وقتي سررسيد چك فرارسيد، چكش نقد نشد.
با او براي گرفتن طلبم تماس گرفتم اما او با عصبانيت گفت كه از من شكايت دارد. او ميگفت كه سكههايي كه به او فروختهام تقلبي بوده است. شاكي ادامه داد: معلوم بود كه او ميخواهد با اين حرفها بدهياش را ندهد و من هم دنبال گرفتن پولم بودم تا اينكه مدتي بعد چند مأمور پليس به مغازهام آمدند و من را به اتهام سرقت بازداشت كردند.
آنها گفتند چون چند مرتبه به دادسرا احضار شدهام و نرفتهام حالا با حكم جلب آمدهاند. اين در حالي بود كه اصلا روحم از ماجراي سرقت و شكايتي كه از من مطرح شده بود، خبر نداشت. وقتي به دادسرا رفتم، متوجه شدم كه شاكي همان كلكسيونر شياد است. او براي اينكه من از خير پولم بگذرم به دروغ از من شكايت كرده بود تا از اين طريق مرا از پيگيري طلبم منصرف كند.
- طلاهايي كه نقره بود
مرد شياد براي سركيسهكردن طعمههايش از ترفندهاي مختلفي استفاده ميكرد. يكي از اين شگردها فروش سكههاي تقلبي به صرافيها، جواهرفروشيها، شركتها و حتي فروشندگان خودروهاي لوكس بود. يكي ديگر از شاكيان كه نمايشگاه خودرو دارد در اينباره ميگويد: چند وقت پيش بود كه متهم سراغم آمد و گفت چند سكه طلاي قديمي براي فروش دارد. او گفت كلكسيونر سكههاي خاص است و من هم حرفهايش را باور كردم. ظاهر سكهها نشان ميداد كه ارزشمند است و من هم هر سكه را به مبلغ 10ميليون تومان خريدم اما يكي از دوستانم كه در كار سكه خبره است، وقتي سكهها را ديد، گفت كه آنها از جنس نقره با آبكاري طلا هستند.
آنطور كه او ميگفت ارزش واقعي هر سكه حدود 500هزار تومان بود اما مرد شياد براي هر كدام از آنها از من 10ميليون تومان گرفته بود. به همين دليل با او تماس گرفتم ولي به تماسهايم جواب نداد تا اينكه چند روز بعد فهميدم در 3دادسراي از من شكايت شده است. وقتي به دادسرا رفتم فهميدم شاكيام همان فروشنده سكههاي تقلبي است كه از من به دروغ شكايت كرده تا ماجراي سكههاي تقلبي را پيگيري نكنم.
- شكايتهاي مشابه
فقط اين 2نفر نبودند كه در دام مرد شياد گرفتار شده بودند. او سراغ نمايشگاهداران خودرو نيز ميرفت و در ازاي خريد خودرو به آنها سكههاي تقلبي ميداد؛ سكههايي كه به طرز ماهرانهاي جعل شده بودند و در ظاهر طلا اما در اصل ارزش چنداني نداشتند. او در مرحله دوم اجراي نقشههايش چون فكر ميكرد طعمههايش از او شكايت ميكنند پيشدستي كرده و به اتهامهاي واهي از آنها شكايت ميكرد تا آنها را در مخمصه بيندازد.
وي در جريان توطئهاي داخل خودروي يكي از شاكيانش مقداري موادمخدر شيشه جاسازي كرد و اين كار باعث شد فردي كه مالباخته بود، براي مدتي گرفتار شود. كلاهبردار حرفهاي چنين بلايي بر سر ساير شاكيان نيز ميآورد و آنها را كه بيشترشان افراد معتبر و ثروتمندي بودند با اتهامهايي مانند سرقت و كلاهبرداري به دادسرا ميكشاند. اما چطور براي مالباختگان حكم جلب صادر ميشد؟
در ادامه تحقيقات معلوم متهم پس از كلاهبرداري از هر كدام از طعمههايش به دادسرا رفته و با اعلام مشخصات مالباخته و با كمك چند شاهد قلابي از او شكايت ميكرد اما نشاني اشتباهي را به دادسرا ارائه ميكرد يا اينكه خودش همراه مأمور ابلاغ دادسرا ميرفت و كاري ميكرد كه به اشتباه احضاريه به فرد ديگري ابلاغ شود.
به اين ترتيب وقتي احضاريه چند مرتبه بهدست فرد مورد نظر نميرسيد، دادسرا حكم جلب را صادر ميكرد. اين بار او آدرس فرد مورد نظر را به دادسرا ميداد و به اين ترتيب اين افراد درحاليكه خودشان مالباخته بودند، بيآنكه خبر داشته باشند از آنها شكايت شده، دستگير ميشدند و تا وقتي كه ميتوانستند بيگناهيشان را ثابت كنند درگير رفتوآمد به دادسرا بودند.
- در دام قانون
تحقيقات درباره اين مرد نشان داد او با همين ترفند تاكنون از افراد زيادي در دادسراهاي مختلف شكايت كرده و افرادي را كه خودشان مالباخته و شاكي هستند براي مدتي گرفتار كرده است. در چنين شرايطي چند روز قبل بازپرس ويژه رسيدگي به جرايم اين كلكسيونر قلابي حكم جلب وي را صادر كرد تا اين مرد بعد از مدتها فرار از قانون سرانجام دستگير شود. بررسي پرونده وي نشان ميدهد 4فقره سابقه كيفري درباره جعل و كلاهبرداري در پروندهاش ثبت شده است. همچنين تاكنون 10نفر از وي شكايت كردهاند و تحقيقات براي شناسايي بقيه مالباختهها ادامه دارد.